
نورنیوز نوشت: وقتی استاندار اصفهان هشدار میدهد که «دیگر فرونشست را زلزله خاموش نمینامیم، بلکه آتشفشانی است که فوران کرده»، در حقیقت پرده از بحرانی برمیدارد که نه صرفاً یک تهدید زیستمحیطی عادی، بلکه خطری برای بقای یک تمدن چند هزار ساله است.
اصفهان، پایتخت فرهنگی ایران و یکی از بزرگترین ذخیرهگاههای تاریخ و هنر این سرزمین، امروز در معرض تهدیدی قرار گرفته که اگر جدی گرفته نشود، نه تنها بناهای تاریخی و هویت ملی ما، که حتی حیات اجتماعی و اقتصادی این خطه به خطر خواهد افتاد.
ریشههای یک بحران
بر اساس گزارشهای کارشناسی، مهمترین علت فرونشست زمین در اصفهان، برداشت بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی است. طی دههها مدیریت نادرست منابع آبی، هزاران حلقه چاه مجاز و غیرمجاز در دشتهای اصفهان حفر شد و سفرههای زیرزمینی که در طول هزاران سال شکل گرفته بودند، در کمتر از چند دهه تخلیه شدند. امروز زمین در بسیاری از نقاط اصفهان سالانه بیش از ۲۰ سانتیمتر فرونشست میکند؛ رقمی چند برابر آستانه بحران جهانی.
در کنار این برداشتهای بیمحابا، خشک شدن زایندهرود بهعنوان شریان حیاتی اصفهان نیز بر شدت بحران افزود. زایندهرود نه تنها منبع آب شرب و کشاورزی بود، بلکه تعادل اکولوژیکی دشت را حفظ میکرد. با انتقالهای بیرویه آب، سدسازیهای غیرکارشناسی و توسعه نامتوازن صنعتی و کشاورزی، این رودخانه حیاتی به بستری خشک بدل شد و زمینهای اطراف آن تاب تحمل نیاوردند.
فرونشست تنها یک پدیده زمینشناسی نیست؛ پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن گستردهتر و عمیقتر از آن چیزی است که اغلب تصور میشود. شکافهای عمیق در زمین، زیرساختهای شهری از جمله جادهها، خطوط راهآهن، مترو و شبکه آب و فاضلاب را تهدید میکند. در برخی مناطق حتی احتمال ریزش ساختمانها وجود دارد.
اصفهان نه فقط یک شهر، بلکه موزهای زنده است. میدان نقشجهان، پلهای تاریخی زایندهرود و دهها بنای ارزشمند دیگر در معرض تهدید مستقیم هستند. کوچکترین تغییر در بستر زمین میتواند این آثار را ترکدار و بیثبات کند. تخریب میراثی که بخشی از هویت ملی و جهانی ماست، خسارتی جبرانناپذیر خواهد بود.
بحران فرونشست، علاوه بر اینها میتواند کشاورزی را هم نابود، صنایع را بیثبات و زیرساختها را از کار بیندازد. در نتیجه، مهاجرتهای اجباری و فشار بر شهرهای دیگر افزایش خواهد یافت. در واقع، فرونشست نهتنها تهدیدی محلی، بلکه یک معضل ملی است.
معضلی ملی، نه فقط بحران اصفهان
اگرچه اصفهان این روزها به نماد بحران فرونشست بدل شده، اما واقعیت این است که این پدیده محدود به اصفهان نیست. تهران، پایتخت کشور، سالهاست با نرخ فرونشستی مواجه است که در برخی مناطق آن به بیش از ۳۰ سانتیمتر در سال رسیده و حتی از اصفهان هم وخیمتر است.
در خراسان رضوی، بهویژه دشتهای اطراف مشهد، فرونشست به سطحی رسیده که تهدیدی مستقیم برای زیرساختهای حیاتی و امنیت شهری محسوب میشود. قزوین، فارس، کرمان و بسیاری دیگر از استانها نیز از این بحران رنج میبرند.
به عبارت دیگر، ایران امروز روی شبکهای از شکافها و فرورفتگیها ایستاده است؛ شبکهای که اگر مدیریت نشود، در آیندهای نزدیک میتواند به یک بحران امنیت ملی بدل گردد. بحران فرونشست، دیگر یک مسأله زیستمحیطی محلی نیست؛ بلکه باید در ردیف تهدیدهای کلان کشور، همعرض با خشکسالی، کمآبی و حتی زلزله دیده شود.
بحران فرونشست در ایران محصول یک ضعف عمیق در حکمرانی منابع طبیعی است. سیاستگذاریهای کوتاهمدت، فشارهای سیاسی و رقابتهای منطقهای، همگی سبب شدند که ظرفیتهای طبیعی نادیده گرفته شوند. توسعه کشاورزی پرمصرف در مناطق کمآب، استقرار صنایع بزرگ در شهرهای فاقد منابع آبی کافی، و بیتوجهی به هشدارهای علمی، همگی این غول خفته را در سراسر ایران بیدار کردند.
برای مقابله با فرونشست، راهحلهای ساده و کوتاهمدت وجود ندارد. این بحران به سیاستگذاریهای سخت، تصمیمهای شجاعانه و مشارکت ملی نیاز دارد:

توقف برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی
مسدود کردن چاههای غیرمجاز و مدیریت دقیق برداشتهای مجاز باید در اولویت قرار گیرد.
احیای رودخانهها و مدیریت حوضههای آبریز
بازگرداندن حداقلی از حقابه طبیعی به رودخانهها، توقف انتقالهای بیرویه و مدیریت یکپارچه منابع آب، شرط بقای سرزمین است.
تغییر الگوی کشت و صنعتی
کشاورزی پرمصرف و صنایع آببر باید یا به فناوریهای نوین مجهز شوند یا به مناطق متناسب منتقل گردند. ادامه وضعیت فعلی به معنای نابودی هم کشاورزی و هم صنعت است.
مقاومسازی و برنامهریزی شهری
باید زیرساختها را متناسب با واقعیت فرونشست بازطراحی و مقاوم کرد. در غیر این صورت، خسارتهای جانی و مالی سنگینی در انتظار خواهد بود.
آگاهی و مطالبهگری عمومی
مردم باید در جریان عمق بحران قرار گیرند تا مطالبهگری برای اصلاح سیاستها شکل گیرد. بحرانهای زیستمحیطی بدون مشارکت اجتماعی مهارشدنی نیستند.
فرونشست زمین در اصفهان و سایر نقاط ایران امروز دیگر یک پدیده خاموش نیست. این «زلزله مداوم» در حال بلعیدن شهرهایی است که هر کدام بخشی از هویت و امنیت ملی ایراناند. ما اکنون در برابر یک انتخاب سرنوشتساز ایستادهایم: یا با پذیرش تصمیمهای سخت و اصلاحات بنیادین، بقای سرزمین و میراث آن را تضمین کنیم، یا در برابر چشمان خود شاهد نابودی تدریجی یکی از کهنترین تمدنهای جهان باشیم. این انتخاب، تنها مسئولیت مدیران استانی نیست؛ مسئولیتی ملی است. آینده اصفهان، تهران، مشهد و همه ایران، به تصمیمهای امروز ما گره خورده است.
بمب ساعتی در نصف جهان
استاندار اصفهان گفت: «در استان اصفهان حدوداً ۲۲ تا ۲۳ هزار جاذبه تاریخی وجود دارد. برخی از کشورها حتی برخی از شهرهایشان یکی هم ندارند؛ حدود دو هزار و ۳۰۰ جاذبه ثبت ملی وحدود ۱۷ جاذبه نیز ثبت جهانی است. بسیاری از این جاذبهها داخل محدوده شهر اصفهان قرار دارد. تمدنی ارزشمند که تنها تعلق به مردم اصفهان و ایران نداشته و متعلق به جهان است. حفظ این تمدن، نه فقط برای مردم اصفهان بلکه برای کل جهان ضروری است.»
استاندار اصفهان با توصیف شرایط بحرانی اظهار کرد: «هماکنون ۹ ایستگاه اصلی شهر اصفهان در شرایط فرونشست بحرانی است. ۲۷۴ فلکه اصلی آتشنشانی، ۳۲۸ مسجد، ۳۷ کتابخانه از ۱۶۷ کتابخانه، سه بیمارستان اصلیمان و یک هتل و تعداد ۲۵۸ مدرسه و ۱۹ پمپ بنزین همه در پهنه با نرخ بالای فرونشست قرار دارند.»
جمالینژاد با بیان اینکه اکنون بسیاری از مدارس متأسفانه تخلیه شده، اظهار کرد: «یک میلیون و ۲۴۲ هزار نفر روی پهنهای قرار گرفتند که هر آن، ممکن است فرو بریزد و دفن شوند. ۳۷۸ هزار و ۷۷۱ واحد مسکونی. اینها اعداد قابل توجهی است.»
جمالینژاد علت اصلی را خشک شدن زایندهرود به عنوان شاهرگ تغذیه آبخوان دانست و گفت: «این در واقع یک کار ترکیبی است، یک پازل است؛ هر کسی باید سهم خود را انجام دهد.»
وی ادامه داد: «افت سطح آبهای زیرزمینی را به جد داریم؛ در گذشته به راحتی به آب دسترسی پیدا میکردید، اکنون چند صد متر میروید و متأسفانه نمیشود. افت سطح آب زیرزمینی در اصفهان، دو علت اصلی دارد؛ اولی خشک شدن زایندهرود به عنوان شاهرگ اصلی آبخوان اصفهان، تنها تغذیهکننده آبخوان و بدون رودخانه زایندهرود این فرونشست هم کند نخواهد شد. از سویی دیگر، چاههای متعدد مجاز و غیرمجاز که بیتردید آبخوانهای فعلی را هم تخلیه میکنند.»
- 10
- 1