عزیزان بنده توصیه اکید دارم این روزها روزنامهها را دنبال نکنید چون بهنظر مشکلی برای ویراستارها پیش آمده و خبرها با همدیگر ادغام شدهاند. مثلاً نوشته بود: دعوت کیروش از سرمربی تیم ووشو برای پیوستن به کادر فنی تیم فوتبال کشور!
یا در جایی دیگر نوشته بود: کاشت برنج طارم هاشمی در قزاقستان برای صادرات به ایران! واقعاً اگر چند کلمه کاشت و صادرات و برنج و طارم هاشمی و قزاقستان را به ما میدادند و میگفتند جمله بسازید، احتمالاً در بهترین حالت به جمله: ضربه سر مهدی طارمی روی کاشته وحید هاشمی و صادرات توپ به قزاقستان میرسیدیم. به هرحال معلوم نیست ما دقیقاً داریم چکار میکنیم! اگر واردات است پس چرا برنج طارم هاشمی است؟ اگر صادرات است پس چرا به ما وارد میشود؟! به هرحال اگر همین روند ادامه پیدا کند شاهد رشد صنعت صادرات به خود خواهیم بود. مثلاً صادرات زعفران اسپانیا و پسته قائن فرانسه و هلوی برزیل بهخودمان و موارد دیگری مثل واردات سوهان برادران نِویل، گز بولگاری و اکستنشن قندی پدر مانوئل.
اتفاقاً چند وقت پیش نیز شاهد مورد مشابهی بودیم؛ یعنی گفتند یک بازیای که به خودکشی ختم میشود بهکشور وارد شده؛ آنهم در حالی که ما خودمان به انواع روشهای خودکشی بدون بازگشت و عوارض و صددرصد تضمینی تسلط داریم. البته چیز بدی هم نیست، اصلاً اسم این صنعت ابداعی و نوپا را میگذاریم صادرات یا واردات و از آن در حل مشکلاتمان استفاده میکنیم. مثلاً برای رفع مشکل آلودگی هوا، هوای ونکوور را تمیز میکنیم تا ایرانیهای آنجا مشکلی نداشته باشند یا هوای آنجا را تحت عنوان هوای تهران در مشماهای وکیوم شده به کشور وارد میکنیم؛ یا به طور کل ایرانیهایی که خوب زندگی میکنند را از سراسر جهان پیدا کرده و به ایران وارد کنیم.
اتفاقاً اخیراً عزیزی گفته که رئیس جمهوری میتواند همهپرسی را بهصورت لایحه به مجلس ببرد. خب احتمالاً دوستانمان میخواهند با همین روشی که در طول نوشتار عرض شد، عمل کنند. یعنی همه پرسیمان را در سوئد و برای مردم فنلاند انجام دهند، وگرنه ما اهل همهپرسی و اینجور فضاحتها نیستیم. ما نهایتاً از کی بپرسیم مسابقه هفته را داشتهایم و بدنمان عادت ندارد.
گذشته از همه این مسائل، اگر متن آشفته شده و از هر دری سخنی بهمیان آمده، همانطور که ابتدای این نوشتار عرض کردم حتماً مشکل از ویراستارمان است؛ شما هم اگر سؤالی داشتید میتوانید از شماره ۴ بپرسید.
محمدامین فرشادمهر
- 11
- 1
