روسیه؛ همسایه دیرین ایران همواره کشوری قدرتمند بوده و حتی در دوران حیات «اتحاد جماهیر شوروی»، کنار امریکا بهعنوان یکی از دو قطب برتر قدرت جهان مطرح بوده است. مناسبات ایران و روسیه با فراز و نشیب بسیاری همراه بوده است؛ از دوران جنگ در گذشتههای دور و عهدنامههای گلستان و ترکمانچای و حمله «ارتش سرخ» به ایران در جنگ جهانی دوم گرفته تا زمان حاضر که تهران – مسکو به شرکایی استراتژیک تبدیل شدهاند و دوشادوش یکدیگر علیه داعش در سوریه جنگیدهاند و آیندهای که دو کشور درصددند در آن با تقویت همکاریها، تحریمهای امریکا علیه ایران و روسیه را خنثی و کمرنگ کنند.
«لوان جاگاریان»، سفیر روسیه در کشورمان با گشاده رویی میزبان ما بود تا سیاستهای منطقهای «کرملین» را تشریح کند و از اهمیت جمهوری اسلامی برای مسکو سخن بگوید. دیپلمات کهنه کار روسی بهوضعیت موجود و چشمانداز آینده روابط دو کشور بسیار خوش بین است و ظرفیتهای بسیاری بویژه در حوزه اقتصادی برای تقویت روابط طرفین برمی شمرد. او درباره نگاه ایرانیان به دیپلماسی روسها با ایران میگوید: «فقط شایعات و ناراضی بودن یک عدهای از مردم و نه همه آنان را میشنویم و میبینیم» و البته تأکید دارد: «شایعات و ابهامات را تبلیغات «بی بیسی» فارسی ایجاد کرده و دامن میزند. بنابراین نباید به آنها توجه کرد. «بی بیسی» فارسی یک شبکه معاند است و قابل اعتماد نیست.»
«جاگاریان»، انتقادهای ضد روسی در ایران را نیازمند پاسخگویی رسانهای نمیداند و معتقد است: «مقامات ایرانی هم میتوانند برای ایرانیان توضیح دهند که این شایعات بیپایه است.» ارزیابی او از پنجه در پنجه افکندن «خرس» و «عقاب» هم یادآور همان نگاه مغرور روس هاست: «امریکاییها خود نیز میدانند در قدرت رزمی از روسیه عقب افتادهاند و به جنگ روانی ضد روسی دامن میزنند.» گفتوگوی صریح «ایران» با «جاگاریان» را با هم بخوانیم.
نکات اشتراک و افتراق استراتژی جهانی امریکا در دوران ترامپ و اوباما چیست؟
تفاوت زیادی در سیاستهای این دو رئیسجمهوری امریکا نمیبینم. خروجی سیاستهای ۸ سال ریاست جمهوری اوباما و سیاستهای ترامپ طی دو سال گذشته یکسان است یعنی ایجاد بیثباتی در مناطق مختلف جهان و ازجمله ایران. امریکا هرجا حضورداشته سیاست تخریبی را پیگیری کرده است. با این حال دولت روسیه همیشه باب گفتوگو با امریکا را باز گذارده و علاقهمند به حفظ روابط دوجانبه است.
البته تفاوتهایی نیز بین سیاستهای دو رئیس جمهوری امریکا وجود دارد. ترامپ پیش از اینکه رئیسجمهوری امریکا شود، شعار «نخست امریکا» سر داد و حتی هنوز هم این شعار را تکرار میکند. با توجه به محتوای این شعار، انتظار میرفت سیاست داخلی ایالات متحده نقطه تمرکز ترامپ باشد و انگیزه واشنگتن برای ورود و مداخله در چالشهای جهانی کاهش یابد. اما برخلاف این شعار و در مرحله عمل، کاخ سفید وارد مناطق بحرانزدهای مانند سوریه، عراق و افغانستان شد و همین مداخله، بحران این کشورها را پیچیدهتر کرد. درباره کارنامه اوباما هم باید اذعان کرد که او بسیار تلاش کرد تا توافق مهم برجام به مرحله امضا برسد.
اما اوباما هم به وعدههای خود پایبند نبود. او بهعنوان نمونه سال ۲۰۱۴ وعده داد تمام نظامیان امریکایی را از افغانستان خارج خواهد کرد. اما این وعده، هرگز عملی نشد و نیروهای امریکا هنوز هم در افغانستان حضور دارند. اوباما وعده تعطیلی گوانتانامو را هم داد اما شما هم میدانید این زندان هنوز هم فعال است و امریکا با استمرار فعالیت زندان گوانتانامو همچنان در حال نقض حقوق بینالملل است.
اما تفاوتهای برجستهای هم بین آنها و حداقل تاکتیکهایشان دیده میشود.
بله. یکی از تفاوتهای بارز سیاستهای جهانی دو رئیس جمهوری ایالات متحده آن است که دیپلماسی «کاخ سفید» در دوره اوباما «ثبات» داشت و فاقد حرکت زیگزاگی بود اما در دوره ترامپ «نبود ثبات» از ویژگیهای اساسی دیپلماسی ایالات متحده است.
تصمیمگیریهای آنی و غیرقابلپیشبینی شخص رئیسجمهوری امریکا، نه فقط دیگر کشورهای جهان بلکه حتی دوستان و متحدان او در داخل و خارج امریکا را هم متعجب و ناراحت میکند. تازهترین نمونه چنین تصمیمگیریهایی را اخیراً و در ماجرای اعلام خروج نیروهای امریکایی از سوریه شاهد بودیم که حتی موجب آزردگی متحدان منطقهای امریکا هم شد. اما درمجموع، تفاوت زیادی بین استراتژی جهانی امریکای باراک اوباما و امریکای دونالد ترامپ وجود ندارد. البته ترامپ از همان ابتدای ریاست جمهوری خود برای دیدار با پوتین و برقراری مناسبات ویژه با روسیه ابراز علاقه کرده؛
«کرملین» نیز همواره از این موضع رئیسجمهوری امریکا استقبال میکند؛ هرچند، دستوبال ترامپ از سوی نمایندگان بشدت ضد روس کنگره امریکا بسته شده است زیرا این نمایندگان اعم از جمهوریخواه و دموکرات، هیچکدام علاقهای ندارند کشوری مستقل باشد و استقلال عمل داشته باشد. ریشه مخالفتها و خصومتهای امریکا با روسیه و ایران هم دقیقاً همین نکته است که مسکو و تهران مستقل و دارای استقلال رأی هستند و امریکاییها این واقعیت را برنمیتابند.
با توصیف شما از فضای مناسبات روسیه و امریکا، آیا نظر برخی کارشناسان غربی درباره شنیدن صدای پای «بازگشت جنگ سرد» را تأیید میکنید؟
برجستهسازی ادعای «بازگشت جنگ سرد»، بخشی از جنگ تبلیغاتی غرب علیه روسیه است. غرب در این جنگ تبلیغاتی طیف وسیعی از فعالیتهای ما را هدف گرفته است. آنها سال گذشته به بهانههای واهی اجازه ندادند، ورزشکاران ما زیر پرچم فدراسیون روسیه دربازیهای المپیک شرکت کنند. همچنین در ادامه همین نبرد تبلیغاتی، اقدامات تحریکآمیزی نیز انجام میدهند که مثال آن ماجرای مسموم شدن «سرگئی اسکریپال» در انگلیس است که بدون اثبات اتهام روسیه در این پرونده، بهانه اخراج دیپلماتهای روسی از چند کشور اروپایی شد.
ادعای «بازگشت جنگ سرد» نیز بخش دیگری از همین جنگ تبلیغاتی گسترده است. زیرا در واقعیت حتی غربیها هم میدانند آغاز دوباره جنگ سرد به نفع خودشان هم نیست. ما هم ارادهای برای راهاندازی جنگ سرد تازهای نداریم و خواهان گفتوگو با غرب هستیم؛ گفتوگوی از موضع برابر و در شرایط مساوی؛ درعینحال، حق خودمان میدانیم به هر گفتوگویی که درونمایه آن، حاوی تلاش غرب برای تحمیل مطالبهای به ما باشد؛ «نه» قاطعی بگوییم.
کارشناسان و حتی سیاستمداران غربی، متهم کردن رهبران کرملین به احیای «جنگ سرد» را نه یک تحلیل نظری بلکه واقعیتی مستند میدانند و برای اثبات دیدگاه خود به مواردی مثل تقویت و نوسازی ارتش روسیه، رونمایی از سلاحهای پیشرفته جدید، آزمایشهای متعدد با هدف مسابقه تسلیحاتی و اقدامات بیسابقه روسیه مثل ایجاد اختلال در سیستم ارتباطی و مخابراتی ناوگان دریایی ناتو در جریان رزمایش سال ۲۰۱۸ نیروهای این پیمان استناد میکنند و مدعی هستند...
اینها هم بخشهایی دیگر از تبلیغات ضد روسی غرب است. روسیه طی حدود دو دهه اخیر پیشرفتهای قابلتوجهی داشته و حتی از امریکا پیشرفتهتر شده است. ما یک شبکه تلویزیونی داریم به اسم «راشا ۲۴» که قابلیتها و توانمندیهای تسلیحاتی امریکا و روسیه را مورد بررسی مقایسهای قرار میدهد و اثبات میکند اکثر سلاحها، ابزار و ادوات جنگی روسیه قویتر و پیشرفتهتر از مشابههای امریکایی خود هستند.
امریکاییها خود نیز میدانند در قدرت رزمی از روسیه عقب افتادهاند و به علت حسادت، تبلیغات روانی ضد روسی را دامن میزنند. در سؤال تان به مسابقه تسلیحاتی اشارهای کردید، حتی اگر چنین مسابقهای وجود داشته باشد، آغازگر آن روسیه نیست. ما اگر توان نظامی خود را تقویت میکنیم، اقدام مان تدافعی است. شما پایگاههای نظامی پرشمار ناتو و امریکا در جهان را با پایگاههای نظامی بسیار کم شمار روسیه در دنیا مقایسه کنید. آیا این نابرابری نباید واکنش روسیه را در پی داشته باشد؟ شما به تصمیم امریکا برای خروج از پیمان منع موشکهای کوتاه برد و میان برد توجه کنید؛ آنها ما را به نقض این پیمان متهم میکنند، درحالیکه خودشان ناقض پیمان هستند.
حتی پیشنهاد دادیم اگر درباره پایبندی ما به تعهدات پیمان ابهامی دارند، پای میز مذاکره بیایند تا هر دو طرف در فضایی دور از فشار و تهدید حرفهای خود را بزنند و مسائل حل شود. امیدوارم بزودی مذاکرات روسیه و امریکا پیرامون پیمان منع موشکهای کوتاه برد و میان برد، شکل بگیرد و ابهامات برطرف شود.
ایران و روسیه همکاری استراتژیک تنگاتنگ منطقهای علیه تهدیدهای مشترکی چون داعش دارند و در همین چارچوب ایران حتی به نظامیان روسیه اجازه داد از پایگاه هوایی «نوژه» همدان برای حمله به مواضع داعش در سوریه استفاده کند...
پیش از هرچیز، اجازه دهید در همینجا یکبار دیگر از جمهوری اسلامی ایران بابت اینکه دو سال پیش به ما اجازه دادند بهطور موقت از پایگاه نظامی همدان استفاده کنیم، تشکر کنم. البته در همان زمان شایعات بسیاری منتشر شد و حتی برخی مدعی شدند پایگاه نظامی همدان، به پایگاه دائمی روسیه در ایران تبدیل شده است. اما این شایعات و ادعاها دروغ بود. طبق تأکید اصول قانون اساسی ایران، هیچ کشور خارجی، مجاز به استفاده «دائم» از پایگاههای نظامی ایران نیست و فقط با مجوز مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی میتواند از پایگاههای نظامی ایران استفاده «موقت» کند. بهرهمندی نظامیان روسی از پایگاه «نوژه» همدان نیز با هدف حمله به داعش (دشمن مشترک ایران و روسیه) و پس از توافق با تهران و صدور مجوز لازم امکانپذیر شد.
به مبارزه مشترک ایران و روسیه علیه داعش تأکید کردید، اکنون که بساط داعش در سوریه جمع شده و امریکا تصمیم خود برای خروج از خاک سوریه را اعلام رسمی کرده، گروهی از کارشناسان و رسانههای غربی و حتی برخی از تحلیلگران ایرانی مدعی هستند، روسیه درصدد است جایگاه ایران در سوریه پساداعش را محدود کند، چه پاسخی به این ادعاها و انتقادها دارید؟
اینها افسانه است. کسانی که این مسائل را در غرب یا ایران مطرح میکنند، دشمن اتحاد مسکو و تهران هستند. در ایران کسانی به این مسأله دامن میزنند که دوستان غربیها هستند. افرادی که از روسیه انتقاد میکنند، تمایلی به اتحاد قدرتمند ایران و روسیه ندارند و ما بسیار خوب میدانیم آنان چه کسانی هستند. ما با دوستان ایرانی خود رایزنی تنگاتنگ و منظمی درباره سوریه و سایر چالشهای منطقه داریم. اخیراً آقای جابری انصاری سفری بسیار مفید به روسیه داشتند سرگئی ورشینین، معاون وزیر خارجه روسیه و الکساندر لاورنتیف، نماینده ویژه پوتین در امور سوریه نیز هر یک یا حداکثر دو ماه یکبار به ایران میآیند تا در مورد نتایج مذاکرات جاری در مورد سوریه به همپیمان ایرانی گزارش دهند. همین روال را در آینده هم در قبال ایران خواهیم داشت و رایزنیها را در قالب نشستهای دوجانبه روسیه – ایران یا سهجانبه شامل روسیه و ترکیه (بهعنوان هم پیمان سوم) و با همان ترکیب مذاکرات «آستانه» ادامه خواهیم داد.
بنفشه غلامی
- 13
- 2