با توجه به تلاشهای پاریس، ایران نیز باید کانال ارتباطی و میز مذاکرات از طریق فرانسه را حفظ کند و به نظر نمیرسد که با گام سوم ایران بتوان مشکلات خود بخصوص صادرات نفت و برداشتن تحریمها را حل وفصل کند. ایران باید به دنبال راه دیگری باشد، یا توافقی جدید در قالب الزامات جدیدی که منافع ملی ایران تامین شود، انجام دهد و بیخیال برجام شود یا این که بدون توجه به جامعه جهانی هر اقدامی را که دوست دارد در موضوع هستهای در پیش گیرد.
«همدلی» همه این احتمالات را با علی بیگدلی، استاد دانشگاه، کارشناس مسائل بینالمللی بررسی کرد، شرح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
به نظر شما، رابطه فعلی ایران و طرفین او یعنی آمریکا و اتحادیه اروپا، درجریان برجام تا چه زمانی ادامه پیدا خواهد کرد، و تبعات ادامه این وضعیت برای طرفین چه در بر خواهد داشت؟
هرکدام از طرفین، ایران و فرانسه به عنوان نماینده اتحادیه اروپا اهدافی را دنبال میکنند. از طرف ایران وضعیت اقتصادی در اینجا قابل دوام نیست و بدون شک با مشکلات جدی روبهرو شدیم که فردا با بازگشایی و شروع مدارس و سال تحصیلی جدید، و زنده شدن تهران و آمدن دانشجویان به دانشگاهها(مخصوصا تهران) یک زندگی جدیدی شروع خواهد شد که انتظارات جدید را نیز در پی خواهد داشت، بدون شک این انتظارات جدید نسبت به انتظارات و توقعات مردم در سالهای پیش بالاتر خواهد بود.
بنابراین با توجه به ابزارهایی که در دست قدرت است، میتوان اینگونه تحلیل کرد که قدرت در پاسخ به این انتظارات و توقعات ناتوان خواهد بود. جالب است بدانید که در گوشه و کنار شایع شده که حاکمیت در حال چاپ اسکناس است. اینکه سیستم یا نظام اسکناس چاپ میکند یا خیر، اصلا اهمیتی ندارد، مهم این است که مردم در واکنش به چه وضعیتی چنین برداشتی میکنند؟ این وضعیت نمیتواند به همین روال ادامه پیدا کند؛ چون تمام اتفاقاتی که در حوزه اقتصادی برای ما رخ داده و مردم ما با آن مواجه شدهاند، مقصر مردم نیستند. اما این وضعیت را باید در سیاستگذاریهای کشور و نوع واکنشهای آنها در مناسبات جهانی دید.
از سوی دیگر اگر میبینید فرانسه برای حفظ برجام سینه سپر کرده، به این دلیل است که پاریس خواهان تقویت استقلال اتحادیه اروپا و قلمداد کردن خود به عنوان قدرتی تاثیرگذار در معادلات بینالمللی است. مکرون بارها نشان داده به هیچ عنوان نمیخواهد در موضوع برجام و دیگر مسائل امنیتی جهان، دنبالهرو ترامپ باشد.
اگر بخواهیم دلایل واکنشهای مکرون را بررسی کنیم این واکنشهل چند دلیل دارد که سعی میکنم بهطور خلاصه آنها را شرح دهم. اولا آقای مکرون در درون فرانسه با مشکلات جدی روبهرو شده و در پی آن است تا با این رفت و آمدها و جوسازیهای سیاسی، بتواند از قضیه برجام به نفع خود در انتخابات پیشرو در فرانسه استفاده کند. رقیب جدی او در انتخابات آینده خانم مارین لوپن است. طی آمارها و نظرسنجیهای داخل فرانسه، شانس پیروزی او هم بالا است، بنابراین، آقای مکرون به دنبال آن است تا برای جلوگیری از پیشرفت رقیب خود، از تلاشهای فرانسه در راستای حفظ برجام به عنوان یک برگ برنده استفاده کند، کما اینکه در طی این مدت که با تهران تماسها و با طرفهای ایرانی در برجام نیز ملاقاتهایی صورت داده، توانسته محبوبیتی به دست آورد و شانس خود برای پیروزی را نیز بالا ببرد.
دلیل دوم این است که فرانسه به عنوان موسس اتحادیه اروپا در تلاش است این نهاد (اتحادیه اروپا) را حفظ کند. مکرون معتقد است که اگر موقعیت اتحادیه اروپا متزلزل شود یا این نهاد از هم بپاشد، هر کدام از کشورها به تنهایی احساسات ناسیونالیستی شدیدی در رقابت با دیگر کشورهای عضو اتحادیه پیدا خواهند کرد.
همچنین مکرون معتقد است با توجه به اینکه راست افراطی در حال قدرت گرفتن و تسلط بر اروپا است، امکان گسترش آن نیز وجود دارد و از درون آن آتشی زبانه کشد که یک بار دیگر اروپا را به چالش بکشد. مکرون، در پایان صدمین سال جنگ جهانی اول، در حالی که ترامپ نیز در آنجا حضور داشت، بدون ذکر نام ترامپ جمله معروفش را که بیان کرد و گفت آنهایی که از راست افراطی دفاع میکنند بدون شک دنیا و از جمله اروپا را به آتش میکشند. بنابراین نگرانی آقای مکرون در این رابطه ربطی به دلسوزیاش برای ایران نخواهد داشت.
با توجه به اینکه ایران تا همین امروز نیز به مفاد برجام پایبند بوده و این آمریکا است که یک قرارداد کاملا حقوقی و بینالمللی را یکطرفه فسخ کرده، اروپاییها به جنگ راضی کردن ترامپ (آمریکا) نمیروند تا او را قانع کنند که به برجام برگردد، ولی با این منطق به سراغ ایران آمدهاند که مفاد برجام را بدون کم و کاست حفظ کند و از آن عدول نکند. بنابراین چرا به دنبال این هستند که حتما ایر ان در برجام بماند؟
ببینید، آمریکاییها در بعد از جنگ جهانی دوم ۲۸درصد از کل سرمایههای اشخاص اروپاییها را به دست آوردهاند. الآن هم بسیاری از سرمایهگذاریها در زمینه تکنولوژیهای پیشرفته در دست آمریکاییها است. برای مثال پروژه ایرباس فرانسه در دستان آمریکاییها است. بنابراین بهتر است بگوییم که اروپاییها جرات نمیکنند با آمریکا طرف شوند، چون مهمترین بنگاههای مالی و صنایع موجود در اروپا، مستقل از دولتهایشان هستند، آمریکا بازار مزایده و مناقصه آنها را به اروپاییها نمیدهد.
از سوی دیگر، میخواهم در اینجا به نکتهای اشاره کنم. یک نقطه نظر مشترک بین ترامپ و مکرون وجود دارد که باز از اهمیت زیادی برخوردار است و آن اینکه بین ترامپ و مکرون نقطه مشابه این است که نمیخواهند پرونده و مساله ایران به درازا بکشد. چون سیاست تهدیدی و از جمله سیاست خارجی او کاملا ناکام مانده، چون تاکنون موفق عمل نکرده است. البته تقابلی بین فرانسه و آمریکا وجود دارد که به طور کلی به آن اشاره میکنم، اختلافنظر میان مکرون و ترامپ پیرامون نگاه آنها به اتحادیه اروپا است.
از یکسو فرانسه در مقطع کنونی، به ویژه پس از خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، خود را رهبر سیاسی این نهاد میداند و خود را موظف به تقویت و حفظ این اتحادیه کرده است. در مقابل، واشنگتن به صورت تاریخی رغبتی به حفظ انسجام اتحادیه اروپا ندارد و بر اساس همین منطق ترامپ، مذاکره و تعامل با یک کشور را به نهادی با ۲۸عضو ترجیح میدهد. نتیجه این برآیند موجب شده که حتی در تحولات جدید مکرون از ضرورت ایجاد ناتوی اروپایی سخن به میان بیاورد. بنابراین آمریکا، با توجه به موقعیت حساسی که ایران در منطقه دارد، در پی آن است که با این کشور به صورتی به توافق برسد تا از این طریق جواب قانعکنندهای به رقبای داخلی خود در آمریکا داده باشد.
اگر توافقی بین ایران و آمریکا صورت گیرد، آیا در راستای بازگشتن به برجام است یا توافقی جدید با الزامات جدید صورت خواهد گرفت؟
به نظر من به هیچ وجه به برجام برنخواهد گشت. چون با توجه به واکنشهای ترامپ در این چند مدت، امکان ندارد که آمریکا را به برجام برگرداند. اصلا لزومی نمیبیند که به توافق برجام برگردد چون از نظر او بدترین توافق تاریخ آمریکا بوده است. طرفهای اروپایی نیز به دنبال این هستند که آمریکا فقط اجازه دهد تا صندوقی را که اروپاییها به میزان ۱۵میلیارد دلار یا به روایتی تا ۵۰میلیارد دلار برای ایران در نظر گرفته شده، ایجاد شود. از سوی دیگر به دنبال این هستند که آمریکا اجازه دهد با صادرات روزانه یک میلیون بشکه نفت به اروپا تحت رهبری فرانسه، توسط ایران موافقت کند. واقعیت این است که آمریکاییها در مقطع کنونی ۲۸درصد صنایع بزرگ و سنگین اروپا را در اختیار دارند؛ بنابراین نقش آمریکا در اقتصاد اروپا را نمیتوان نادیده گرفت. از طرفی روحانی نیز دو شرط سنگین گذاشته که امکان آنها بسیار سخت است. یکی همان صادرات روزانه یک میلیون بشکه نفت و همچنین برداشتن همه محرومیتها است.
تا چه زمانی این وضعیت، یعنی استفاده از صندوق و صادرات موقت روزانه میتواند ادامه پیدا کند یا دوام بیاورد؟
با همه توصیفها و تفسیرهایی که پیش کشیدیم باید گفت، به نظر میرسد آمریکاییها نرمش بیشتری یا انعطافپذیری خاصی از خود در این زمینه نشان دادهاند که میتواند تاثیرگذار باشد. از یک طرف در مصاحبهای که مکرون اخیرا انجام داده، به این نکته اشاره کرده که ایران باید در مورد دخالتهای منطقهایاش و از همه مهمتر در باره سیاستهای موشکیاش تجدید نظر کند. معنی این سخن این است که فرانسه به دنبال این است که باید نرمشی هم از سمت ایران صورت بگیرد تا بتوان به نتیجه رسید.
اگر این وضعیت یعنی عدم تمکین ایران به توافقی جدید و اصرار آمریکا بر توافقی جدیدتر و متفاوتتر از برجام، ادامه پیدا کند، مشخصا چه تبعاتی میتواند برای ایران به همراه داشته باشد؟
رئیس دفتر روحانی هشدار داده که اگر در مذاکره با اروپا پیشرفتی حاصل نشود، مرحله یا گام سوم کاهش تعهدات برجامی آغاز میشود. او شرط مذاکره با آمریکا را بازگشت واشنگتن به توافق هستهای و لغو تحریمها عنوان کرد. البته در باره «گام سوم» در کاهش تعهدات برجامیاش، گمانهزنیهای مختلفی مطرح شده است. طی صحبتهایی که مقامات کشورمان انجام دادهاند، برخی از اجزای گام سوم همانا افزایش تعداد سانتریفیوژها، احیای ظرفیتهای تاسیسات فردو و کاستن از امکانات آژانس مثل جمعآوری دوربینهای آژانس از تاسیسات حساس برای کاهش نظارت گسترده بر فعالیتهای اتمی ایران هستند.
بدون شک، ترس ما از این است که اگر گام سوم را عملی کنیم، وضعیت ما بسیار خطرناک و کار ما نیز بسیار سخت خواهد شد، چون اگر ایران این اقدام را انجام دهد باعث میشود تا ما از اروپا فاصله بگیریم و اروپا به آمریکا نزدیکتر خواهد شد و سپس در مرحله بعدی پرونده ما به شورای امنیت میرود و به زیر فصل هفت خواهیم رفت، که کار ایران را راحت نخواهد کرد بلکه سختتر و مشکلتر خواهد کرد. برخلاف گام اول و دوم که ایران خیلی به عملی کردن آنها نزدیک نشد، اگر در گام سوم، پا را فراتر از غنیسازی بیش از بیست درصد بگذاریم، برای ایران عواقب خطرناکی در بر خواهد داشت.
- 14
- 7