سه شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۴
۱۷:۳۳ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۶۰۱۰۰۰۰۴
جرم و جنایت

پسر فريبكار باید خيابان‌هاي شهر را جارو ‌كند

پسري كه به اتهام فريب دختر جوان بازداشت شده بود، به شلاق، تبعيد و شش ماه كار خدماتي محكوم شد.

 به گزارش جوان، تابستان سال گذشته، دختر ۲۵ساله‌اي به نام آرزو خودش را به پليس تهران رساند و از پسر جواني به نام آرمين ۳۰ ساله به اتهام تعرض شكايت كرد.

 

او توضيح داد: چند ماه قبل براي تولد يكي از دوستانم به يكي از خيابان‌هاي شمال تهران رفته بودم و كنار خيابان منتظر ماشين بودم. آرش را ديدم كه با خودروي مازراتي‌اش در حال رانندگي بود. وقتي مرا ديد ترمز كرد و ايستاد. نگاهي در ماشين انداختم، ديدم تنهاست. وسوسه شدم و از ظاهرش خوشم آمد و سوار شدم. بعد از لحظاتي سكوت اسمم را پرسيد و گفت چند سال داري؟ بعد از جوابم گفت: مدتي است تصميم ازدواج دارم و دنبال دختري هستم كه ويژگي‌هايي مد‌نظرم را داشته باشد. بعد از آن از خودش و كارش گفت. حرف‌هايش خيلي دلنشين بود و مرا مجذوب خودش كرد. وقتي پيشنهاد ازدواج داد، فكر كردم آدمي نيست كه بخواهد از من سوءاستفاده كند وگرنه پيشنهاد دوستي و رفاقت مي‌داد. روز اول آشنايي ما با خوردن دوتا بستني تمام شد و بعد از آنكه مرا به مقصد رساند، خداحافظي كرد و رفت.

 

دختر جوان ادامه داد: فرداي آن روز به تلفن همراهم زنگ زد و از من خواست تا همديگر را ببينيم. با هم به پاركي رفتيم و با صحبت‌هايش مرا بيشتر شيفته خودش كرد. او گفت منزلشان در خيابان جردن است و وضع مالي خوبي دارد. در ادامه از او خواستم حالا كه از نظر مالي مشكلي ندارد و كار و درآمدش خوب است خانواده‌اش به خواستگاري‌‌ام بيايند تا خانواده‌ها با يكديگر آشنا شوند، اما او گفت فعلاً خيلي زود است.

 

چندماهي از آشنايي‌مان گذشت و از خواستگاري آرش خبري نشد تا اينكه روزي زنگ زد و از من خواست به منزلشان بروم. با شناختي كه در اين مدت از او پيدا كرده بودم، اطمينان كردم و رفتم. وقتي وارد خانه شدم روي مبل نشستم و او با آبميوه و شيريني از من پذيرايي كرد و گفت: تصميم خودش را گرفته و قرار است اين هفته مادرش را به خواستگاري‌ام بفرستد. ساعتي با هم بوديم تا اينكه...

 

شاكي در حالي كه گريه مي‌كرد، گفت: بعد از آن اتفاق آرش كمتر زنگ مي‌زد و گاهي جواب تلفن‌هاي مرا هم نمي‌داد. تا اينكه روزي در يكي از كوچه‌هاي فرعي خانه‌شان كمين كردم. وقتي از پاركينگ بيرون آمد، بلافاصله خودم را به او رساندم. از ديدنم تعجب كرده بود. در ماشين نشستم و گفتم از وعده‌هايي كه دادي خبري نشد؟! او طفره مي‌رفت و حرف را عوض مي‌كرد. در آن ديدار جواب‌هاي قانع‌كننده‌اي نشنيدم و تا امروز از او خبري ندارم.

 

با طرح شكايت، مأموران پليس به دستور قاضي، پسر جوان را شناسايي و بازداشت كردند. او در بازجويي‌ها ادعاي شاكي را انكار كرد و گفت: روزي كه آرزو را ديدم و سوار خودروي شخصي‌‌ام شد، سر صحبت را باز كردم و مي‌خواستم او را بيشتر بشناسم. او از خودش و خانواده‌اش گفت.

 

سپس از كار و درآمدم پرسيد. ماه‌ها از اين آشنايي گذشت تا اينكه فهميدم مثل بعضي دخترهاي جوان دنبال ماديات است و مرا به خاطر ماديات مي‌خواهد؛ چراكه در همه ديدارهايمان از پول و ماشين و ميزان درآمدم حرف مي‌زد و سؤال مي‌كرد. به همين دليل از تصميمم منصرف شدم و ارتباطم را با او كم كردم.

 

او در ادامه ادعاي شاكي را انكار كرد و گفت: آرزو به ميل خودش به خانه ما آمد و من هيچ اصراري به او نكردم.

 

بعد از اين اقرارها و استناد مدارك پزشكي قانوني، بازپرس پسر جوان را به جرم فريب در ازدواج و رابطه نامشروع مجرم شناخت و پرونده با كامل شدن تحقيقات براي رسيدگي به شعبه‌ هشتم دادگاه كيفري‌يك استان تهران فرستاده شد.

 

در جلسه رسيدگي كه به رياست قاضي اصغرزاده و مستشار توكلي برگزار شد، شاكي به جايگاه دعوت شد و بار ديگر ماجرا را شرح داد. بعد از توضيحات شاكي، متهم در جايگاه حاضر شد و در دفاع از خودش گفت: آرزو وقتي مرا با خودروي مازراتي ديد و از موقعيت مالي من و پدرم باخبر شد، اصرارش براي ازدواج بيشتر شد. وقتي از نيت او باخبر شدم، از تصميمم منصرف شدم. در اين مدت آشنايي، همه ارتباط‌هايي كه با هم داشتيم به ميل خودش بوده است.

 

در پايان جلسه بعد از آخرين دفاع متهم، هيئت قضايي بعد از شور و به استناد مدارك پزشكي قانوني، متهم را به ۹۹ ضربه شلاق، تبعيد و شش ماه كار اجباري در خدمات شهري شهرداري در يكي از مناطق شمال تهران (محل سكونت متهم) محكوم كرد.

 

 

 

 

 

  • 15
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش