از سالهای دور است که سروصدایی به خانهها اضافه شده است؛ سروصدایی که حالا با نبودنش آدمها نمیدانند چطور باید زندگی کنند! سروصدایی که با همنوایی ماشینلباسشویی و ظرفشویی، جاروبرقی، سوت مايكروويو، تلویزیون، رادیو، غذاساز و... بهوجود میآید و در مصرف انرژی سیریناپذیر است و در حد بضاعت خود رقم قبضها را جابهجا میکند و شاید برای همین بود که بیش از یکدهه گذشته سازمانها و شرکتهایی مرتبط با بهینهسازی مصرف انرژی شکل گرفتند و سابا و سانا نامیده شدند؛ شرکتهایی که گذر زمان از موفقیت نهچندان چشمگیر آنها حکایت دارد، البته داستان برچسب انرژی نیز به همان سالها برمیگردد و از همان سالهاست که برخی محصولات خود را به این برچسب مزین کردهاند، اگرچه با وجود الزام، هستند محصولاتی که این برچسب را به خود ندیدهاند و از آن سر باز میزنند.

درواقع گویی مصرف بهینه طی همه این سالها نخواسته تا پا را فراتر از گفتار بگذارد و عرصه عمل را بیازماید، شاید برای اینکه هنوز به عمق بحران انرژی باور ندارد؛ بحرانی که با بالا رفتن قیمت نفت دیده شد و بهدنبال خود مصرف بهینه انرژی را در دنیا مطرح کرد؛ مسألهای که جای خود را در میان مباحث مهم اقتصادی باز کرده و راهحلهایی را نیز به خود اختصاص داده؛ راهحلهایی که برخی جوامع را به تامینکننده انرژی سایر نقاط جهان بدل کرده و در همین راستا قدرت سیاسی آنها را جان داده است. واقعیت جهان امروز این است که سرمایه و نیروی انسانی که در گذشته قدرت به حساب میآمدند، امروز انرژی را نیز در کنار خود نیازمندند تا در کنار یکدیگر عوامل اصلی تولید را شکل بدهند؛ تولیدی که از پیشرفت و توسعه جوامع حکایت دارد، البته باید این نکته را مدنظر داشت که گفتن از بهینهسازی مصرف انرژی به معنای کاستن از رفاه جامعه نیست، بلکه هدف تنظیم و اجرای یک برنامه منظم برای کنترل و استفاده منطقی از انرژی و همچنین کاهش ائتلاف انرژی است، بهگونهای که تاثیری منفی در راندمان جامعه نداشته باشد؛ برنامهای که باید آموزش و آگاهسازی و ارتقای آگاهی افراد جامعه را در دل خود داشته باشد و در عین حال گوشهچشمی به بهبود لوازم و تجهیزات انرژیبر و استانداردکردن آنها از طریق افزایش کارایی بیندازد تا درنهایت مدیریت صحیح انرژی شکل گرفته و اجرایی شود.
اپیزود نخست
ایران کشوری است که از لحاظ عرض و طول جغرافیایی موقعیتی برای خود دستوپا کرده است که میتواند در عین بهرهبردن از انرژی تجدیدپذیر از تجدیدناپذیرها نیز استفاده کند و دور نیست زمانی که انرژی هستهای نیز به سبد انرژیهای مصرفی ایران اضافه شود. درواقع منبع انرژی ایران به اندازهای است که کارشناسان آمریکایی معتقدند از انرژی خورشیدی کویر لوت میتوان بخش قابلتوجهی از برق مصرفی ایالات متحده آمریکا را تولید کرد؛ انرژیای که به بیمهری دچار است! اما آنچه در این میان اهمیت دارد فرهنگ بهره بردن از این انرژی است! فرهنگی که شاید به دلیل وفور انرژیهای فسیلی اهمیت و جایگاه خود را نیافته است، درحالیکه واقعیتها از فراررسیدن روزی خبر میدهند که عمده انرژی مصرفی واحدهای خانگی و صنعتی رو به اتمام خواهند گذاشت و در آن روزگار است که فناوری میتواند کمکحال شرایط حاکم باشد، اگرچه در این عرصه سالهای طولانیای را از جهان عقبتر میگذرانیم؛ بیش از یک و شاید چنددهه! شاید برای رسیدن به راهحلی سریعتر در این زمینه بتوان از تجربه کشورهای توسعهیافته بهره برد؛ تجربهای که در عین اثربخش خواندن فرهنگسازی در اصلاح الگوی مصرف از ناتوانبودن آن بدون اجرای برنامههای صرفهجویی و ایجاد انگیزههای اقتصادی روایت میکند.
بهعنوان مثال افزایش عمومی قیمتهای انرژی میتواند انگیزه کافی را در مردم برای اصلاح الگوی مصرف و اجرای صرفهجویی ایجاد کند، اما نباید فراموش کرد که بروز مشکلات اقتصادی و نارضایتیهای اجتماعی مانعی جدی برای اجرای این راهکار به حساب میآید؛ مانع جدیای برای صرفهجویی! و این درحالی است که بزرگترین منبع انرژی، صرفهجویی انرژی است، البته ایران نیز به این مهم پی برده و دراین راستا برنامه کاهش ٥٠درصدی شدت انرژی تا سال ١٤٠٠ را درنظر گرفته، اما جای تعجب آنجاست که هنوز از اجراییشدن آن نشانی نیست و دلیل این ادعا این است که اگر از سال پایه (سال ٨٩) تدوین این برنامه تا ٥سال اجرایی میشد، با احتساب رشد اقتصادی ٦درصد باید شاهد ١٩درصدی بهبود شدت انرژی بودیم، یعنی باید با اجراییشدن این برنامه تا پایان برنامه ششم توسعه حدود ٥میلیارد بشکه نفت خام صرفهجویی شود!
اپیزود دوم
محیطزیست یکی از مقولههای مهمی است که ضرورت آن بر جهان امروز غیرقابل انکار است؛ مقولهای که ارتباط تنگاتنگی با انرژی و مصرف بهینه آن دارد، البته ایران نیز از این امر مستثنا نیست و عواملی همچون يارانه پرداختي دولت، محدوديت منابع فسيلي، رشد بالاي مصرف سالانه انواع حاملهاي انرژي در ايران، عدمكارايي فني و اقتصادي مصرف انرژي، امكان صادرات فرآوردههاي نفتي در صورت صرفهجويي و مشكلات مرتبط با محيطزيست ناشي از مصرف غيرمنطقي و ناكاراي سوخت، بهينهسازي مصرف انرژي نیز بر ضرورت این مقوله اصرار دارند.
یکی از چشماندازهای ایران رسیدن به توسعه پایدار است؛ توسعهای انسانمحور و بر پایه دانش. مهمی که تحقق آن وابسته به استفاده صحيح و بهينه از تمامي منابع و امكانات موجود و انجام برنامهريزي و داشتن بينشي بلندمدت، با تاكيد بر برنامههاي اجرايي واقعبينانه است. در این میان باید توجه داشت که مهمترین روش کنترل مصرف حاملهای انرژی و نگهداری از سرمایههای ملی توسعه دانش عمومی، تخصیص بهینهسازی مصرف انرژی و درنهایت استانداردسازی مصارف انرژی در بخشهای مختلف است. واقعیت امر این است که اجرای صحیح و اصولی برنامههای بهینهسازی مصرف حاملهای انرژی که آثار آن در تمامی زیربخشهای اقتصاد ملی و بهبود محیطزیست ملموس است در تامین سیاستهای راهبردی کشور در سطح ملی و بینالمللی نقش تعیینکنندهای برعهده دارد.
وظیفهای به نام صرفهجویی!
شاید بهینه استفادهکردن از انرژی از زمانی متداول شده که وزارت نفت تصمیم گرفت در راستای اجرای سیاستهای استراتژیک در بخش انرژی و براساس ماده ١٢١ قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و اعمال صرفهجویی و منطقیکردن مصرف انرژی حفاظت از محیطزیست و همچنین اجرای اقدامات مرتبط با بهرهبرداری کارآمد و بهینه از انواع حاملهای انرژی درسال ١٣٧٩ شرکت بهینهسازی مصرف سوخت را تاسیس کند؛ شرکتی که وظیفه تهیه و تدوین معیارها، حرارت، مشتمل بر معیارها و استانداردهای ساخت تجهیزات، فرآیندها، سیستمها و وسایل و تجهیزات مصرفکننده انرژی را به عهده دارد. در حقیقت توسعه فرهنگ مصرف بهینه انرژی یکی از وظایف خطیر این شرکت است، البته یکی از قدیمیترین روشهای ذخیرهسازی انرژی تغییر ساعت بود که برای نخستینبار در سال ١٧٨٤ در فرانسه مطرح شد و این مسأله در ایران به سال ٥٧ میرسد؛ روشی برای بهرهبردن بیشتر از نور خورشید. در سال ٧٠ در دوران ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی مصوبهای به تصویب رسید؛ مصوبهای که مطالعات انجامشده در مورد آن نشان میدهد در آن دوره حدود ١٠٠مگاوات کاهش مصرف در زمان پیک وجود داشته است.
نگاه جامعهشناسی:زیستبوم به مثابه یک مسأله متعلق به ذهن ایرانی نیست
سیدجواد میری، جامعــهشـناس و عضو هیــأت علمی پژوهشـگاه علومانسانی | کوتاهی در بهینه مصرفکردن انرژی برمیگردد به اینکه اساسا ما چه تصوری از منابع طبیعی داریم و حتی یک پله بالاتر اینکه چه تصوری از محیطزیست داریم. درواقع میتوان گفت در زمینه رویکردها به مسائل اجتماعی سه رویکرد کلان وجود دارد، رویکرد شعاری، شعائری و شعوری. ممکن است دولتها برای اینکه بخواهند نشان بدهند کاری صورت میگیرد، شعارهایی را در این موضوع سر میدهند، اما زمانی است که یکسری رویهها در جامعه وجود دارد و کسی نیز نمیداند چرا این رویهها وجود دارد. اما رویکردی که میتواند ایجاد تغییر کند، رویکرد شعوری است؛ یعنی ابتدا مسألهیابی کرده و برای آن صورتمسألهای تعریف کنیم، بعد راههای مختلفی که در جامعه و جهان معاصر وجود دارد را شناسایی کرده و با یکسری چارچوبهای سیاستگذاران به معنایی که هم آگاهی نسبت به مسائل، ظرفیتها، پتاسیلها و محدودیتهاست، در آن ساختار برنامهریزی کنیم.
سیدجواد میری، جامعهشناس و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علومانسانی در ادامه میافزاید: در گذشته انسانها در دایره نظم طبیعی زندگی میکردند، اما انسان ایرانی امروز در این چرخه زندگی نمیکند، بلکه نظم خودساختهای را برای خود دستوپا کرده است و اگر ما شاهد اتفاقات وحشتناک و نابسامانی در حوزه زیستبوم ایران هستیم، از یک بعد برمیگردد به این مسأله که انسان ایرانی توانمند شده است و به طبیعت تجاوز میکند و اگر سازوکاری وجود نداشته باشد قبل از اینکه دشمنان خارجی ما را نابود کنند، ما خودمان زیستبوممان را نابود میکنیم؛ سرزمینی که خاک حاصلخیز نداشته باشد، آب نداشته باشد و از توزیع منابع آبی مناسب برخوردار نباشد و هوا نداشته باشد آن سرزمین با تمدن نمیتواند خود را بازتولید کند.
اگر نگاهی به تاریخ ایران داشته باشیم مشخص میشود که یکی از شاهکارهای انسان ایرانی این بوده که در فلاتی که بیشتر مناطقش با کمآبی مواجه بوده، توانسته خود را بازتولید، کند اما در صدسال گذشته نهتنها نتوانستهایم میراث تاملات خود با زیستبوم را ارتقا بدهیم، بلکه آنها را نابود کردهایم و در شیوه جدیدی که در دایره تکنولوژی و صنعت جدید در پیش گرفتهایم نیز نتوانستهایم از منابع به شکل بهینه بهره ببریم. بهعنوان مثال در این حوزه باید ببینیم سوئد چه رویهای را در پیش گرفته است یا بهعنوان مثال آلمان دهه ٢٠میلادی را که جنگلهای خود را از دست داده بود، با محیطزیست آلوده چه مسیری را طی کرده است که توانسته به زیستبوم پایدار برسد.
میری بر این باور است زمانی که از منابع و صرفهجویی در آنها سخن به میان میآید نخستین چیزی که به ذهن خطور میکند این است که این دولت باید چه کند یا آن دولت باید چه میکرد! این رویه برمیگردد به اینکه اساسا زیستبوم ما بهمثابه یک مسأله هنوز متعلق به ذهن ایرانی نشده و برای همین است که دولتها نمیتوانند یک کار عمده و عمقی انجام بدهند. چه دوست داشته باشیم، چه دوست نداشته باشیم، چه تلخ باشد و چه شیرین در ٥٠سال آینده فلات ایران و مشخصا سرزمین ایران با یکی از بزرگترین تهدیدهای تمدنی خود روبهرو است.
به گواه تاریخ حدود چهار، پنجهزار سال پیش اقوامی که اقوام ایرانی نامیده میشدند از مناطق دیگری از آسیای مرکزی یا سیبری به فلات ایران مهاجرت کردهاند. دور نیست در ٥٠سال آینده سیل مهاجرتهای ایرانی معکوس شود، چون ممکن است این فلات خشک شود. برای چنین خطری نمیشود یک برنامه یکی دو ساله درنظر گرفت، بلکه باید از همین امروز تفکر و شیوه مواجهه ما با مسائل و مشکلاتی که در حوزه زیستمحیطی ما به وجود میآید و وجود دارد یک جابهجایی بنیادی را تجربه کند و بهمثابه یک مسأله برای اهل اندیشه و در مرحله بعد برای سیاستگذاران دربیاید، چون اگر نگاهی به گفتمانهای سیاسی امروز داشته باشیم، مسأله محیطزیست هیچ جایگاهی ندارد، اگرچه در این زمینه صحبتهایی میشو،د اما در مرتبه شعاری است و نیازمند این است که به رویکرد شعوری دربیاید و اگر این رویه اصلاح نشود، بعید است که حوزه سیاست بتواند برای آن کاری بکند.
نگاه اقتصادی:از قیمتهای نسبی تبعیت کنیم
مهدی پازوکی، اقتصاددان| مصرف بهینه انرژی یکی از مسائلی است که متاسفانه به شکل جدی به آن پرداخته نشده است و شاید این مسأله به منابع عظیم انرژی و قیمت پایین آنها برمیگردد. قیمت در این میان یکی از عوامل مهم و اساسی است، چون سبب شده ما با معضل قاچاق گازوییل و بنزین به کشورهای همسایه روبهرو باشیم. مهدی پازوکی، اقتصاددان در ادامه میافزاید: شاید مشکل در این مسأله باشد که ما در اقتصاد از قیمتهای نسبی تبعیت نمیکنیم. بهعنوان مثال در ایران برای پرکردن یک باک حدود ٣٠هزار تومان هزینه میشود، اما برای سه پرس غذا باید حدود ١٠٠هزار تومان هزینه شود.
درحالیکه این مسأله در جوامع دیگر حالت عکس مییابد. با این تفاسیر میتوان گفت یکی از عوامل قیمتهای نسبی در اقتصاد است؛ انرژی به قیمت واقعی عرضه نمیشود، در نتیجه سبب شده سیاستگذاریهای اقتصادی بخردانه نباشد. بهعنوان مثال مدیریت انرژی در ژاپن بهگونهای است که قیمت گاز، برق و نفت سفید یکسان است، برای همین اگر گاز دچار مشکل شود، مردم میتوانند برق یا نفت سفید را جایگزین کنند. درواقع این نوعی از سیاستگذاری بخردانه است. پازوکی در کنار عامل قیمت مسائل فرهنگی را در این مسأله دخیل میداند و میگوید: در میان این دو عامل تاثیرگذار بهنظر میرسد فاکتور قیمت اثرگذاری بیشتری دارد.
حدود سه سالی میشود که قیمت بنزین تغییر محسوسی به خود ندیده است، درحالیکه در این برهه بهطور متوسط اقتصاد ١٠درصد نرخ تورم را تجربه کرده است. درواقع در این مدت قیمت بنزین ٣٠درصد کاهش را به خود دیده، در چنین شرایطی است که با یک شوک از بیرون به ناچار به سالهایی برگردیم-دولتهای نهم و دهم- که قیمت نهادهای انرژی ٥٠٠درصد افزایش را تجربه کردند. بر همین اساس است که از لحاظ اقتصادی قیمت عامل اثرگذارتری است، البته جاری بودن تفکر پوپولیستی سبب شده قیمتهای واقعی نتوانند در اقتصاد سیگنال بدهند. این اقتصاددان در ادامه میافزاید: اگر در اقتصاد موانعتراشی نکنیم و بگذاریم مکانیزم قیمتها در اقتصاد در جهت تخصیص بهینه منابع انجام بگیرد، مشکلات عدیده اقتصادی حل خواهد شد.
یکی از ویژگیهای اقتصاد ایران ارزانبودن نهادههای انرژی به تناسب قیمتهای بینالمللی است، در چنین شرایطی پرداخت یارانه برای انرژی مسائل را پیچیدهتر میکند. به اعتقاد من قیمتها باید برمبنای فوب خلیجفارس انجام بگیرد و یارانهها را صرف بخش آموزش و بهداشت کنیم. شاید این مسأله مطرح شود که یارانه انرژی به اقشار کمدرآمد کمک میکند، در پاسخ باید عنوان کرد که نهادها و سازمانهای حمایتگر اجتماعی این نقش را بهعهده دارند. یکی از معایب پرداخت یارانه انرژی این است که افرادی که از امکانات بیشتر و مناسبتری برخوردار هستند، بهره بیشتری ببرند.
به اعتقاد من هیچ مانعی وجود ندارد که ما از سیستم کشورهای اسکاندیناوی بهره ببریم؛ در این کشورها قوانین در راستای منافع ملی است و به همین دلیل رانتخواری به حداقل میرسد و مافیای اقتصادی تا حدود چشمگیری معنای خود را از دست داده است. یکی از سیستمهایی که بهعنوان مثال در نروژ اجرایی میشود، سیستم مالیاتی است، یعنی هر فردی که سطح زندگیاش از یک حد متعارف بالاتر میشود، باید به همان تناسب مالیات بپردازد؛ مالیاتی که از طریق طراحی سیستم اجتماعی کارا به اقشار ضعیف تزریق میشود. پازوکی بر این باور است که ما میخواهیم با یک روش سنتی یک جامعه صنعتی را اداره کنیم، برای همین است که دچار پارادوکس میشویم. نروژ یکی از جوامعی است که با داشتن نفت و بهرهبردن از آخرین تکنولوژی در صنعت نفت رویه ما را در پیش نگرفته و این منبع نهتنها موجب وابستگی نشده است، بلکه امروز این کشور در شاخصهای مختلف رتبههای نخست بینالمللی را به خود اختصاص داده است. این نشان از این دارد که مشکل؛ داشتن منابع نیست، بلکه باید سیاست بخردانه داشت، به این معنا که با مشکلات برخورد علمی صورت بگیرد.
نگاه کارشناس:انرژی را جدی بگیریم
حسن مرادی، استاد حقوق انرژی دانشگاه تهران| بهینهسازی مصرف انرژی یا بهینهمصرفکردن مسألهای بوده که مدتهای مدیدی در مورد آن صحبت شده، اما متاسفانه با توجه به اهمیتی که دارد، جدی گرفته نشده است و این مسأله جای نگرانی دارد، چون فرهنگ عمومی نشان از وجود افراط و تفریط دارد، چه در مصرف آب، چه برق، چه گاز و حتی تلفن! حسن مرادی، استاد حقوق انرژی دانشگاه تهران در ادامه میافزاید: اینها همگی نشان از این دارد که ولع خاصی در مصرف بالا در فرهنگ عمومی وجود دارد و برای همین توانستهایم نام ایران را در میان جوامع مصرف قرار بدهیم، این درحالی است که اخبار از کمبود منابع در مناطق جنوبی کشور و سایر جوامع حکایت دارند.
شاید مشکل در دریافت سهل این منابع است. در عرصه مصرف برق نیز ما هنوز کاستیهایی در فرهنگ مصرف داریم و از آن رنج میبریم. متاسفانه با توجه به شرایط حاکم بر این موضوع ما شاهد فرآیند بهبود نیستم و حتی عامل قیمت نیز نتوانسته در بهبود شرایط تاثیرگذار باشد. درحال حاضر تکنولوژی امکاناتی را فراهم آورده است که میتوان در کنار بهرهبردن از آن برای زندگی راحتتر انرژی کمتری را مصرف کرد. استاد حقوق انرژی دانشگاه تهران بر این عقیده است که دولت در عرصه مصرف بهینه باید الگوی مناسبی باشد. اگر ادارات دولتی الگوهای مصرفی را به خوبی اجرایی کنند، بیشک در افکار عمومی بیتاثیر نخواهد بود، اما جای تاسف آنجاست که اجراییشدن این الگوها را در ادارات دولتی شاهد نیستیم. مرادی در ادامه میافزاید: نهادهای متصدی دولتی همچون وزارت نیرو و نفت باید تبلیغات بیشتری در زمینه مصرف بهینه داشته باشند.
به اعتقاد من روشهای متنوعی برای بهینهسازی مصرف انرژی وجود دارد؛ هیچ ضرورتی وجود ندارد که برای هربار نوشیدن چای کتری یا سماور یا چایساز استفاده شود، فلاکس میتواند در تعداد استفاده از این وسایل تاثیر بگذارد، یا بهرهبردن از الدیها نیز مصرف برق را به شکل چشمگیری کاهش میدهد یا حتی بهرهبردن از وسایلی که برچسب انرژی آنها نشان از کممصرفبودنشان دارد. در برههای دولت قول داده بود در زمینه مصرف گاز برنامهای را در مورد بخاریهای گازی اجرایی کند، برنامهای که قرار بود شامل حال ٢٠میلیون بخاری گازی شود، اما متاسفانه اجرایی نشد. بهواقع انتظار این است که دولت به شکل جدیتری وارد این مبحث شود، چون علاوهبر مصرف بیش از اندازه انرژی به محیطزیست نیز آسیب زده میشود.
یکی از راهکارهایی که دولتها میتوانند در پیش بگیرند، الگوبرداری از کشورهای توسعهیافته موفق در عرصه بهینهسازی مصرف انرژی است. بهعنوان مثال در پایتخت دانمارک سه نیروگاه زبالهسوز در کنار دریاچه تعبیه شده است؛ نیروگاههایی که آب را گرم کرده و توسط لوله به سطح شهر تزریق میکنند و بعد از چرخش در چرخ و بعد از، ازدستدادن گرمای خود به مبدأ باز میگردند، درحالیکه ما گاز گرانبهایی که میتواند ارزآوری داشته باشد را به شکل نادرستی مصرف میکنیم، درحالیکه زبالهها میتوانند این نقش را به عهده بگیرند.
از صادرات گاز تا بهرهبردن از سوخت پاک
«آنقدر ثروتمند نیستم که کالای ارزان بخرم» ضربالمثلی که ریشه در باورهای فرهنگی و تجربه اجتماعی انگلستان دارد؛ جزیرهای که بحث درست مصرفکردن یکی از دغدغههای ساکنانش است و به همینمنظور از سالهای پیش روشها و سیاستهایی را به اجرا گذاشته است؛ دولت و سازمانهای مسئول در این کشور در حوزه عمومی اقداماتی را به اجرا گذاشتهاند که تاثیرات مثبتی در پی داشته است؛ اقداماتی ساختاری و بلندمدت که به مرور زمان با فرهنگ و مناسبات اجتماعی مردم عجین شدهاند، البته این اقدامات در سیاستهای شهرسازی و بناهای شهری لحاظ شده و جزیی از هویت ملی این کشور شدهاند.
انگلستان یکی دیگر از محرکهای مهم در عرصه صرفهجویی را قیمت بالای فرآوردههای نفتی میداند و برای همین کمتر کسی با بنزین لیتری ٢دلاری خودرو شخصی خود را استارت میزند! انگلستان جزو کشورهایی است که زمان را نیز به خدمت صرفهجویی انرژی گرفته است، بهگونهای که زمان استفاده از خدمات اقتصادی و اجتماعی یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده هزینه این خدمات است؛ ٢٤ساعتی که به دوبخش پیک و غیرپیک تقسیم شده است و هریک هزینههایی را برای مصرفکننده درنظر گرفتهاند. بهعنوان مثال بهرهبردن از خدمات تلفن از ساعت ٨صبح تا ٦بعدازظهر به مراتب بیشتر از ساعات دیگر شبانهروز است. شیوه ساخت اماکن یکی دیگر از راهکارهای صرفهجویی انرژی است؛ شرکتهای سازنده اماکن موظفند طرحهای خود را براساس استانداردهایی که از طرف شهرداریهای محلی ابلاغ میشود، منطبق کنند؛ منازل مسکونی محلههای مختلف براساس مدل تاریخی ادواردین یا ویکتوریا طراحی و اجرا میشوند؛ طرحهایی که به صدهاسال پیش برمیگردد، اما به شهرهای مختلف انگلستان هویت واحدی بخشیدهاند.
درواقع سبکهای معماری این اماکن با توجه به وضع جغرافیایی و آبوهوایی درنظر گرفته شدهاند و در کنار تأمین روشنایی طبیعی این بناها از هدررفت انرژی نیز جلوگیری میکند. انگلستان از آن دسته کشورهایی است که فناوری را نیز به خدمت صرفهجویی انرژی گرفته است؛ گسترش فناوری ارتباطی به مردم این امکان را داد تا بدون مراجعه حضوری به مراکز دولتی و سازمانهای اجتماعی نیازهای خود را برطرف کنند، نکته جالب در این است که مطابق قوانین انگلستان در بسیاری از موارد به مراجعات حضوری ترتیب اثر داده نمیشود، البته بهرهبردن از فناوری تنها به این موارد محدود نمیشود، درنظر گرفتن مواردی سبب شده خرید اینترنتی مورد اقبال شهروندان قرار بگیرد، البته در اماکن عمومی این کشور از فناوری برای کاهش مصرف انرژی بهره برده میشود، بهگونهای که در مکانهای عمومی مثل دانشگاهها، کتابخانهها و بیمارستانها از سیستم هوشمند روشنایی استفاده میشود که در صورت حضور و تردد افراد لامپهای این مکانها روشن و در غیراین صورت بهطور خودکار خاموش میشوند.
شاید باورتان نشود اما مسکو تامینکننده ٣٠درصد گاز طبیعی اروپاست! آن هم تنها به دلیل ٥٠موتورخانه بزرگ که آب داغ تولید میکنند و از طریق لوله به خانه شهروندان میرسند؛ سامانهای با کمترین میزان هدررفت انرژی. هفتدهه سلطه کمونیسم و تفکر اشتراکی خیلی چیزها را مشترک کرده است، حتی سامانههای گرمایشی را! درواقع این موتورخانهها هستند که کار خود را از اواخر تابستان شروع و به شکل مداوم یکساله بیوقفه کار میکنند، یعنی تا اوایل تابستان سال بعد.
موتورخانههایی که به شهروندان این اجازه را نمیدهند که دمای اتاق خود را تنظیم کنند، البته بهرهوری بالایی دارد و به دلیل متمرکزبودن، بیشترین سازگاری را با محیطزیست دارد، سیستمی که تنها برای یک هفته تعمیرات به خود استراحت میدهد. تامینکننده ٣٠درصد گاز طبیعی اتحادیه اروپا به مسکو این جرات را داده است که در برخوردهای سیاسی با اتحادیه اروپا، هرجا لازم باشد، امنیت انرژی اروپاییها را تهدید کند؛ برخوردی که در ماجراهای الحاق جزیره «کریمه» و همچنین استقرار سامانه موشکی ناتو در شرق اروپا نمود زیادی داشت.
نروژ یکی از معدود کشورهای اروپایی است که در عین توسعهیافتگی دارای منابع سرشار از سوختهای فسیلی است، البته در عین حال در میان کشورهای اروپایی و آمریکا بیشترین مصرف انرژی را دارد، البته اقلیم سرد و نزدیکی به قطب شمال در این مسأله بیتاثیر نیست، اما با همه اینها نروژیها گاز را صادر میکنند! ٩٤درصد گاز طبیعی تولیدی نروژ به اروپا فروخته میشود؛ فروشی که درآمد ٤٣میلیارددلاری را نصیب این کشور میکند، چیزی حدود ٤٠درصد کل صادرات این کشور؛ نروژ ٢٠درصد گاز اروپا را تامین میکند تا در کنار درآمد بالا، قدرت سیاسی خود را نیز تامین کند. نکته قابل توجه این است که بیشتر نروژیها از سوختهای پاک مخصوصا زباله استفاده میکنند!
قبل از سال ٢٠٠٥ نیمی از خانههای آمریکا با گاز گرم میشدند، اما با گرانی این انرژی و بالا رفتن بهرهوری بهخاطر پیشرفت فناوریهای گرمایش الکتریکی روزبهروز سهم گاز در خانهها کمتر شد و جای خود را به برق داد. اگرچه هزینههای انرژی در این کشور بهحدی است که دولت اجرای برنامهای تحتعنوان «کمک هزینه انرژی خانگی افراد کمدرآمد» را دنبال میکند. یکی از ویژگیهای ایالات متحده قوانین مستقل ایالتی و اقلیمهای کاملا متفاوت است که الگوهای مصرف انرژی متفاوت و چشمگیری را بهوجود آورده است.
به عنوان نمونه در ایالت میسوری که در شمال آمریکا واقع شده و ١٢ایالت را در دل خود جای داده، این ایالت در مصرف گاز شبیه ما است و تنها بخش خانگی مصرف ٣٥درصدی گاز را به خود اختصاص داده است. در ایالت میسوری، رایجترین راه گرمایش خانگی، با اختلاف زیاد، استفاده از کوره یا بویلر است. معمولا تاسیسات کوره و بویلر، هر دو زیر ساختمان کار گذاشته میشود و عمده تفاوتشان، در نحوه گرمکردن ساختمان است. کوره، هوای گرم را از طریق لوله یا کانالهایی شبیه کانال کولرهای آبی خودمان، به داخل ساختمان میفرستد، ولی بویلر، آب را گرم میکند و کف هر طبقه به گردش درمیآورد یا به داخل رادیاتورها میفرستد. بیشتر کوره یا بویلرها با گاز کار میکنند، ولی مدلهای برقی آن هم کمکم جای خود را در بازار باز میکنند. مدلهای کمبازدهتر نفتی آنها هم موجود است. دولت به منظور صرفهجویی در مصرف انرژی، قواعدی سفت و سخت برای بالابردن بازده این وسایل در نظرگرفته است که باید توسط تولیدکنندهها و مردم رعایت شود. در این ایالت، روشهای دیگر گرمایش خانه ازجمله سوزاندن زباله یا زیستتوده، انرژی خورشیدی یا بخاریهای برقی، اصلا رایج نیست.
- 18
- 4







































