پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴
۱۰:۳۰ - ۰۲ شهریور ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۶۰۱۱۱
جرم و جنایت

مرد جوان در برابر درخواست قصاص چشم

مردی که متهم است در یک درگیری خونین چشم جوانی را کور کرده است، با درخواست قصاص از سوی او روبه‌رو شد.

به گزارش شرق، این پرونده یک سال قبل با گزارش مأموران کلانتری به جریان افتاد. براساس این گزارش درگیری شدید و خونینی مقابل یک سوپرمارکت اتفاق افتاد که منجر به زخمی‌شدن یک جوان شد. آن‌طورکه شاهدان به پلیس گزارش دادند، این درگیری میان چند مرد رخ داد و آنها با چوب به جان هم افتادند و در نهایت یکی از این افراد زخمی و با حضور مأموران اورژانس به بیمارستان انتقال داده شد.

پلیس تهران در تحقیقات متوجه شد در آن درگیری که میان صاحب سوپرمارکت و پدرش و دو مشتری رخ داده بود، مردی ۳۲‌ساله از ناحیه چشم به‌شدت صدمه دیده است. تلاش پزشکان برای بهبود این فرد نتیجه نداد و چشم چپ جوان زخمی به نام ساتیار به‌ خاطر اصابت جسمی سنگین تخلیه شد.

ساتیار پس از ترخیص از بیمارستان از صاحب سوپرمارکت به نام سهیل و پدرش شکایت کرد و گفت: آن روز من و دوستم به سوپرمارکت رفته بودیم تا سیگار بخریم؛ اما صاحب سوپرمارکت و پدرش ما را از مغازه بیرون انداختند. همین موضوع باعث درگیری میان ما شد. من با چوب به شیشه سوپرمارکت کوبیدم و همان موقع سهیل با چوب از مغازه بیرون آمد و ضربه‌ای به صورتم زد که موجب شد چشم چپم تخلیه شود. من از این فرد و پدرش شاکی هستم.

با این شکایت، سهیل ۳۷ساله و پدرش بازداشت شدند و سهیل به درگیری با دو مشتری اعتراف کرد.

متهم گفت: من و پدرم سال‌هاست در سوپرمارکت خودمان کار می‌کنیم. آن شب ساتیار و دوستش درحالی‌که مست بودند و حال طبیعی نداشتند وارد مغازه شدند. آخر شب ما می‌خواستیم مغازه را تعطیل کنیم و آنها می‌خواستند سیگار بخرند. من به آنها سیگار دادم اما سر پرداخت پول بهانه‌جویی کردند و می‌خواستند پولش را ندهند. پول دو نخ سیگار آن‌قدر نبود که من بخواهم به‌ خاطرش درگیر شوم، با اینکه چیزی نگفتم اما آنها که حال طبیعی نداشتند، شروع به عربده‌کشی کردند و ساتیار با چوبی که در دست داشت شیشه‌های مغازه را شکست. شکسته‌شدن شیشه‌های مغازه صدای فجیعی ایجاد کرد. پدر پیرم ترسیده بود و من نگران بودم هر لحظه اتفاقی رخ بدهد و او سکته کند؛ چون پدرم مشکل قلبی هم دارد.

من برای اینکه دو مشتری مست را بترسانم و کاری کنم که آنها از مغازه دور شوند چوبی برداشتم و به بیرون مغازه رفتم. هدفم این بود که درگیری خارج از مغازه باشد تا پدرم خیلی نترسد و به وسایل نیز آسیب جدی وارد نشود. درگیری میان ما بالا گرفته بود. دو مرد مست به سمت من آمدند و من را با چوب حسابی کتک زدند و من هم با چوب ضربه‌ای به صورت ساتیار زدم اما نمی‌خواستم چشم او آسیب ببیند.

پس از اعتراف‌های مرد جوان و با توجه به شکایت پسری که چشمش را از دست داده بود، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. شاکی در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده گفت: من چشم چپم را از دست داده‌ام و زندگی برایم سیاه شده است. من تقاضای قصاص چشم دارم و به‌هیچ‌وجه به دریافت دیه رضایت نمی‌دهم. باید چشم سهیل هم تخلیه شود تا دردی را که تحمل کرده‌ام بفهمد و با این درد بزرگ تا آخر عمر زندگی کند.

شاکی ادامه داد: سهیل خودش دعوا راه انداخت و ما مجبور شدیم شیشه‌های مغازه را بشکنیم. او به‌زور می‌گفت پول سیگار را نداده‌اید، درحالی‌که ما پول سیگار را پرداخت کرده بودیم. او می‌خواست دو برابر از ما پول بگیرد، وقتی که دید ما زیر بار حرف زور نمی‌رویم و پول دوباره به او نمی‌دهیم، دعوا راه انداخت. او عصبانی شد و با عصبانیت به سمت ما حمله کرد. اگر او به ما حمله نمی‌کرد ما اصلا کاری به کارش نداشتیم و شیشه‌های مغازه را هم نمی‌شکستیم. در واقع ما برای دفاع از خودمان چنین کاری کردیم.

وقتی سهیل در جایگاه متهم ایستاد اتهامش را گردن نگرفت و گفت: آن شب دو پسر مست به مغازه‌مان آمدند و دعوا راه انداختند. آنها شیشه‌های مغازه را شکستند و من فقط برای ترساندن آنها با چوب به سمتشان حمله کردم چون پدرم خیلی ترسیده بود. شاکی و دوستش بودند که من را زدند و من فقط برای اینکه آنها را دور کنم ضربه‌ای به ساتیار زدم؛ اما ضربه‌ای به صورت او وارد نکردم. من نمی‌دانم چشم او چطور آسیب دیده است. ساتیار و دوستش به‌شدت مست بودند و شاید در حین مستی آسیب دیده‌اند. چون هر دو چوب داشتند شاید دوست ساتیار به او آسیب زده است یا اینکه چون مست بوده به جایی برخورد کرده است.

در این هنگام ساتیار گفت: ما مست نبودیم. ما کاملا هوشیار بودیم اما متهم به جای پذیرش جرمی که مرتکب شده است مدام من را متهم می‌کند. ما اصلا نمی‌خواستیم دعوا کنیم. متهم بود که به ما حمله کرد. من در بیمارستان سختی زیادی کشیدم. بدنم ناقص شده و حال خوبی ندارم. چشمم تخلیه شده و خیلی از کارهایی که مردم عادی انجام می‌دهند من نمی‌توانم انجام دهم. حالا چطور این مرد را ببخشم. سرنوشت من تحت تأثیر قرار گرفته و حتی شغلم را از دست دادم.

با پایان دفاعیات این متهم قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش