جان دارد و مدفون به زیر خاکها ماندهست
اهواز خوبم سالها شد بیهوا ماندهست
لی لی... دوچرخه... توپ بازی... پاک ممنوع است
حق و حقوق کودکانم زیر پا ماندهست
اهواز شد زاینده رود و خاک شد سهمش
درمان ما اما به تقدیر و دعا ماندهست
هر کس که آمد چارهجویی کرد در صحبت
چشمان ما اما به اعمال شما ماندهست
خاک است چشمانم گلویم سینهام جانم
از کشورم اهواز ما گویا جدا ماندهست
از مرگ تدریجی ما... انگار باکی نیست
در نقشه هم از شهر من خاکی به جا ماندهست
سحر بهجو
- 15
- 5