جمعه ۲۵ مهر ۱۴۰۴
۱۲:۲۷ - ۲۰ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۵۴۲۹
سایر حوزه های اجتماعی

هفت معلول دریادداشت‌های روزانه از تجربه زندگی در انگلیس نوشتند

خاطرات معلولان,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,جامعه

روزنامه گاردین چاپ انگلیس از هفت نفر که دچار معلولیت بوده‌اند خواسته تا خاطرات خود را در طول یک ماه بنویسند.قرار بر این بود که این خاطرات که درباره مشکلات یک معلول در جامعه انگلیس است، باشد.

 

فرانسیس رایان یکی از این افراد به مشکلات خود درخصوص حمل‌ونقل عمومی، یافتن شغل، خانه مناسب و رفتار مردم اشاره کرده است. شونا کوب که در ناتینگهام زندگی می‌کند نیز درباره مشکلاتش وقتی که می‌خواهد سوار مترو شود نوشته است. او نوشته که در یکی از ایستگاه‌ها هیچ‌کسی به او کمک نکرد که از قطار پیاده شود و او مجبور شد برای این‌که قرار را نگه دارد پایش را لای در بگذارد تا در باز بماند و قطار حرکت نکند! درهر صورت این هفت نفر تجربیات روزانه خود را در طول یک ماه، از تبعیض‌هایی که در جامعه انگلیس علیه افراد معلول روا داشته می‌شود، نوشته‌اند. مجموعه این نوشته‌ها نشان می‌دهد که زندگی یک فرد معلول در انگلیس چگونه است.

 

به‌طورکلی در نوشته‌های این هفت نفر، مسأله حمل‌ونقل عمومی یک درد مشترک بود. آنها به‌طور معمول باید برای رسیدن به مقصد مورد نظرشان دو برابر افراد عادی وقت بگذارند.

 

پیت لنگمن که ٥٠‌سال دارد درباره مشکلات در ارتباط برقرارکردن با مردم نوشته است. از این‌که مردم از او سوال‌هایی می‌پرسند آزارش می‌دهد. او که به بیماری پارکینسون مبتلا است و دچار لرزش دست بوده و حرکت کردن برایش سخت است می‌نویسد: «وقتی که به کلوب می‌روم، معمولا از من می‌پرسند که آیا مست هستم یا نه. وقتی که با کسی روی گوشی موبایلم چت می‌کنم از من در این خصوص که چرا به اختصار می‌نویسم سوال می‌کنند و وقتی که به آنها می‌گویم پارکینسون دارم و تایپ کردن روی گوشی موبایل برایم سخت است معمولا به من می‌خندند.»

 

لوک جاج، درباره مشکلات محل کارش می‌نویسد. او می‌نویسد که یکی از مشتری‌ها از او پرسیده چرا ساعت چهارونیم بعدازظهر میز کارش را ترک کرده و به خانه می‌رود و او مجبور است توضیح دهد که به خاطر مشکل معلولیتش، این ساعت پایان کار، ساعتی است که مورد توافق دکترش و کارفرما قرار گرفته است. او که بیماری صرع دارد مدام باید برای اطرافیانش درباره بیماری‌اش توضیح دهد و این مسأله اذیتش می‌کند. او می‌گوید که حتی برخی از همکارانش به این خاطر او را مسخره می‌کنند و او را کارمند پاره وقت می‌نامند. خیلی از آنها نمی‌دانند که لوک صرح دارد و او هم چندان تمایلی ندارد درباره بیماری‌اش برای همه توضیح دهد.

 

سام فوکز نیز می‌نویسد: «روز اول کار واقعا اعصاب خردکن است. همیشه وقتی کارت را عوض می‌کنی داری خطر می‌کنی، اما وقتی معلول باشی و کارت را عوض کنی، با خطر مضاعفی روبه‌رو خواهی شد. همیشه نگران این هستی که آیا در محیط کار جدید تحقیر خواهی شد صرفا به این خاطر که معلول هستی یا نه؟ آیا تو را به چشم یک دست و پا چلفتی بی‌مصرف خواهند دید که مدام مشکل ایجاد می‌کند؟ اگر درباره معلولیتم با آنها صادق باشم آیا آنها حقوق من را به رسمیت خواهند شناخت؟».

 

گریک گلدینگ که کرولال است از مشکلی دیگر می‌نویسد. او می‌نویسد که شرکت بیمه‌اش با وجود این‌که می‌دانست او نمی‌تواند بشنود بارها و بارها به شماره تلفنش زنگ زده. البته او توانسته به شکلی این موضوع را رفع و رجوع کند اما همکار کر ولالش به همین دلیل نتوانست از تخفیف بیمه خودرواش برخوردار شود چراکه به او زنگ زده بودند و او نتوانسته بود به تلفن جواب دهد. گریک همچنین نوشته که اخیرا سعی کرده آدرس منزلش را تغییر دهد و به همین خاطر برای اداره کار و امور اجتماعی ایمیل نوشته اما آنها نوشته‌اند که برای این کار باید به آنها تلفن کند.کاری که او مسلما نمی‌تواند انجام دهد.

 

کوب، گرانت، لنگمن و گلدینگ را در ناتینگهام ملاقات می‌کنم تا با آنها درباره تجربیاتشان درباره معلول بودن در انگلیس صحبت کنم. هر چهار نفرشان متفقا این مسأله را عنوان کردند از وقتی که نوشتن روزانه را درباره تجربیاتشان آغاز کرده‌اند بهتر درک کرده‌اند که چقدر زندگی سختی در انگلیس دارند و با چه مشکلاتی مواجه هستند.

 

تصویری که نوشته‌های این چهار نفر خلق کرده به درستی نشان می‌دهد که در جامعه انگلیس تا چه نسبت با معلولان تبعیض‌آمیز رفتار می‌شود. یک تحقیق جامع که از سوی کمیسیون حقوق بشر و مساوات درباره وضع معلولان در انگلیس انجام شده نشان می‌دهد که آنها در جامعه به حال خود رها شده‌اند. در بخش آموزش و اشتغال از فرصت‌های برابر با دیگر افراد برخوردار نیستند.

 

دسترسی آنها به وسایل حمل‌ونقل عمومی بسیار دشوار است، خدمات بهداشت و درمان به آنها درست ارایه نمی‌شود و خانه‌هایشان تناسبی با زندگی یک معلول ندارد.

 

این تحقیق درست زمانی منتشر شد که سازمان ملل، دولت انگلیس را به این دلیل که حقوق معلولان را در بخش آموزش و اشتغال رعایت نمی‌کند، محکوم کرد.

 

یکی از مهمترین مواردی که همه این هفت نفر در نوشته‌هایشان به آن اشاره کرده‌اند حق دسترسی است. گرانت درباره فروشگاه‌هایی نوشته که نمی‌تواند واردشان شود چراکه پله‌های بلندی دارند. او همچنین درباره مشکلاتی در وسایل حمل‌ونقل عمومی و مشکلاتش با مسافران نوشته است. وقتی مادری که بچه‌ به بغل از اتوبوس پیاده شده تا جایی برای گرانت و صندلی چرخدارش باز شود، همه مسافران به شکلی خاص نگاهش می‌کردند.

 

اگرچه آن مادر به گرانت گفت که فقط یک ایستگاه با مقصدش فاصله دارد و می‌تواند پیاده برود اما مسافران طوری نگاهش می‌کردند گویی که با خود فکر می‌کردند چرا یک مادر که بچه به بغل دارد باید برای جوانکی که روی صندلی چرخدار نشسته است از اتوبوس پیاده شود. گرانت می‌گوید: «خیلی سخت است که بخواهم تحمل سنگینی آن نگاه‌ها را برایتان توصیف کنم».

 

کوب درباره بی‌توجهی مردم درباره معلولان در خیابان می‌نویسد. او می‌نویسد مردم در پیاده‌رو معمولا کیفی روی دوش خود می‌اندازند و من که مجبورم روی ویلچر بنشینم بارها و بارها ضربه این کیف‌ها را روی دوش و حتی سرم احساس کرده‌ام. گویی مردم اصلا توجه نمی‌کنند من که روی صندلی چرخدار نشسته‌ام هم در این پیاده‌رو درحال عبور هستم. دسترسی مفهومی گسترده‌تر نیز دارد. گرانت می‌گوید که هر دعوتنامه‌ای که برایت ارسال می‌شود رویش نوشته شده که باید تلفن کنی یا ایمیل بزنی تا حضورت را تأیید کنی.

 

آخرین‌باری که دولت انگلیس تحقیقی در این خصوص انجام داد‌ سال ٢٠١٤ بود. این تحقیق میزان دسترسی معلولان در خیابان‌های شلوغ انگلیس را شوکه‌کننده توصیف کرد. در این تحقیق از ٣٠‌هزار فروشگاه و رستوران در انگلیس بازدید و کاشف به عمل آمد که یک‌پنجم این فروشگاه مسیر اختصاصی برای صندلی چرخدار ندارند و تنها ١٥‌درصد رستوران‌ها و فروشگاه‌ها برای ناشنوایان مناسب‌سازی شده‌اند و سه‌چهارم رستوران‌ها هم برای افرادی که اختلالات بینایی دارند غذا سرو نمی‌کنند.

 

کوب درباره خرید کردن در فروشگاه‌های لندن می‌نویسد: «در ریور آیلند، وقتی که فهمیدم اتاق پرو مخصوص معلولان ندارند شوکه شدم. فکر می‌کردم همه فروشگاه‌ها باید چنین اتاقی داشته باشند». وقتی که یک فروشگاه بزرگ در نزدیکی محل زندگی‌اش ساخته شد به خوشحالی آن‌جا رفت و متاسفانه دید که فروشگاه چند طبقه پله دارد اما خبری از آسانسور مخصوص معلولان نیست. وقتی از یکی از کارکنان آن‌جا پرسید آیا می‌تواند او را سوار آسانسور معمولی کند، پاسخ منفی داد و گفت: «شما با صندلی چرخدار جای سه نفر را می‌گیرید و برای دیگران دردسر ایجاد می‌شود!».

 

در بخش حمل‌ونقل عمومی هم همین ماجرا صادق است. رانندگان اتوبوس معمولا اجازه نمی‌دهند صندلی چرخدار داخل اتوبوس برود. این درحالی است که از لحاظ قانونی موظف به انجام این کار هستند. علاوه بر این، تنها یک‌چهارم ایستگاه‌های متروی لندن برای معلولان سوار بر صندلی چرخدار مناسب‌سازی شده است.

 

کوب در یکی از نوشته‌هایش روایت سفرش با مترو از لیذر به‌هال را نوشته است. این نخستین باری است که او در شب سوار قطار می‌شود. «کسی همراهم نبود. همه سوار قطار شدند و به سرعت محل قرار گرفتن صندلی چرخدار را پر کردند و من مدام دنبال میله‌ای بودم که به آن بچسبم. هیچ‌کسی به خاطر من جایش را عوض نکرد و من در تمام طول مسیر مجبور بودم در گوشه‌ای نزدیک به توالت قطار بمانم. روش امنی برای سفر من به‌هال نبود اما مجبور بودم با قطار بروم». فوکز دچار فلج مغزی است.

 

اگر به او دقیق نگاه نکنید متوجه نمی‌شوید که او معلول است، اما او نمی‌تواند برای درازمدت در قطار سرپا بایستد.ایستگاه‌های  قطارهای متروی شلوغ یکی از مشکلات همیشگی او است. او همیشه درباره این‌که از دیگران بخواهد تا جایشان را به او بدهند استرس دارد و نگران است.«همیشه باید توضیح بدهم که چرا از آنها می‌خواهم صندلی‌شان را به من بدهند. این قضیه برای من خیلی آزاردهنده است. خیلی وقت‌ها به من توهین می‌شود و حتی برخی اوقات مرا هل می‌دهند».

 

بیماری فوکز از روی ظاهر قابل تشخیص نیست، اما گاهی اوقات حقیقتا آن‌قدر درد دارد که نمی‌تواند سرپا بایستد.گاهی اوقات از درد شدید دچار بی‌خوابی می‌شود. خودش می‌گوید: «بعضی‌ روزها احساس می‌کنم که پای چپم را با یک پتک بزرگ کوبیده‌اند». فوکز می‌گوید:«ای کاش تیکت‌هایی تولید می‌شد که روی آنها نوشته شده بود «خواهش می‌کنم به من یک صندلی بدهید».

 

البته سفرهای درون شهری برای افرادی که دچار معلولیت حرکتی نیستند، راحت‌تر است. گلدینگ از وسایل حمل‌ونقل عمومی زیاد استفاده می‌کند اما باز هم معتقد است که فضای مترو یا اتوبوس برای افرادی که مشکل شنوایی دارند یک کابوس واقعی است. اگر مجبور باشی با فردی در قطار یا اتوبوس صحبت کنی مشکلت آغاز می‌شود. اگر به کمک نیاز داشته باشی مجبوری زنگ را بزنی».

 

واکنش‌های منفی از سوی دیگر افراد جامعه یکی دیگر از مشکلات افراد معلول است. لنگمن که در بیرمنگام زندگی می‌کند درباره مواردی که مردم  شیوه راه رفتن او به دلیل پارکینسون را مسخره کرده و به او خندیده‌اند، زیاد نوشته است. حتی بعضی ادای راه رفتن او را درمی‌آورند، اما بیشتر از این دلسوزی، تعصب خیراندیشانه آنهاست که او را آزار می‌دهد. لنگمن برای یک تیم محلی کریکت بازی می‌کند و می‌گوید که تیم مقابل او معمولا نمی‌دانند با در نظر گرفتن شرایط او چطور با او بازی کنند.

 

کوب می‌گوید که در خیابان معمولا مردم از من درباره معلولیتم می‌پرسند طوری که فکر می‌کنند من وظیفه دارم درباره معلولیتم به آنها توضیح دهد. او می‌گوید: «مگر من درخصوص روابط زناشویی‌شان از آنها چیزی می‌پرسم؟ وقتی این سوال را از من می‌پرسند احساس می‌کنم انگشت‌نمای مردم شده‌ام و آنها من را زیرنظر دارند. یا این‌که همین حالا منتظر هستند که من زمین بخورم».

 

کوب یک‌سال است که صندلی چرخدار برقی خریده است، اما هنوز مدام مراقبت می‌کند که مبادا پایش را حرکت دهد. چون اگر مردم حرکت پایش را ببینند او را متهم می‌کنند به این‌که ادای معلولان را درمی‌آورد. اخیرا در مطبوعات انگلیس انتشار گزارش‌هایی درباره معلولانی که درواقع معلول نیستند و ادای معلول را درمی‌آورند تا از مزایای دولتی برخوردار باشند، زیاد منتشر شده است. کوب می‌گوید: «کاملا می‌فهمم که مردم مدام به پاهایم نگاه می‌کنند.

 

حتی جرأت ندارم اندکی حرکتشان دهم». این ترس در کوب آن‌قدر زیاد شده است که مدت‌هاست به سازمان مربوطه معلولان برای دریافت مستمری مراجعه نکرده است چون می‌ترسد به او بگویند این‌قدر معلول نیست که از مزایای دولتی برخوردار شود. گرانت و لنگمن در طول سه‌سال گذشته مزایای دولتی معلولیت را به دلایل مشابه از دست داده‌اند.

 

خانه‌های نامناسب برای معلولان یکی دیگر از مشکلات معلولان در انگلیس است. کوب با پدر و مادرش در یک خانه دو طبقه زندگی می‌کند. او تنها می‌تواند به اتاق خواب خودش دسترسی داشته باشد. مجبور است برای رسیدن به اتاق خواب پله‌ها را روی باسنش بالا و پایین برود. گرانت به همراه پدر و مادرش در خانه‌ای مشابه زندگی می‌کند. آنها سال‌ها به دنبال خانه‌ای گشتند که برای معلولان مناسب باشد اما هرچه بیشتر گشتند کمتر یافتند. از سوی دیگر مالکان خصوصی که خانه‌هایشان را اجاره می‌دهند نیز تمایل ندارند خانه‌شان برای معلولان مناسب‌سازی شود.

 

برای تغییر این وضعیت، معلولان انتظار خیلی زیادی ندارند. تعبیه یک مسیر مخصوص در فروشگاه‌ها یا قرار دادن یک اتاق پرو مخصوص معلولان و اجازه ندادن به افراد عادی برای استفاده از آن در روحیه معلولان بسیار اثرگذار است.گرانت و گلدینگ معتقدند که برای تغییر شیوه نگرش افراد به معلولان، حضور معلولان در مناصب دولتی و نشان دادن این افراد در رسانه‌های عمومی بسیار اثرگذار خواهد بود. نکته‌ای که هر هفت نفر در نوشته‌هایشان بر آن تأکید داشتند این بود که مردم انگلیس باید بدانند که هنوز با معلولان در جامعه مترقی انگلیس با نابرابری رفتار می‌شود.

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 12
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش