یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۶:۲۰ - ۲۱ خرداد ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۳۲۳۵۷
جرم و جنایت

فرجام خودربایی برای ازدواج!

روزی که با پیشنهاد نسنجیده و شیطانی جوانی که به خواستگاری‌ام آمده بود نقشه ساختگی فرار از خانه را اجرا کردم تا خانواده‌ام را برای موافقت با ازدواجمان تحت فشار قرار بدهم هیچ گاه تصور نمی‌کردم چند ماه بعد او برای بیرون کشیدن النگوهایم دستم را می‌شکند و. ..

به گزارش خراسان دختر ۱۶ ساله با بیان این که به خاطر عشق‌های پوشالی و هیجانات دوران نوجوانی آینده‌ام را  نابود کرده‌ام درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: پدرم مردی کارگر است که به دلیل بیماری اعصاب تحت پوشش بهزیستی قرار دارد اما به هر طریق ممکن مخارج زندگی ما را تامین می‌کند.

من هم که یک برادر کوچک‌تر از خودم دارم در کلاس دهم مشغول تحصیل بودم و زندگی آرامی را می‌گذراندم تا این که سال گذشته جوانی که کارگر ساختمانی بود به خواستگاری‌ام آمد اما خانواده‌ام او را شایسته ازدواج با من ندانستند و پاسخ منفی دادم با وجود این «کیومرث» دست بردار نبود و مدام در کوچه و خیابان مرا تعقیب می‌کرد تا این که بالاخره از طریق یکی از دوستانم شماره تلفن مرا به دست آورد.

آن زمان به خاطر این که به صورت مجازی تحصیل می‌کردیم گوشی تلفن همیشه در دستم بود و به تمام پیام‌ها توجه می‌کردم. در این میان کیومرث هم چند پیام عاشقانه برایم فرستاد. متاسفانه من این ماجرا را از خانواده‌ام پنهان کردم به طوری که سرنوشتم را با همین پنهان کاری تغییر دادم. آرام آرام به پیام‌های کیومرث پاسخ دادم و بدین ترتیب ارتباط خیابانی من و او آغاز شد. حالا دیگر کیومرث که مدعی بود عاشق من شده است بیشتر اوقات با یکی از دوستانش در کنار مدرسه منتظر من می‌ماند تا بعد از پایان امتحانات با یکدیگر به خانه بازگردیم و در مسیر با هم گفت وگو کنیم.

در یکی از همین روزها کیومرث پیشنهاد کرد باید نقشه فرار تهیه کنیم تا پدر و مادرم از ترس آبروریزی با ازدواجمان موافقت کنند به همین دلیل و درحالی که دچار یک عشق پوشالی و هیجانات دوران نوجوانی شده بودم پیشنهاد او را پذیرفتم و نقشه ساختگی خودربایی را با ترفند کیومرث اجرا کردم. آن روز او مرا به خانه‌ای در چناران برد که هیچ کس خبری از ما نداشت.

در این شرایط من با پدر و مادرم تماس گرفتم و به آن‌ها گفتم کیومرث را  دوست دارم در این هنگام کیومرث گوشی را از من گرفت و به پدرم گفت: اگر می‌خواهید آبروریزی نشود باید با ازدواج ما موافقت شود. آن شب پدرم به همراه ماموران انتظامی به در خانه برادر کیومرث آمد تا مرا پیدا کند ولی من و کیومرث پنهان شده بودیم خانواده او نیز مدعی شدند هیچ خبری از ما ندارند. کیومرث پدرم را تهدید کرد که اگر ماجرا را به پلیس اطلاع دهد دیگر دخترش را نمی‌بیند! به ناچار پدر و مادرم با این ازدواج موافقت کردند و من به عقد او درآمدم اما پدرم که به خاطر این رفتارهای احمقانه بسیار عصبانی بود فریاد زد دیگر دختری به نام فریبا ندارد!

چند روز بعد کیومرث که مدعی بود نباید به آداب و رسوم و سنت‌ها توجهی بکنیم مدام مرا در تنگناهای اخلاقی قرار می‌داد و به دلیل مقاومت در برابر خواسته هایش کتکم می‌زد تا جایی که گلویم را به شدت می‌فشرد و من تا مرز خفگی پیش می‌رفتم او حتی یک بار تلاش کرد مرا که در پشت بام خوابیده بودم به پایین پرت کند دیگر نمی‌توانستم این رفتارهای خشن و هولناک او را تحمل کنم به ناچار چند بار به پدر و مادرم پیامک دادم که دنبالم بیایند و مرا از دست کیومرث نجات دهند اما پدرم به این پیام‌ها توجهی نکرد و مدعی بود او انتخاب خودت است و باید تنبیه شوی.بالاخره یک روز اشک ریزان به مادرم التماس کردم که دیگر توان کتک‌های کیومرث را ندارم و جانم در خطر است.

بعد از این ماجرا پدر و مادرم به منزل پدر کیومرث آمدند و من همه رفتارهای کیومرث را بازگو کردم. آن شب با وساطت پدر شوهرم خانواده‌ام به داخل منزل آمدند ولی کیومرث در اثنای مشاجرات خانوادگی شمشیر بزرگی را از اتاقش برداشت و پدرم را تهدید کرد که شما حق دخالت ندارید وگرنه فریبا را می‌کشم! آن شب من و خانواده‌ام با یک ترفند از خانه آن‌ها فرار کردیم ولی چند روز بعد کیومرث و خانواده‌اش برای عذرخواهی به خانه ما آمدند.

پدرم نیز با این اعتقاد که در زندگی زناشویی گاهی رفتارهای نسنجیده رخ می‌دهد نامزدم را بخشید و آن شب کیومرث در خانه ما ماند ولی در نیمه‌های شب از من خواست همه طلاهایی را که در مدت نامزدی به من هدیه کرده‌اند   به او بدهم. وقتی متوجه شد که چند النگو از دستم خارج نمی‌شود ناگهان چنان دستم را فشار داد که استخوان آن را شکست و سپس با ناله و فریادهای من از خانه بیرون رفت. اکنون نیز در حالی برای طلاق اقدام کرده‌ام که خودم می‌دانم فقط یک عشق و عاشقی پوشالی و خیابانی زندگی و آینده‌ام را به تباهی کشاند و. ..

گزارش خراسان حاکی است بررسی‌های تخصصی و کارشناسی این پرونده با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) به گروه مشاوران دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.

  • 15
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش