همیشه وقتی فلشمان گم میشود به این فکر میکنیم که اگر یک فلش ۱۶ گیگ بودیم کجا پنهان میشدیم. وقتی سعید مرتضوی هم گم شد خیلیها به این فکر کردند که اگر مرتضوی بودند کجا پنهان میشدند. هیچکس به ذهنش هم خطور نکرد او از تهران رفته باشد. بههمین خاطر با چراغ دنبالش همیگشتند گرد شهر. ما در اینجا سعی داریم برای حل شدن این معما از حقههای سینمایی کمک بگیریم و بفهمیم چطور او سر از شمال درآورده.
احتمالاً مرتضوی بهجای شخصیت «نئو» در فیلم «ماتریکس» قرار گرفته و قرصهای آبی و قرمز را جابهجا خورده و به دنیای موازی سفر کرده است. وی در آنجا هم طبق عادت به توقیف روزنامهها مشغول بوده ولی از نوع اصولگرایش. همچنین به ریمل، میگفته ایمیل و وقتی مجرم شناخته شده بلافاصله به دادگاه مراجعه کرده. ولی در هزارتوی دنیای موازی گم شده و سر از شمال درآورده است.
این احتمال وجود دارد که مرتضوی مانند شخصیتهای سریال «لاست» در حالی که با هواپیما به کانادا میرفته در یک جزیره متروکه در دریای خزر سقوط کرده و گم شده، بیایید زود قضاوت نکنیم. اگر نتوانسته به خانه برگردد به خاطر این است که شب بوده و جی پی اس نداشته و سهواً قایق پیدا کرده. البته با اینکه همه به زبان شیرین فارسی به او میگفتند تو روزی رئیس تأمین اجتماعی بودی ولی چیزی یادش نمیآمده.
شاید مرتضوی را مانند «اندی» در فیلم «رهایی از شاوشنک» خیلی پیشتر از اینها گرفته بودند ولی از آنجایی که او همه سوراخ سنبههای زندان را بلد است، توانسته به وسیله چکش کوچکی که جاساز کرده بوده، تونلی حفر کند و از زندان رهایی یابد. ولی متأسفانه انتهای این تونل به جاده چالوس میخورده و چون همیشه جاده چالوس به تهران مسدود است، مجبور شده به راهش تا شمال ادامه دهد.
شنیدهها حاکی است وی قبل از خروج از تونل چکشش را برای بقایی به یادگار گذاشته است. اخیراً دیوید کاپرفیلد مجبور شد یکی از حقههای فیلمهایش را لو دهد. در حقه «سیزده خوش شانس» دیوید ۱۳ نفر را غیب میکند و دوباره آنها را ظاهر میکند. این افراد از تونلی که کف زمین کنده شده بیرون میروند و از در پشتی به سالن بازمیگردند. این طور که مشخص است مرتضوی خود آن ۱۳ بوده و نحسی ۱۳ او را گرفته. درنتیجه تونلی که او از آن خارج شده باز به جاده چالوس خورده و بقیه ماجرا.
طیبه رسول زاده
- 16
- 1