شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۷:۵۸ - ۰۹ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۲۰۲۱
جرم و جنایت

دیروز و در حضور بازپرس پرونده صورت گرفت؛

ادعای جنجالی متهم ردیف دوم پرونده بنیتا

اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت,عاملان مرگ بنیتا

عاملان مرگ بنیتا دیروز به دادسرای جنایی تهران منتقل شدند، این دو متهم ٦ روز پس از دستگیری، اعترافات اولیه در اداره آگاهی و بازسازی صحنه جرم، حوالی ظهر یکشنبه در دادسرای ناحیه ٢٧ تهران در برابر بازپرس این پرونده قرار گرفتند.

 

آنها در اظهاراتشان به جرییات بیشتری درخصوص این حادثه پرداختند. از تصمیم به سرقت پراید پدر بنیتا گرفته تا چگونگی رها کردن این دختر ٨ ماهه در ماشین. اعترافاتی که پاسخ بسیاری از پرسش‌های مطرح شده درخصوص این حادثه تلخ و غم‌انگیز را داد.

 

اما مهم‌ترین بخش اظهارات این دو متهم جایی بود مهدی متهم ردیف دوم این پرنده ادعا کرد همان شب اول،حادثه ربوده شدن بنیتا را به پلیس اطلاع داده است. براساس ادعاهای این متهم او چند ساعت پس از وقوع این حادثه به کلانتری خاتون آباد پاکدشت مراجعه و ماموران را در جریان حادثه قرار داده است.

 

او مدعی شده حتی حوالی محل پارک خودرو را هم به آنها اعلام کرده بود که براساس آن ماموران وعده پیگیری داده بودند. در ادامه مشروح گفت و گوی «شهروند» با دو متهم پرونده بنیتا را می‌خوانید:

 

چرا بنیتا را در خودرو رها کردی؟

نمی‌دانم. فقط می‌خواستم از این ماجرا خلاص شوم.

 

نمی‌دانستی که نوزاد ٨ ماهه بدون آب و غذا در گرمای تابستان شانسی برای زنده ماندن ندارد؟

من اصلا به این چیزها فکر نمی‌کردم. ذهن من فقط به فرار از این ماجرا قد می‌داد. من به شیشه اعتیاد دارم، آن روز هم برای تهیه جنس به مشیریه رفته بودیم، صدای گریه بچه من را دیوانه کرده بود. فقط می‌خواستم از این شرایط خلاص شوم.

 

یعنی اعتیاد تا این حد تو را پریشان کرده که موضوع به این سادگی را نمی‌توانستی تشخیص دهی؟

نه واقعا مغزم کار نمی‌کرد. تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که خودرو با بچه را در کنار خیابان اصلی پارک کنم، روبه‌روی یک ابزارفروشی، با خودم فکر کردم که کسی از این مغازه به این ماشین شک می‌کند.

 

وقتی خودرو را پارک کردی مغازه ابزارفروشی باز بود؟

یادم نیست.

 

چند ساعت بعد یا فردای آن روز به سرنوشت این بچه فکر نکردی؟

چرا، ولی با خودم گفتم که حتما کسی او را پیدا کرده است.

 

تا قبل از دستگیری به محلی که خودرو را پارک کرده بودی بازنگشتی؟

نه، اصلا حوالی آن‌جا هم نرفتم. کاری نداشتم.

 

چند ‌سال داری؟

٢٧سال.

 

درس خواندی؟

تا کلاس سوم راهنمایی.

 

ازدواج کردی؟

چند وقتی است با یک خانم ٣٨ ساله ازدواج کردم.

 

او هم مصرف‌کننده است؟

من مدتی پخش‌کننده مواد بودم. او هم مصرف‌کننده و مشتری خودم بود. کم‌کم با هم بیشتر آشنا و علاقه‌مند شدیم تا این‌که با هم ازدواج کردیم.

 

در این مدت خبرهای زیادی از گم شدن بنیتا در تلگرام  و اینستاگرام منتشر شد، خانواده او بارها از طریق این شبکه‌های اجتماعی از سارقان درخواست بازگرداندن دخترشان را داشتند، حتی پدر او از خودرو هم گذشت تا شاید بچه سالم پیدا شود. هیچ‌کدام از اینها تأثیری در تو نداشت؟

همه اینها را من در این مدتی که دستگیر شده‌ام، شنیدم. من نه تلگرام دارم و نه وقتی برای این کارها. گوشی من اینترنت ندارد. من تا قبل از این‌که دستگیر شوم از این صحبت‌ها هیچ اطلاعی نداشتم.

 

همسرت هم به تو چیزی نگفت؟

یادم نیست. شاید گفته باشد ولی من چیزی نشنیدم. من وقتی در خانه‌ام يا درحال شیشه کشیدنم یا خوابم، زیاد متوجه اتفاقات دور  و برم نیستم.

 

پدر بنیتا در صحنه بازسازی جرم بارها گفت که دخترش را صدا می‌زده و به سارق می‌گفته که بچه‌اش داخل خودرو است.

او داشت داد و فریاد می‌کرد. اما من فقط به فکر فرار بودم. اصلا یادم نیست که او چنین حرفی زده باشد. البته شاید گفته اما من یادم نیست. من صدای او را درست نمی‌شنیدم. من فقط مشت‌های او را یادم هست. ولی از بچه اطلاعی نداشتم.

 

چه زمانی متوجه شدی که بچه را هم با خودرو دزدیدی؟

وقتی به پاکدشت رسیدیم، صدای گریه بچه بلند شد، تازه فهمیدم که یک بچه داخل این خودرو بوده.

 

از خودرو سرقت هم کردی؟

ضبط و باند خودرو را برداشتم.

 

در آن لحظه بچه چکار می‌کرد؟

درست یادم نیست، ولی فکر کنم داشت گریه می‌کرد، صدای گریه‌اش هنوز توی گوشم است.

 

سابقه‌دار هستی؟

به جرم سرقت و خرید و فروش موادمخدر چند بار دستگیر شدم. من فقط ١٣ فقره سرقت در پرونده‌ام دارم.

 

زندان هم رفتی؟

بله. دی‌ماه بود که پس از ١٧ ماه از زندان با سند آزاد شدم. بعد هم ازدواج کردم.

 

چه کسی برای تو سند گذاشت؟

پدرم سند خانه‌اش را آورد.

 

چگونه دستگیر شدی؟

پلیس ردم را از مهدی گرفته بود. درواقع دوستم مهدی به پلیس اطلاع داد، اول او را گرفتند بعد هم من را در خانه برادرم دستگیر کردند.

 

ادعای یکی از سارقان خودروی پدر بنیتا

محل رهاکردن کودک را به پلیس اطلاع داده بودم

مهدی دومین متهم این پرونده است. او همان کسی است که پلیس از طریق او موفق به دستگیری عامل این حادثه می‌شود.

 

هنگام سرقت همراه محمد بودی؟

من یک پراید دارم. آن روز من با محمد برای تهیه جنس به آن‌جا رفتیم. محمد پیاده شد تا خودرو را سرقت کند، من هم بعد از چند دقیقه با او تماس گرفتم. محمد به من گفت به پاکدشت رفته، آدرس را گرفتم و من هم پیش او رفتم.

 

وقتی سرقت را تماشا می‌کردی متوجه حضور بنیتا در خودروی سرقتی نشدی؟

من بلافاصله از محل خارج شدم. تا قبل از این‌که به محمد برسم از وجود بچه بی‌اطلاع بودم.

 

محمد هم تلفنی به تو چیزی نگفت؟

او فقط آدرس را به من داد. وقتی پیش محمد رسیدم، تازه فهمیدم که یک بچه هم داخل خودرو است. همان موقع به او گفتم بچه را دم یک آژانس رها کند. اما او ترسیده بود. اولش بچه خواب بود، بعد بیدار شد. محمد داشت ضبط خودرو را باز می‌کرد. من دلم برای این بچه سوخت چندبار به او اصرار کردم اما توجهی به حرف من نکرد. من خودم بچه دارم، حال پدر و مادر آن بچه را می‌فهمیدم، به همین دلیل به محمد اصرار کردم، اما فایده‌ای نداشت.

 

چرا به پلیس اطلاع ندادی؟

خبر دادم. دوبار هم خبر دادم. من برای پلیس همه ماجرا را تعریف کردم. یکبار خودم به کلانتری رفتم یک‌بار هم از طریق دوستم موضوع را به آنها اطلاع دادم. من هرکاری کردم تا این بچه آسیب نبیند.

 

کی به پلیس اطلاع دادی؟

همان روز حادثه ساعت ٨:٣٠ شب بود، دلم آرام نگرفت، به کلانتری خاتون‌آباد رفتم، به آنها گفتم، دوستم شیشه مصرف می‌کند، یک خودرو سرقت کرده که داخل آن یک نوزاد است. حتی حوالی آدرس پارک خودرو را هم به آنها دادم، مامور کلانتری هم به من گفت که پیگیری می‌کنند.

 

یعنی شما چند ساعت پس از سرقت موضوع را به پلیس اطلاع دادی؟

بله حدود ساعت ١ ظهر پنجشنبه بود که ما از آن خودرو جدا شدیم. حدود ٨ ساعت بعد هم من به کلانتری خاتون‌آباد رفتم و همه چیز را تعریف کردم.

 

ولی در این مدت خبر گم شدن بنیتا همه جا پیچیده بود، چرا با خانواده آنها تماس نگرفتی؟

من چند بار هم با محمد صحبت کردم. او به من گفت که بچه را نزدیک یک آژانس گذاشته. من هم با خودم گفتم که هم به پلیس خبر دادم و هم محمد راست می‌گوید. دیگر پیگیر ماجرا نشدم، تا این که روز سه‌شنبه از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که این بچه هنوز پیدا نشده است.

 

خیلی ناراحت شدم، با خودم فکر کردم که اگر آن بچه هنور داخل خودرو باشد، حتما بلایی سرش آمده، ترسیدم موضوع را با یکی از دوستانم درمیان گذاشتم تا او به پلیس تلفنی اطلاع دهد. او هم دوباره ماجرا را برای آنها تعریف کرد. بعد هم از طریق او، من را دستگیر کردند و بعد هم سراغ محمد رفتند. درواقع من دوبار با پلیس تماس گرفتم یک‌بار مستقیم و یک‌بار هم از طریق دوستم.

 

کجا با محمد آشنا شدی؟

من و محمد اهل پاکدشت هستیم. همان جا با هم آشنا شدیم.

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 11
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱۸
در انتظار بررسی: ۲۴
غیر قابل انتشار: ۳۰
جدیدترین
قدیمی ترین
ما از دولت هم گله داریم چرا وقتی عتلادادنند پیگیر نشدنند
ما از دولت هم گله داریم وگرنه هیچوقت نباید اجازه بدهند صند بزارند گرو که این متهم آزاد بشه که علان داغ کودک هشت ماهه به دل همه ملت ایران بمونه
چرا کسی از کم کای پلیس چیزی نمیگه که به گفته متهم چند با به آنها گفته
چرا کسی از کم کای پل...
پلیس کم کاری کرده چون جرات نمیکنن ماشین کسی رو بگردن فورا باهاشون درگیر میشن و میگن پلیس زور میگه مقصر اصلی مردم هستن که از خلافکار حمایت میکنن بعد ضعف قوه قضاییه
پلیس کم کاری کرده چو...
اون ک شیشه زده بود مشاعرش کار نمیکرد؟؟؟پلیس خاتون اباد چش بودد؟؟؟کم کاریه پلیس مشهوده و باید پیگیری بشه
اول فروشندگان مواد صنعتی باید اعدام شوند دوم این قبیل افراد توسط مردم قصاص شوند
باید به این دو نر را در داخل سونا بخار وارد کرد و در را بست به هماهن روش هلاکت برسند
این نا مردا دل تموم مردم رو بدرد اوردن روزی نیست که بهش فکر نکنم بعضی وقتها دنیا با تمام بزرگیش چقدر تنگ ودلگیر میشه خدا به خانوادهاش صبر بده
همیشه پیشگیری بهتر از درمان است.
هر دوتاشون قاتل صد در صد هستند،اگه ماشین رو نمیبردن که الان بچه پیش پدر ومادرش بود.حتما اعدام بشن ، اما به روشی که اون بچه از دنیا رفت.
اگر واقعیت داشته باشه که به کلانتری خبر داده که، خدا لعنت کنه او مامور رو و حروم باشه حقوقی که گرفته و از همه بدتر اینکه اگر این موضوع آدم رو نگران میکنه که چه اتفاقات دیگری تا به حال در این منطقه و مناطق دیگر میافته که تا رسانه ای نشه کسی از اون باخبر نمیشه و باید درجه های اون سرکلانتری رو کند و راهی زندان کرد تا درس عبرتی بشود برای باقی مامورین متخلف و از خدا بی خبر
خدا لعنت کنه اینجور ادمها را دولت ما مشکل داره باید اینجور ادمهای معتاد ودزد اعدام کنه درس عبرت برای دیگران شود
اینارو که باید اعدام کنن و افرادی رو که تولید و پخش مواد مخدر رو انجام میدن رو میگیرن حکم اعدام صادر کنن که اینقدر راحت نیان مردم رو بیچاره کنن
خدا لعنتتون کنه جگرم آتیش گرفت
فقط اعدااااام
برو عوضی معتاد بیشرف چطور دلت اومد
برو عوضی معتاد بیشرف...
کلانتری ها و اگاهی ها به لحاظ مشکلات مالی وحقوق کم با کمال تاسف بی انگیزه در تکالیف خود هستند ودر این موضوع خاص ههم باید صحت حرف متهم را باید جدی بررسی نمود چنانچه به واحد انتظامی اطلاع داده شد پیگری نشده فرمانده کل منطقه بالحاظ انتخاب اشخاص بی مسئولیت در تعیین کادر آن منطقه باز خواست شود
برو عوضی معتاد بیشرف...
با انها را گذاشت داخل سونا خشک و در به روی انها بسته بشه تا بمیرند
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش