در حالی که کمتر از یک هفته از اعلام سیاست جدید ترامپ برای واگذاری مسئولیت تصمیمگیری درباره بقا یا خروج امریکا از توافق هستهای به کنگره میگذرد، شرکای اروپایی واشنگتن برای دفاع از برجام موج فشردهای از رایزنیهای دیپلماتیک را به راه انداختهاند. رایزنیهایی که بر پایه نگرانی از فروپاشی توافق هستهای و عمیقتر شدن اختلافات دوجانبه تهران- واشنگتن بر سر این موضوع صورت میگیرد. با علی اکبر فرازی، سفیر سابق ایران در رومانی و مجارستان درباره پیامدهای سیاست ادعایی ترامپ علیه ایران بر سر برجام گفتوگو کردیم. این دیپلمات سابق کشورمان معتقد است که حفظ توافق هستهای در راستای حفظ منافع ملی فرانسه، آلمان و انگلیس است و در صورت از میان رفتن آن، شکل جدیدی از همکاریها میان ایران و اروپا صورت خواهد گرفت.
رئیس جمهوری امریکا جمعه شب در سخنانی که با انتشار همزمان راهبرد جدید کاخ سفید درباره ایران همراه شد، مجدداً از توافق هستهای با ایران انتقاد کرد و با عدم تأیید پایبندی ایران به تعهداتش در قالب این توافق، تصمیمگیری نهایی پیرامون بقا یا خروج از برجام را به کنگره واگذار کرد. ارزیابیتان از این اقدام چیست و به نظر شما چه هدفی از قبال این رویکرد دنبال میشود؟
دونالد ترامپ بعد از مدتها فضاسازی بینالمللی صحبتهایی را درمورد جمهوری اسلامی ایران مطرح کرد که ظاهراً در ارتباط با برجام بود اما در اصل برجام را بهانهای قرار داد تا سیاستهای جدید خود علیه جمهوری اسلامی را مطرح کند. گرچه صحبتهای آقای ترامپ پراکنده،
بیهدف و بسیار خارج از عرف دیپلماتیک و نزاکت دیپلماتیک بود اما نشان میداد که انسجام لازم را برای سخنرانی یک فرد معمولی هم دربر ندارد تا چه رسد به صحبتهای رئیس جمهوری امریکا اما علی رغم همه اینها چند محور را از بین صحبتهای آقای ترامپ میتوان استخراج کرد؛ امریکاییها تلاش میکنند به بهانه برجام ایران را درگیر یک پروسه طولانی مدت ورود به فاز جدیدی کنند که در این پروسه چند هدف پیگیری میشود. یک، اینکه ایران فرصت نکند برنامههای اقتصادی و رفاه اجتماعی خودش را که قبلاً اعلام کرده، اجرا کند. دوم، جمهوری اسلامی ایران به طور مرتب در موضع تدافعی قرار گیرد تا برای روشن کردن موقعیت خودش و شفافسازی اتهاماتی که به آن زده میشود، از خود دفاع کند. سوم،فضا و بستر لازم برای جذب و ورود سرمایه گذاری خارجی به ایران فراهم نشود. چهارم، برای فراهم نشدن این بستر کماکان مشکلات مالی بیمه و سایر زمینههایی که برای حضور سرمایهگذاران خارجی در ایران مورد نظر است، فراهم نشود.
دلایل امریکا برای برگزیدن این رویکرد چیست؟
به نظر میرسد امریکاییها وقتی متوجه شدند اروپا و سایر کشورها برای مانع تراشی در روند اجرای برجام با این کشور همراهی نمیکنند، این روش را به کار گرفتند که در زمینههای دیگر اروپا را با خود همگام کنند. اینکه اتحادیه اروپا و مشخصاً سه کشور عمده اتحادیه یعنی آلمان انگلیس و فرانسه اعلام میکنند که با ترامپ هماهنگ نیستند، نباید ما را دچار تحلیل اشتباه کند و فکر کنیم که اروپاییها تا انتها در مقابل امریکا به خاطر برجام و ایران خواهند ایستاد.
این برداشت درستی نیست زیرا حتی در بیانیه رهبران اروپا مشاهده میکنیم که آنها ضمن مخالفت با رویکرد ضد برجامی ترامپ بلافاصله اعلام میکنند که تماسهای خودشان را با امریکاییها برای پیگیری سایر موارد در ارتباط با ایران ادامه خواهند داد. این نشان میدهد غیراز برجام موارد دیگری روی میز است که اروپاییها هم به خاطر جلب رضایت امریکا و هم به خاطر گرفتن امتیاز از ایران آنها را در موقع مقتضی مطرح خواهند کرد. چیزی که امریکاییها و مشخصاً ترامپ را رنج میدهد آن است که چرا ایران باید از منافع اقتصادی حاصل از برجام بهرهمند شود.
اینکه چرا باید کشورهای اروپایی بعد از برجام وارد فاز گسترده سرمایهگذاریهای اقتصادی شوند اما امریکا غایب باشد. لذا اروپاییها سعی میکنند با دید منفعتطلبانه و هزینه – فایده، این راه را کماکان باز نگه دارند تا آنجایی که میتوانند در زمینه بحث تجاری و گسترش مناسبات در زمینه اقتصادی حاضر باشند اما ممکن است در زمینههای دیگر مانند بحث بر سر برنامههای موشکی ایران مجبور شوند با امریکا همکاری کنند. فعلاً امریکا سیاست تطویل فشار و تحریم بر ایرانرا دنبال میکند.
دستاوردهای برجام تا چه اندازه منافع ایران و اروپاییها را به یکدیگر گره زده است؟ آیا به اندازهای است که اروپاییها در حفظ موضع حمایتجویانه خود از برجام پابرجا بمانند؟
واقعیت این است اروپاییها در دورههای مختلف در پیروی از امریکا در صحنه بینالملل گاهی سود و گاهی زیان دیدند. اروپاییها وقتی که بحث تحرکات اسرائیل در منطقه مطرح میشود، میدانند تحرکات اسرائیل و کارهایی که ترامپ مشخصاً در ارتباط با شخص نتانیاهو انجام میدهد، نه تنها برای آنها سودی ندارد بلکه ممکن است پای اروپا را در قضیه خاورمیانه گیر بیندازد و زیان بزرگی متوجه اروپا شود و آخر هم این سودی که از اینجا حاصل میشود فقط به امریکاییها و اسرائیلیها برسد. به همین دلیل اگر دقت کنیم در بسیاری از ائتلافهایی که امریکاییها در منطقه مطرح میکنند، اروپاییها یا همراهی نمیکنند یا اینکه به صورت سمبلیک و خیلی پیش پا افتاده مشارکت میکنند. این نشان میدهد خود اروپاییها هم در دراز مدت نگران هستند در تله ترامپ نیفتند و سعی میکنند سیاست واقعبینانهتری نسبت به امریکا در ارتباط با خاورمیانه پیش بگیرند.
قطعاً صحنههای مختلفی از درگیریهای امریکا در مناطق مختلف جهان وجود دارد که سود امریکا از آن درگیریها لزوماً به معنای سود اروپا تعریف نمیشود. به عنوان مثال اروپا ترجیح میدهد با ایران کار کند و سرمایهگذاری در مناسبات تجاری گستردهتری داشته باشد اما مشکلشان این است که این ترجیحشان با مناسبات و قواعدی که امریکا ساخته، زاویه دارد. لذا اروپاییها سعی میکنند که سیاست کج دار و مریزی را حداقل تا زمان حضور ترامپ در کاخ سفید طی کنند.
آنها چندان از سیاستهای ترامپ دلخوش نیستند زیرا مطمئن هستند حتی در داخل کاخ سفید امریکا و احزاب جمهوریخواه و دموکرات هم جمعی از سیاستمداران، فرهیختگان و صاحبنظران امریکایی هستند که مشخصاً با سیاستهای ترامپ همراهی نمیکنند لذا اروپاییها سعی میکنند در عین حال که به نگرانی امریکا دامن نمیزنند، فاصله معقولی را برای آینده بعد از ترامپ حفظ کنند یعنی همه تخم مرغهای خود را در سبد ترامپ نخواهند گذاشت به این معنا که آنها به دنبال حفظ موقعیت خود در دوره بعد از ترامپ هستند.
کشورهای اروپایی در پیگیری سیاست نگاه به ایران از چه ابزارهایی برای حفظ برجام بهره خواهند برد؟ و اساساً ایران بر کدام یک از این کشورها در حفظ مواضع برجامی میتواند اتکای بیشتری داشته باشد؟
آلمان، فرانسه و بریتانیا بلافاصله بعد از مواضع ترامپ بیانیه مشترک دادند و نگرانی خود را از لغو احتمالی برجام اعلام کردند اما یادمان باشد آنها یکسان به ایران نگاه نمیکنند. قطعاً فرانسه که در زمان مذاکرات هستهای نقش پلیس بد را ایفا میکرد الان از طرف امریکاییها متهم است که از مذاکرات تجاری با ایران بهره بسیاری برده است.
ترامپ در گفتوگو با مکرون اشاره داشت که ما به فشارهای خود ادامه میدهیم شما هم بروید قراردادهای تجاری خود را امضا کنید و سودتان را ببرید؛ این نشان میدهد اولاً امریکا از این موضع عصبانی است و سعی میکند نقش اروپاییها را در ایران تضعیف کند. ثانیاً فرانسویها با هوشیاری کامل عمل میکنند. فرانسه به حضور در ایران نیاز دارد. این نیاز از یک سو برمبنای نگاه اقتصادی آنها به بازارهای پرسود ایران است که یک اصل غیر قابل انکار در روابط کشورهای اروپایی با هر کشور دیگری است و از سوی دیگر فرانسویها میبینند که حضور ایران در مناطق بحرانی خاورمیانه از جمله در سوریه و عراق باعث شکست دادن و تضعیف تروریسم در منطقه شده است.
حال آنکه در پی شدت گرفتن بحران تروریسم، این اروپاییها هستند که نگران پیامد نفوذ داعش هستند و میدانند داعش به محض اینکه فراغ بال پیدا کند و اگر جمهوری اسلامی ایران با داعش روبهرو نمیشد پایتختهای اروپایی بیش از گذشته مورد تهاجم قرار میگرفت.
آیا پاسخ مثبت آقای مکرون به دعوت آقای روحانی برای سفر به ایران آنهم بلافاصله بعد از اعلام تصمیم ترامپ علیه برجام در قالب همین نگاه اروپا به ایران معنا مییابد؟
بله؛ فرانسویها از نظر امنیتی هوشمندانه با قضیه برخورد میکنند. آنها بعد از برجام گستردهترین مراودات اقتصادی را با ایران برقرار کردهاند و از طرف دیگر اگر داعش سرکوب شود، کشوری امنتر خواهند داشت. همچنین نباید فراموش کرد که فرانسویها به لحاظ تاریخی و سنتی در بخشی از خاورمیانه نقش داشتند و الان نمیخواهند بعد از شکست داعش نقش آفرینیشان به امریکاییها و اسرائیلیها محول شود بنابراین هم از نظر امنیتی و هم به لحاظ منافع اقتصادی ترجیح میدهند جمهوری اسلامی را از خود نرنجانند. صنایع فرانسه نیاز به بازارهای جدید دارد و ایران با توانایی که دارد هم میتواند آن بازار را ایجاد کند و هم با تشکیل شرکتهای مشترک، بازاری برای بازار سیصد میلیونی کشورهای همسایه باشد. به نظر من سفر مکرون در این موقعیت به ایران میتواند حاوی این پیام به امریکاییها باشد که ما در فشار بر ایران با شما همراه نخواهیم بود.
در صورت خروج امریکا از برجام آیا میتوان چشماندازی را برای ادامه توافق هستهای بدون حضور امریکا پیشبینی کرد؟
بیانیهای که رؤسای سه کشور اروپایی در حمایت از برجام صادر کرده و خود را متعهد به اجرای تعهداتشان اعلام کردند، حائز اهمیت بسیاری است. یعنی از نظر آنها برجام فقط بهعنوان چند صفحه کاغذ منفعتی ندارد بلکه اعلام کردند ما خود را متعهد به عملی کردن آن میدانیم و تصریح کردند حفظ برجام در راستای حفظ منافع ملی سه کشور است. یعنی آنها منافع ملی و امنیتی خود را در حفظ برجام میدانند. اینکه فکر کنیم امریکا بیرون رود برجام حفظ میشود از اساس، نادرست است زیرا برجام یا همه است یا هیچ. یعنی بنایی است که اگر یک آجر را از آن بردارند کل آن بنا میریزد. نه اینکه فکر کنیم اگر امریکا بیرون بیاید ارزشی ندارد اما تعاریف و تعهداتی که در آن مطرح شده بر مبنای یک مجموعه به هم پیوسته است. از دید ما برجام یک قرارداد چند جانبه است و با بیرون رفتن یک کشور ادامه نخواهد یافت اما شکل جدیدی از مناسبات بین ایران و اتحادیه اروپا شکل خواهد گرفت.
اروپا در سه دهه گذشته در ارتباط با جمهوری اسلامی در چند برهه اقداماتی کرد که میتوانست حرکت مستقلانهای تعریف شود و امیدواریم این بار هم با نظر داشتن منافع همه و تضمین امنیت خودشان برای حضور در خاورمیانه جدید به این جمعبندی رسیده باشند. به نظرم سفر مکرون به ایران میتواند این پیام را به امریکاییها دهد که یک، از برجام خارج نشوند؛ دو، حتی اگر این کار را کردند آنها به تعهدات برجامی خود حالا تحت هر عنوانی پایبند خواهند بود و نشان خواهند داد که حاضر نیستند بهعنوان ناقض یک قطعنامه بینالمللی شناخته شوند.
جمهوری اسلامی در چنین شرایطی باید چه رویکردی را در مواجهه با عهدشکنی ترامپ در پیش گیرد؟
ما باید به این جمعبندی برسیم که میتوانیم با اروپاییها بیش از گذشته همکاری کنیم. البته لازمه آن این است در داخل از برخوردهای احساسی و افتادن در دام شلوغ کاریهای ترامپ خودداری کنیم. اگر ما رفتار بیادبانه و تشنج آفرین ترامپ را محکوم میکنیم، لازم نیست با همان ادبیات احساسی پاسخ دهیم. اما در کنارش باید دیپلماسی فعال تری بویژه درباره اروپا داشته باشیم و سیاستهای اصولی ایران را تشریح کنیم.
نباید بگذاریم ما را متهم کنند و بعد ما دنبال رفع اتهام برویم بلکه باید به آهستگی و آرامش مطرح کنیم که یک جمهوری اسلامی با ثبات و مقتدر در منطقه به نفع امنیت جهان و مشخصاً امنیت اروپاست. باید ثابت کنیم وقتی همسایگان ما میلیاردها دلار هزینه صرف تسلیحات میکنند ما با کوچکترین امکانات داخلی، توان دفاعی خود را تقویت میکنیم و همچنین باید ثابت کنیم امنیت ما امنیت اروپاییها هم هست و مبارزه ما با داعش در سوریه در واقع به نفع آنها هم خواهد بود. همه اینها وقتی امکان پذیر است که ما یک؛ سکان دیپلماسی عمومی، دیپلماسی چند جانبه و دوجانبه خودمان را کماکان به دست وزارت خارجه بسپاریم و دوم؛ چهرههایی که در داخل کشور میخواهند به موضع امریکا پاسخ دهند، صرفاً در حیطه وظایف خودشان صحبت کنند. بنابراین باید با پرهیز از صحبتهای احساسی و شعاری فضایی را به وجود آوریم تا دنیا آماده پذیرش موضع اصولی ما باشد.
نیم نگاه
امریکاییها تلاش میکنند به بهانه برجام ایران را درگیر یک پروسه طولانی مدت ورود به فاز جدیدی کنند که در این پروسه چند هدف پیگیری میشود. یک، اینکه ایران فرصت نکند برنامههای اقتصادی و رفاه اجتماعی خودش را که قبلاً اعلام کرده، اجرا کند. دوم، جمهوری اسلامی ایران به طور مرتب در موضع تدافعی قرار گیرد تا برای روشن کردن موقعیت خودش و شفافسازی اتهاماتی که به آن زده میشود، از خود دفاع کند. سوم،فضا و بستر لازم برای جذب و ورود سرمایه گذاری خارجی به ایران فراهم نشود. چهارم، برای فراهم نشدن این بستر کماکان مشکلات مالی بیمه و سایر زمینههایی که برای حضور سرمایهگذاران خارجی در ایران مورد نظر است، فراهم نشود.
- 15
- 2