به گزارش شرق، شامگاه مردادماه سال ٩٥ پسر جوانی به اداره پلیس مراجعه كرد و از ناپدیدشدن پدرش خبر داد. او به مأموران گفت: پدرم سینا از دیروز که به محل کارش رفت، دیگر به خانه بازنگشته است. آخرین بار دیروز ساعت دو بعدازظهر با او حرف زدم که گفت در راه بازگشتن به خانه است.
چند روز پس از اعلام این خبر، کارآگاهان جسد سینای ٦٣ساله را در ورامین کشف کردند. شواهد نشان میداد این مرد با ضربات چاقو کشته شده است. مأموران همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی جستوجوی خود را برای شناسايي عامل یا عاملان این جنایت آغاز کردند و در بررسی آخرین تماسهای تلفن همراهش به فردی به نام علی مظنون شدند.
علی که ابتدا منکر قتل مرد میانسال شد، در بازجوییهای فنی راز این قتل را افشا کرد و گفت: ٣٢ سال دارم. سال ٨٣ به دلیل مشکلاتی که در کشورم عراق وجود داشت، به طور غیرقانونی وارد ایران شدم. تقریبا یک ماه پیش با سینا آشنا شدم. در خیابان بودم که پسر جوانی از من درخواست ١٠ هزار تومان پول کرد؛ پول را به او دادم و گفتم به جای گدایی برو کار کن؛ تو جوانی و بدنت سالم است. پسر جوان از حرفهای من ناراحت شد و دعوا کرد. در همین حین سینا وارد دعوا شد و به هواخواهی از من با آن پسر جوان درگیر شد.
با تمامشدن دعوا از سینا تشکر و کمی با او درددل کردم. سینا به من گفت هر زمانی مشکلی داشتم، میتوانم روی او حساب کنم به همین دلیل با هم شمارهتلفنهایمان را ردوبدل کردیم؛ چند روز بعد سینا با من تماس گرفت و قرار گذاشت. سینا مرا سوار ماشینش کرد و به محلههای خلوت ورامین برد و ناگهان برخوردش با من تغییر کرد و ادعا کرد یک فرد بانفوذ است. من را هل داد و روی زمین انداخت و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. چون به صورت غیرقانونی وارد ایران شده بودم، نتوانستم به اداره پلیس مراجعه و از او شکایت کنم. از آن روز به بعد مقتول همیشه با من تماس میگرفت و به تهدید دستگیرکردنم به دلیل ورود غیرقانونیام به کشور، من را سر قرار میکشاند.
این مرد در ادامه گفت: سینا در این مدت سه بار این کار را تکرار کرد تا اینکه آخرین بار مرا به یک باغ برد و پس از خوردن میوه از من خواست هرکاری میگوید انجام دهم. با درخواست او خیلی عصبانی شدم برای همین چاقوي میوهخوری را که با خود آورده بود، برداشتم و یک ضربه به او زدم.
بهاینترتیب با توجه به شکایت اولیای دم و گفتههای علی و سایر مدارک موجود در پرونده، کیفرخواستی علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه یازدهم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد سپس اولیای دم در مقابل قضات ایستادند و از دادگاه تقاضای قصاص متهم را کردند.
با پایان گفتههای اولیای دم متهم در جایگاه ایستاد و گفت: قصد کشتن سینا را نداشتم؛ فقط میخواستم از شرافتم دفاع کنم. چاقو برای سینا بود؛ او بارها مرا با چاقو تهدید به مرگ کرده بود.سپس پسر مقتول از جایش بلند شد و گفت: علی دروغ میگوید؛ پدر من انسان پاکی بود؛ همچنین او به دلیل بیماریاي که داشت نمیتوانست کاری را که علی میگوید، انجام دهد.
این مرد پس از کشتن پدرم سه قطعه تراولچك و تلفن همراه او را به سرقت برده است. علی در آخرین دفاع به قضات گفت: قسم میخورم که هرچه به زبان آوردهام واقعیت داشت و من فقط از شرافتم دفاع کردم. با پایان گفتههای اولیای دم و متهم، ختم جلسه اعلام شد و قضات برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شدند و در نهایت او را به ١٠ سال حبس و پرداخت دیه محکوم کردند و دیوانعالی کشور نیز رأی را تأیید کرد.
- 16
- 4










































