
به گزارش آرمان، انتخاب شهردار برای پایتخت تا پیش از آنکه بر عهده اعضای شورای شهر گذاشته شود، چندان خطیر و با حواشی زیاد نبود اما زمانی که نهاد شوراهای شهر و روستا متولد و انتخاب شهردار به عهده آنها گذاشته شود، به فرصتی برای هوچیگران سیاسی تبدل شد تا انتقام شکست طیف خود در انتخابات شوراها را با سنگ اندازی در مسیر انتخاب شهردار و هجمه به افراد موثر شورای شهر جبران کنند. شورای شهر پنجم هم از این قاعده مستثنی نبود چنانکه در ابتدا با اجماع اکثریت اعضای بهشت محمدعلی نجفی بر کرسی شهرداری نیست که این حضور عمر کوتاهی داشت و چند روز قبل بود که محمدعلی افشانی بر این کرسی تکیه زد. اعضای حزب اعتماد ملی در شورای شهر که شامل ابراهیم امینی، محمدجواد حقشناس و حجت نظری میشوند سهم زیادی در رأی آوردن افشانی داشتند که گزینه حزب اعتماد ملی بود.
۲ صف در مقابل بهشت
پس از انتخاب افشانی دو گروه بودند که رویکردی متفاوت داشتند. طبیعی بود که یک گروه برخی ناراضیان باشند، چرا که گزینه مورد نظر آنها نتوانست توجه اعضای بهشت را جلب کند. برخی از آنها به افشانی تبریک گفتند و نشان دادند به همکاری پس از رقابت اعتقاد دارند و عدهای دیگر چراغ اتاق تخریب افشانی را روشن کردند و بنا را به بهانه جویی گذاشتند، اما مسیر اشتباهی را رفتند، چرا که در پاکدستی و صراحت افشانی تردیدی نیست. بنابراین تیرهای تخریب آنها یکی پس از دیگری به سنگ خورد.
گروه دوم اما آگاه به بی اثر بودن هجمهها به افشانی بودند بنابراین روی برگههای خود نام آنانی را نوشتند که سبب رأی آوری افشانی شده بودند. هدف آنها هم کهنه و عیان بود یعنی باج خواهی از شهردار بهواسطه تاثیرگذاران در انتخاب او. پس از مدتی این موضوع را هم درک کردند که اعضای حزب اعتماد ملی در شورای شهر هم مسیر افشانی هستند و اهل باج دادن یا پذیرش توصیههای استخدامی برای شهرداری نیستند؛ چرا که به اعتقاد آنها شهردار اگر چه عضو حزب اعتماد ملی است اما رویه مستقلی دارد و تصمیماتش نه بر مبنای سفارش بلکه بر اساس منافع تهران اتخاذ خواهد شد.
شکست پروژههای تخریب
فرصت طلبان که در مسیر گذشته ناموفق بودند هجمه به اعضای حزب اعتمادملی را در دستور کار خود قرار دادند و ادعاهای باطلی را مطرح کردند به عنوان نمونه نوشتند: «یک عضو دفتر سیاسی حزب اعتماد ملی که نخواست نامش فاش شود گفت که بنده ۴ بار گزارش مستند از فعالیتهای برخی چهرههای حزب اعتماد ملی برای رسانههایی چون رجا نیوز، بولتن، مشرق و همچنین کیهان و فارس نیوز ارسال کردم که تاکنون منتشر نشده، تصمیم دارم روشنگری کنم.
جواد حقشناس که سابقه مدیر مسئولی روزنامه این حزب را دارد در یکی از جلسات رسمی حزب گفت که باید دبیرکل فعلی را به عنوان رهبری حزب بپذیریم و یکی از ما یعنی خودش امینی و ابوالحسنی دبیرکل باشد، یکساله. حقشناس گفت: باور کنید ما داریم هزینه لجاجت دبیرکل را میدهیم. حقشناس توضیح داد که نقش فرزند دبیرکل (حسین) کمرنگ است باید پر رنگتر شود.» این ادعا بسیار بچهگانه و نشان از فشاری دارد که به هجمهگران وارد شده است. هویت آنها زمانی فاش شد که در مطلب دیگری آوردند: «اعضای دفتر سیاسی در مراسم عروسی دختر حقشناس حاضر بودند. حق شناس کاملا هماهنگ شده افراد حزبی را به این مراسم دعوت کرده بود. مراسمی که منتجبنیا و اطرافیانش در آن غایب بودند.» این نوشتار نشان میدهد که طیف اقلیت اعتماد ملی در سازماندهی تخریب افراد موثر این حزب نقش پررنگی دارد! آنها در مطلب بعدی سعی کردند تا اعضای اقلیت خود را موجه و دیگر اعضای حزب اعتماد ملی که افراد سرشناسی هستند را ناموجه نشان دهند.
توسل به پروژههای شکست خورده!
به نظر میرسد هدف از این پروژههای از پیش شکست خورده، تحت تاثیر قرار دادن استعفای منتجبنیا است؛ استعفایی که پس از استعفای دبیرکل ارائه شد. برخی اعضای این حزب که در اقلیت هستند تلاش کردند تا با استعفای منتجب نیا مخالفت شود چنانکه رحمتا... بیگدلی با استناد نادرست به تبصرهای از مواد اساسنامه گفته بود اگر دبیرکل با استعفای منتجب نیا موافقت کند، حزب منحل میشود! که این اظهارات نوعی درخواست برای مخالفت با استعفا بود و معنی دیگری نداشت، اما دبیرکل با تصمیمی به این تلاشهای نادرست پاسخ داد و اختیارات خود را طبق تبصره سه ماده ۱۹ اساسنامه به شورای مرکزی واگذار کرد و تصمیمی درباره استعفای منتجبنیا نگرفت تا نشان دهد حزب با استعفای یک فرد منحل نخواهد شد و با تفویض اختیارات به شورای مرکزی مسیر هر بهانهجویی بسته شد.
- 19
- 1