مشارکت مردمی، شاه بیت حماسه دفاع هشت ساله مردم ایران در برابر تجاوز ارتش بعث عراق است. مشارکت مؤثری که موجب شد تا محاسبات رژیم بعث عراق و حامیانش برهم ریزد و جنگی که بنا بود یک هفتهای با غلبه ارتش عراق به پایان رسیده و فتوحاتی را به نام صدام به ثبت برساند، سرانجام بدون کمترین دستاوردی برای متجاوزان به پایان رسید. یدالله ایزدی مدیر تاریخ شفاهی مرکز اسناد و از محققان و پژوهشگران تاریخ جنگ و صاحب تألیفات متعدد از جمله روزشمار جنگ(عملیات والفجر ۱۰)،در گفتوگوی مفصلی با «ایران» به تشریح ابعاد این نقش پرداخته و به نکات قابل تأملی اشاره کرده که به دلیل کمبود جا قادر به انتشار کامل آن نیستیم. در این مختصر فرازهایی از این گفتوگو را برگزیدهایم که در مقابل دیدگان تان قرار دارد.
دلیل حضور بلافاصله مردم در روزهای اول جنگ در دو شهر آبادان و خرمشهر چه بود؟
منطقه آبادان و خرمشهر به علت آنکه عراق در این ۲ شهر نمایندگی داشت، کانون بحرانهای قبل از وقوع جنگ بودند و حوادثی که در مناطق و پاسگاههای مرزی اتفاق میافتاد، یک هشیاری بسیار جدی در ناخودآگاه مردم ایجاد کرده بود. این در شرایطی بود که سیاستمداران نسبت به وقوع جنگ تردید داشتند، از اینرو اقداماتی که انجام میدادند برای بازدارندگی کافی نبود. به تعبیری دیگر آنان تصور میکردند قبل از وقوع جنگ مسائل و مشکلات فی مابین در حوزه دیپلماسی قابل حل و فصل است. اما چنین نشد و اراده صدام برتحمیل جنگ استوار بود.
همان طور که میدانید عراق برای حمله به خوزستان ۳ محور را هدف اصلی قرار داد. جنوب (آبادان و خرمشهر)، محور میانی (اهواز) و محور شمالی هم (شوش، دزفول و اندیمشک) بود، زیرا خوزستان از اهداف اصلی حمله عراق به ایران بود.
زمانی که فلش عراق در محور میانی و شمال خوزستان با مانع روبهرو شد و از ورود به اهواز در جبهه میانی ناامید شد و نتوانست از پل نادری برای دستیابی به شوش، دزفول و اندیمشک عبورکند، تمرکز خود را برمحور جنوب (آبادان – خرمشهر) گذاشت و اهتمام خود را صرف اشغال آبادان و خرمشهر کرد که ثقل آن نیز روی خرمشهر متمرکز بود.اما در این محور هم با مقاومت سرسختانه مواجه شد و به مشکل برخورد. از اینرو از همان ابتدا تمرکز هم اشغالگران و هم مدافعان بر آبادان و خرمشهر معطوف شد و این دو شهر کانون حوادث بسیاری شدند.
از اینرو تنوع حضور گروههایی که به صورت گمنام از سراسر کشور برای دفاع به خوزستان آمده بودند، درآبادان وخرمشهر بیشتر شد و در کنار ارتش و سپاه به دفاع از این محور پرداختند. برخی از این گروهها همچون گروه شهید چمران وگروه فدائیان اسلام به جامعه معرفی شدند برخی هم بدون عنوان و ناشناخته باقی ماندند.
این افراد و گروهها که متعلق به مناطق و تیپهای اجتماعی متفاوتی بوده و از فرهنگ یکسانی برخوردار نبودند، چگونه با یکدیگر هماهنگ میشدند تا حداکثر توان خود را در راه دفاع به کار گیرند؟
انگیزه دفاع صادقانه از سرزمین، موضوعی بود که به این هماهنگی شکل عینی میبخشید. برای همین عراق از روز ۱۹مهر فلش جدیدی زد تا علاوه بر تهاجم مستقیم به خرمشهر، آبادان را دور بزند؛ چراکه پیوستگی جغرافیایی آبادان و خرمشهر درهم تنیده است و در واقع بخشی از منطقه خرمشهر در جزیره آبادان است. بنابراین عراق تلاش کرد با محاصره آبادان، به سقوط خرمشهر سرعت ببخشد.
صنعت نفت و وجود پالایشگاه و دانشکده نفت در منطقه چه تأثیری در این روند داشت؟
علاوه بر حضور مردم، موضوع دیگری که در تحلیل وضعیت آبادان و خرمشهر بسیار مهم است، شناخت وضعیت عمومی این دو شهر بویژه منطقه آبادان است. در آن دوران آبادان در جغرافیای تاریخی - سیاسی ایران به علت وضعیت نفت و وجود پالایشگاه ازاهمیت زیادی برخوردار بود.از این جهت در هجوم عراق به ایران، پالایشگاه آبادان در ساماندهی به مقاومت مردمی نقش بسیار جدی ایفا کرد بویژه پس از اشغال خرمشهر که نظام اداری – امنیتی این شهر فروریخت، هیچ نهاد جایگزینی برای آن وجود نداشت تا خطوط دفاعی را سامان دهد.
در این زمان مسئولان پالایشگاه آبادان کارهای ماندگار و بزرگی انجام دادند و محور سازماندهی به خطوط دفاعی آبادان شدند. پالایشگاه از تجهیزاتی همچون آشپزخانه، بیمارستان، رادیو و... برخوردار بود. در طول مدتی که آبادان در محاصره بود، نقش آیتالله جمی در این شهر از جمله نقشهای بسیار تأثیرگذار است. ایشان به پویایی و ایستادگی مردم شهر کمک کرد و پرچمدار مقاومت شد. عراق خیلی تلاش کرد این وجهه مقاومت در منطقه را از بین ببرد اما نتوانست.در طول یک سالی که آبادان در محاصره بود تمام ساختارهای شهری، مثل اتوبوسرانی، نماز جمعه، بیمارستان و... فعال ماند؛ در صورتی که جغرافیای شهر به گونه ای است که بخش غربی شهر که در قسمت اروند قرار دارد، فاصلهاش با دشمن به اندازه عرض رودخانه اروند بود و تیر اسلحه انفرادی دشمن به آبادان میرسید.
در واقع عراق به شهر چسبیده بود اما در آبادان نماز جمعه برگزار میشد، مغازهها باز بودند، مردم در خانههایشان سنگر ساخته و در شهر حضور داشتند و ادارات شهر فعال بودند. بخشهای اصلی پالایشگاه با صدها هزار گونی خاک و دیگر امکانات در چند لایه حفاظت میشد تا به کار خود ادامه دهد. این در شرایطی بود که عراق بشدت این مکان را بمباران میکرد. اما این پالایشگاه هرگز از چرخه تولید خارج نشد. آشپزخانه پالایشگاه در روز چندین هزار پرس غذای گرم برای رزمندگان طبخ میکرد و از خطوط دفاعی پشتیبانی مینمود. خانههای عادی مردم محل جلسات نظامیان بود که خود مردم این اجازه را داده بودند. در واقع همه مشارکت داشتند. چه کسانی که در شهر حضور داشتند و چه کسانی که شهر را ترک کرده بودند. درخور توجه است که ساماندهی شهر توسط سازمانهایی انجام میشد که اصلاً نظامی هم نبودند.
نقش رادیو آبادان در دفاع از شهر چه بود؟
تصورم این است که رادیو آبادان به لحاظ روانی نقش بسیار مؤثری را برعهده داشت. بهعنوان مثال وقتی عراق ازسمت بهمن شیر هجوم آورد تا با بستن جاده آبادان- خرمشهر، آبادان – اهواز و آبادان – ماهشهرمحاصره را کامل و وارد جزیره آبادان شود، میبینیم نقش رادیو در بسیج مردم و اطلاعرسانی تأثیرگذار است. حتی سازمانهایی که از لحاظ تشکیلاتی ارتباط به هم پیوستهای نداشته و مستقل عمل میکردند از طریق رادیو نفت و یا همان رادیو آبادان بهعنوان یک شبکه ارتباطی، هدایت عملیات میکند و عکسالعملهایی که قراراست مقابل دشمن صورت گیرد را بسرعت اطلاعرسانی مینماید که این موضوع در دفاع از شهر بسیار مؤثر بوده است.
بر حسب روایتی که از بچههای پالایشگاه بخصوص آقای معدنی زادگان رئیس انجمن اسلامی پالایشگاه آبادان شنیدهام، پرسنل دلسوز پالایشگاه در ماههای اول جنگ حدود ۳.۵ میلیارد تجهیزات فنی و قطعات را از پالایشگاه خارج کرده و به مرور به ماهشهر و آغاجاری انتقال میدهند. سیستمهای نگهداری تجهیزات فنی پالایشگاه که دهها هزار قطعه است، مدلهایی داشت که آنها با حفظ همان مدل، نمونه آن را در آغاجاری برپا میکنند.
این قطعات به طور سیستماتیک و بدون آنکه عراق متوجه شود از آبادان خارج شد و بعد از آنکه جنگ تمام شد، خود امریکاییها و غربیها تحلیلشان این بود که چند سال طول میکشد که پالایشگاه آبادان بازسازی شود ودوباره بتواند قادر به پالایش روزی ۲۵ هزار بشکه نفت شود. اما این پالایشگاه ظرف ۶ ماه با استفاده از همین قطعات بازسازی شد و با روزی ۱۸۰ هزار بشکه پالایش کار خود را آغازکرد.خود مسئولان هم این موضوع را باور نمیکردند. حرکت به قدری زیبا انجام شده بود که به روایت آقای معدنی زادگان، به تهران خبر برده بودند که عدهای قطعات پالایشگاه را سرقت میکنند و موضوع به قوه قضائیه کشیده شده بود. یعنی کار تا این سطح محرمانه انجام میشد. بنابراین ما میبینیم خود پالایشگاه آبادان یک موضوع و پدیده است. یک تجربه است، تجربهای در دل بحران در کوتاهترین فاصله به خط مقدم جنگ.
آیا نهادهای مدنی آبادان هم نقشی برعهده داشتند؟
بله، فرمانداری آبادان به نظر من یکی از مواردی است که قابل طرح است. افرادی که تکلیف سیاسی و اجتماعی داشتند و مسئولیتشان اداره شهر بود، اینها هرکدام به یک فرمانده نظامی تبدیل شده بودند که مهارتهای بالفعلی از آنها بروز نمود که درصلاحیت آنان برای پذیرش یک مسئولیت سیاسی تعریف نشده بود. اما در دل بحران جنگ این مهارتها از وجود آنان بروز پیدا کرد.
البته اگر ما بخواهیم نقش تک تک افراد را در دوران جنگ بسنجیم شاید مقدور نباشد ومعتقدم بایستی معدل عملکردها را بررسی کنیم. هر کدام از این افراد جزئی از یک کل هستند. کلی که واقعی و منطقی است و نباید در سایه پاسداشت و تکریم از یک واقعه یا یک شخص محو شود. درارتباط با مقاومت میدانیم ۲ شهری که بسیار شاخص بودند و معروف است که مقاومت زیادی داشتند، یکی دزفول است و دیگری آبادان. این شهرها در عین آنکه در برد آتش دشمن بودند اما یک روز هم جریان زندگی در آنها قطع نشد.
اسماعیل علوی
- 10
- 6