
دوباره روسيه و دوباره خنجرزدن اين كشور به ايران، اينبار انتقادهاي مسئولان ما را در برداشته است. روزنامه وال استریت ژورنال درگزارشي نوشت كه حسین کاظمپور اردبیلی از عربستان و روسیه به دلیل افزایش تولید نفت انتقاد و اعلام کرد:« این کشورها توافق جهانی کاهش تولید نفت را نقض و به تلاشهای آمریکا برای وضع تحریم ضد ایران، کمک میکنند». وی همچنین به روسیه هشدار داد که افزایش تولید این کشور، اتحاد بلند مدت میان تولیدکنندگان نفت را به خطر میاندازد.
نماینده ایران در هیات عامل سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) گفت:«روسیه، عربستان و دیگران تولید نفت خود را یک میلیون بشکه در روز افزایش میدهند تا صادرات نفت ایران را تحت تاثیر قرار دهند؛ آنها دست حمایت خود را به سوی دونالد ترامپ دراز میکنند و این رویکردی بسیار خصمانه در برابر ماست». کاظمپور اردبیلی اعلام کرد:«انتقادهای او از روسیه، تنها به مسائل اوپک مربوط میشود و روابط گستردهتر میان روسیه و ایران را شامل نمیشود».
نماینده ایران در هیات عامل اوپک تصریح کرد:«الکساندر نواک، وزیر انرژی روسیه، در یک کنفرانس تلفنی مربوط به کمیته فنی مشترک وزارتی نظارت بر توافق کاهش عرضه نفت اوپک و غیر اوپک، اعلام کرده است که مسکو قصد دارد تولید روزانه نفت خود را ۱۷۰ هزار بشکه افزایش دهد. امارات نيز در کنفرانس تلفنی یاد شده اعلام کرد که تولید روزانه خود را ۱۶۰ هزار بشکه افزایش میدهد؛ همچنین کویت تولید روزانه خود را ۸۵ هزار بشکه افزایش میدهد. کاظمپور اردبیلی یادآور شد كه روسیه اختیار فرا رفتن از تعهد تولید خود را ندارد و عربستان نیز اجازه ندارد این افزایش را تجویز کند». وی افزود:« اعضای کمیته فنی مشترک وزارتی نظارت بر توافق کاهش عرضه نفت اوپک و غیر اوپک، کیک را میان خود تقسیم کردند، اما این اجازه را نداشتند».
نماینده ایران در هيات عامل اعلام کرد:« هر تصمیم لازم درباره تولید انفرادی اعضای اوپک، در صد و هفتاد و چهارمین نشست وزارتی اوپک در وین گرفته شده است». اين نيز نمونهاي ديگر از سياستهاي خطرناك كرملين عليه ايران است كه گويي برخي از روسوفيلها در كشورمان نميخواهند با حقيقت روبهرو شوند و قبول كنند كه آنها منافع خود را به هيچ روابطي ترجيح نميدهند و هرگاه قرار باشد كشور يا فردي براي رسيدن روسها به منافعشان قرباني شود، اين اقدام را در دستور كار قرار ميدهند و به نوعي عمل ميكنند كه پيروز ميدان باشند.
ناچاري همگرايي با روسيه
البته برخي معتقد هستند كه بايد روسيه را در آبنمك نگهداريم و با توجه به روابطي كه كشورمان در سطح جهان دارد، نبايد آنها را نيز از دست داد. نگاهي كه چندان با منافع ملي و اقتدار همخواني ندارد. در همين راستا چندي پيش روزنامه شرق نيز در مطلبي با تبيين روابط ايران و روسيه نوشته بود نبايد انتظار حداكثري از روسها داشت زيرا برآورده نشدن انتظارات حداكثري ميتواند مانع از تحقق انتظارات حداقلي بشود. در واقع به همان اندازه كه نگاه خوشبينانه به قدرتهاي بزرگ ميتواند خطرناك باشد، نگاه بدبينانه نيز قدرت مانور دستگاه سياست خارجي را سلب ميكند.
ما بايد واقعيت روسيه را آنگونه كه هست بپذيريم با تمامي خدمتها و خيانتها. القاي ترس از خيانتكاري روسها يا هر بازيگر ديگري به همان اندازه كه ميتواند هشدارآميز باشد به همان اندازه هم ميتواند حق انتخابهاي محدود را محدودتر كند. چرا بايد تلاش كرد تا دوستان نصفه و نيمه و حتي موقتي را به دشمن تبديل كرد؟ بازتوليد و بزرگنمايي بدگماني نسبت به روسيه در شرايطي كه براي جمهوري اسلامي ايران حق انتخابهاي محدودي وجود دارد جز بستن مسيرهاي تنگ موجود چه اثر مثبتي دارد؟ اين مساله البته به معناي آن نيست كه ما حق نداريم هيچگونه انتظاري از روسها داشته باشيم.
هر ميزان از همكاري و همراهي توقعات و انتظاراتي را براي هر دو طرف ايجاد ميكند، اما اين انتظارات نبايد ما را از واقعبيني دور كرده يا در فضايي از بيم و اميد قرار دهد. اگر كسي انتظار داشته كه روسيه در سوريه به پشتوانهاي براي جبهه مقاومت عليه رژيم صهيونيستي تبديل شود با سياست خارجي روسيه آشنايي كافي ندارد. حتي پيش از آنكه گزارشهاي ضد و نقيضي از توافقات پشتپرده روسها با برخي كشورها مطرح بشود، يا مصاحبهها و سخنان شبهه برانگيزي از سوي برخي مقامهاي روس در مورد ضرورت خروج ايران از سوريه انتشار پيدا كند،
كساني كه با دقت بيشتري مسائل منطقهاي و بينالمللي را رصد ميكردند به اين موضوع توجه داشتند كه در شرايط جديد منطقهاي ممكن است تفاوتها و ناهمخوانيهايي ميان مواضع و منافع دو موتلف اصلي در بحران سوريه، يعني جمهوري اسلامي ايران و فدراسيون روسيه بروز كند. ائتلافها در صحنه بينالمللي اغلب به دليل وجود اهداف مشترك در مقابله با يك تهديد يا كسب يك منفعت خاص ايجاد ميشوند و به همين دليل با از بين رفتن يا تغيير ماهيت تهديد يا نفع مشترك، ممكن است كمرنگ شده يا از بين بروند.
بنابراين، مساله عجيب و غيرمنتظرهاي نيست كه اگر پس از مهار نسبي خطر داعش و تثبيت نسبي دولت اسد تفاوت ديدگاههايي ميان ايران و روسيه در مورد آينده سياسي سوريه و ساختار امنيتي منطقه بروز كند. ايران و روسيه دو قدرت مستقل هستند كه هركدام بر اساس اهداف و منافع خود به بحران سوريه وارد شدند و هر كدام بر اساس اهداف و منافع خود ممكن است در آينده سياستها و طرحهاي متفاوتي را در اين موضوع دنبال كنند. هنر سياستگذار يا استراتژيست اين است كه متناسب با هر موقعيت، سياست يا استراتژي لازم را طراحي و دنبال كند، نه آنكه با پيشفرضهاي كليشهاي- چه خوشبينانه و چه بدبينانه- رويكردي احساسي و عاطفي به مسائل داشته باشد.
- 14
- 1