
اصطلاح ماسلکار معمولا به خودروهای متوسط و عضلانی آمریکایی گفته میشود. در حال حاضر۵۰ سال از تولید خودروهای عضلانی میگذرد اما علاقهمندان زیادی شروع به بازسازی این قبیل خودروها کرده و کلوپ ها و انجمنهای زیادی در این زمینه به وجود آمده است. در ایران نیز این مدلها به دلیل محبوبیت و استقبال چشمگیری که در دهههای قبل از آنها انجام شد طرفداران خاص و پر و پا قرصی دارند.
اگر چه بحران بنزین و کمبود لوازم یدکی به معضلی جدی برای مالکین این خودروها تبدیل شده است اما با این حال علاقهمندان بسیاری این سختیها مشکلات را به جان خریده و شروع به بازسازی این گونه مدلها کردهاند تا علاوه بر لذت از ظاهر خاطرهانگیز این مدلها، یاد دهههای قبل و روح و ذات خاص و تکرار نشدنی که در این مدلها حس میشد را زنده کنند.
تاریخچه، نسل اول و دوم
نسل نخست باراکودا سال ۱۹۶۴ راهی بازار شد. اولین نسل باراکودا بر روی یک فستبک کوپه به نام پلیموت والیانت (valiant) ساخته و پرداخته شد. دومین نسل باراکودا با اندکی تغییر چهره نسبت به نسل اول معرفی شد.
این تغییرات شامل تغییر شیشه عقب و تبدیل آن از یک فستبک به هاچبک و نمونه کروکی آن بود. نسل سوم باراکودا کمی کوتاهتر از والیانت بود اما خصیصه های اولیه خود را حفظ کرده بود و در دو نمونه کروکی و کوپه در دسترس بود. آخرین نسل باراکودا در سال ۱۹۷۴ بر روی خط تولید رفت. پلیموت که در اوایل دهه ۶۰ میلادی مشغول ساخت خودروهایی در رده متوسط کرده بود، قرار داد همکاری با کرایسلر امضا کرده و محصولات مشترکی را با این برند خودروسازی به بازار فروش فرستاد.

از دیگر محصولات مشترک پلیموث با فورد، مدل فستبک بود که بر پایه و اساس فورد موستانگ ساخته و پرداخته شده بود نام این محصول پلیموث فستبک گذاشته شد که طرحی جدید از موستانگ به همراه داشت که در آپریل ۱۹۶۱بر روی خط تولید رفت. پلیموث پروژه مخفیانهای را در سر داشت. نام این پروژه پلیموت پاندا نام داشت اما سر انجام جان سامسن طرح باراکودا را جایگزین پاندا کرد.
باراکودا که بر روی شاسی والیانت ساخته شده بود با تغییرات ظاهری همچون کاپوت، سپرها، های جانبی، درهای جدید و جلو پنچره جدید راهی بازار شد. حال که باراکودا با بدنهای فستبک روانه بازار شده بود طرح شیشه عقب آن دچار تغییراتی شد. شیشه عقب باراکودا نیز طرح شرکت کرایسلر بود که با تکنولوژی PPG( pitt sburgh plat glass) ساخته شد که در آن زمان با این نوع تکنولوژی در ساخت شیشه این خودرو توانست لقب خودروی ایمن را به برای خود ثبت کند.

سیستم تعلیق باراکودا نیز مشترک با والیانت بود که از یک پیشرانه ۶ سیلندر خطی از کرایسلر به امانت گرفته شده بود. این پیشرانه با پیستونهای استاندارد به حجم دقیق ۲۷۸۶ سیسی و توان خروجی ۱۰۱ اسب بخار بر روی باراکودا نصب گردید. پیشرانه بعدی که به صورت انتخابی بر روی باکودا نصب میگردید یک پیشرانه ۳۶۸۷ سیسی بود که توان خروجی آن به ۱۴۵ اسب بخار میرسید.
پیشرانه بعدی هم که ساخت کرایسلر بود باز هم به صورت انتخابی بر روی باراکودا قرار گرفت. این پیشرانه ۸ سیلندر با آرایش وی شکل به حجم ۴۴۷۴ سیسی دارای دو کاربراتور با توان خروجی ۱۸۰اسب بخار بر روی باراکودا قرار گرفت.
در سال ۱۹۶۴ برای اولین بار جعبهدنده اتوماتیک روی این مدل نصب شد که میتوانست گشتاور خروجی را کنترل نماید. این جعبه دنده با کد A 904 فقط بر روی پیشرانههای ۸ سیلندر باراکودا نصب شد. در سال ۱۹۶۵ پیشرانههای ۶ سیلندری که برای بازار آمریکا تولید میشد برای پلیموثهای سفارش کانادا نیز استفاده شد. در سال ۱۹۶۵ بسته فرمولا اس برای باراکودا در نظر گرفته شد این بسته شامل پیشرانه ۸ سیلندر، ارتقا سیستم تعلیق، افزایش طولی محورها، ترمزهای دیسکی و تاخوگراف بود. در سال ۱۹۶۶ چراغ جلو دچار تغییر و تحولی اساسی شد و در درون قاب فلزی قرار گرفت و از باراکودا چهره لوکستری ساخت. در این مدل تغییراتی دیگر همچون استفاده از سپرهای بزرگتر قابل مشاهده بود.

نسل سوم
نسل سوم با افزایش بیشتر فاصله طولی، به رقم ۲۷۴۳ میلیمتر رسید. این نسل نیز به همراه سه اطاق فستبک، هاچبک و کروک هاردتاپ روانه بازار گردید. باراکودای نسل سوم به دست طراحانی همچونjohe herlitz و johe samsen ساخته و پرداخته شد. استفاده از خطوط افقی و در بخش انتهایی خودرو و فستبک بودن آن چهرهای متمایز از باراکودا ساخت.
پس از پیوستن باراکودا به خودروهای ماسل کار آمریکایی تجهیزاتی جدیدی به باراکودا اضافه گردید. این تجهیزات شامل اضافه کردن پیشرانهای پر قدرتتر نسبت به قبل بود. پیشرانه ۶ سیلندر ۳۶۸۷ سیسی به طور استاندار باقی ماند و پیشرانههای ۸ سیلندر بلوک بزرگ ۶۲۷۶ سیسی به قدرت ۲۷۳ اسب بخار روی باراکودا نصب گردید. اشتهای سیری ناپذیر باراکودا همچنان ادامه داشت و در سال ۱۹۶۸ بر روی همین پیشرانه تغییرات بزرگی را نیز صورت گرفت.
این تغییرات شامل اضافه نمودن مانیفولد هوا و دود، میل سوپاپ، شاتون و اسبک های جدید بود که توانست توان خروجی آن را به ۳۰۰ اسب بخار برساند. در سال ۱۹۶۸ کرایسلر بر روی باراکودا فستبک پیشرانه HEMI 6981 سیسی را برای آمادهسازی در مسابقات درگ در نظر گرفت. این پیشرانه توسط شرکت Hurst performans برای باراکودا ساخته شد. مشخصه ظاهری آن نیز دماغه فایبرگلاس، کاپوت حفرهدار و کیت اگزوز و استفاده از برچسبهای مختلف بر روی بدنه بود. پلیموث برای باراکوداهای سفارش آفریقا نیز پیشرانه جدیدی طراحی کرد. این پیشرانه ۶ سیلندر به همراه یک سوپرشارژ و دو کاربراتور و میل سوپاپ ساخته شد و به نام باراکودای جیتیاس لقب گرفت.

در سال ۱۹۶۹ آپشنهای دیگری به باراکودا اضافه شد که از جمله آن میتوان به سقف چرمی اشاره کرد. در همین سال پیشرانه ۶۲۷۶ سیسی باراکودا مورد بازنگری قرار گرفت و نام باراکودا به کودا تغییر یافت. در حقیقت نام کودا برای پلیموث هایی استفاده می شد که از تجهیزات فرمولا بهره میبردند.
نسل چهارم
نسل چهارم باراکودا این بار جدا از valiant بود و برای خود طرحی مجزا و جداگانه داشت و همچون سه نسل قبل در دو گونه کوپه وکروکی راهی بازار گردید. باراکودای نسل چهارم در حقیقت یک فستبک تمام عیار بود. نسل چهارم باراکودا در حقیقت پروژهای بزرگتر از کرایسلر محسوب میشد. این نسل شباهتهای زیادی به دووج چارجر داشت که فقط کمی در ابعاد بدنه نسبت به چارجر کوچکتر شده بود. نسخه دیگر کودا که با پیشرانه ۴۲۶ HEMI ارائه می شد با نام SUPER COMMANDO روانه بازار گردید.
هر آنچه که در ذهن آدمی برای توصیف یک اثر جاودان وجود دارد برای وصف این کودای مدل ۱۹۷۱ کم است. در نگاه اولبیننده مسخ بکر بودن این کودا میشود. زیبایی بدنه و بازسازی تمام عیار این خودرو جای هیچ گله و شکایتی را باقی نمیگذارد. گویا پلیموث کودای پیش روی ما با مشابه صفر کیلومتر فرق چندانی ندارد.
در بررسی نمای ظاهری این کودا در تمامی نقاط و زوایا حس یک ماسل کار تمام عیار لمس میشود. استفاده از خطوط مواج در کناره خودرو از یک طرف و استفاده ار خطوطی تند و تیز از طرف دیگر جذابیت بصری بالایی را برای هر بینندهای ایجاد میکند. در نمای روبرو چلو پنجره با طرحی خاص و متمایز از هر خودرویی که تا به حال دیدهاید جلب توجه میکند.

مکمل این طرح نحوه جاگیری چراغهای مهشکن و کاپوت عضلانی به همراه ورودیهای هوا است که به ابهت و جسارت این بخش افزوده است. در نمای عقب نیز چراغهای خطر با طرحی کرکرهای نمایی جذاب و خاطرهانگیز را ایجاد کرده است. بالی زیبا در بخش انتهایی خودرو نیز برهر چه اسپرت بودن این خودرو پا فشاری میکند. های اگزوز به طرز ماهرانهای از دل بدنه به بیرون زده و زیبایی این بخش را دو چندان کرده است.
اما در داخل کابین، صندلی های ۶ حالته اسپرت کودا، داشبوردی با خطوط ساده و روان، اما در عین حال زیبا از مشخصههای داخلی این کودا است. با به پایان رسیدن بررسی نمای داخلی و ظاهری به راحتی می توان حدس زد که در زیر کاپوت این ابر ماسلکار ما چه نیرو گاهی آرمیده است! پیشرانه ۶۲۷۶ سیسی ساخت موپار روی نمونه مورد بررسی ما قرار دارد. با استارت زدن پیشرانه صدایی رعد آسا و غرشی زیبا به گوش میرسد. آغاز حرکت با این ماسل کار رام نشدنی کار سخت و دشواری است.
قدرت بالا پیشرانه به حدی است که با کوچکترین اشاره به پدال گاز بخش انتهایی خودرو کاملا دچار آشفتگی شده و کنترل آن کاری سخت و غیر ممکن به نظر میآید. شتاب گیری اولیه کودا عددی در حدود ۶ ثانیه است که برای خودرویی با قدمت ۴۵ سال فراتر از حد انتظار است. این خودرو با این قدمت به راحتی میتواند از پس اکثر خودروهای روز کشور که تکنولوژی ساخت بالایی دارند بر بیاید.

در پایان لازم به ذکر است که در کل کشور تنها دو دستگاه از این خودرو موجود است و پلیموث باراکودا کروک عنوان گرانترین خودروی عضلانی دنیا را برای خود ثبت کرده است. امید است که در آینده بیشتر شاهد اینگونه خودروهای کلاسیک ارزشمند با چنین شرایط مطلوبی باشیم.
- 18
- 4