راستی، راستگویی و پرهیز از دروغگویی در فرهنگ غنی و متمدن ایران باستان جایگاه ویژهای دارد، هرودوت پدر علم تاریخ، ایرانیان را واجد صفت مهم راستگویی تعریف کرده است، در بخشی از کتیبه آرامگاه داریوش در نقش رستم استان فارس به دستور داریوش شاه بزرگ هخامنشی چنین نگاشته شده است: «راستی: این خواست من است، من دوست مرد دروغگو نیستم». همچنین بر دیوار جنوبی کاخ آپادانا بهفرمان داریوش نوشتهشده است: «خدا این کشور را، از دشمن، از خشکسالی، از دروغ حفظ نماید». و فردوسی شاعر پارسی گوی چنین سروده است: «... به گیتی به از راستی پیشه نیست»، یا « ... همی چاره جستی و گفتی دروغ»
۲- آموزهها و باورهای دینی ما ایرانیان نیز بر راستگویی و پرهیز از دروغ تاکید اکید دارد. در سوره زمر آمده است: «خداوند آنکس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمیکند»، پیامبر اکرم (ص) فرمود: «مومن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت میکنند» و حضرت علی (ع) فرمود: «بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است.» امام خمینی نیز در پاسخ به سوالی درباره دروغ مصلحتی فرمودهاند: «دروغ از گناهان کبیره است و مصلحتاندیشی موجب رفع حرمت نمیشود».
۳- انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب فرهنگی و اخلاق مدار بود. ما انقلاب کردیم تا کارگزارانی اداره امور را بر عهده بگیرند که به اخلاق در سیاست ایمان داشته و سیاستورزی علوی را پیشه کنند، حاکمی که جز راست نگوید و به مخالفان و حتی دشمنان خود نسبت دروغ نبندد و هیچگاه اخلاق را در عرصه سیاسی قربانی نکند، چراکه به این قاعده باور داشتند که: «الناس بامرائهم اشبَه منهم بآبائهم» شباهت مردم به رهبرانشان، از تاثیرپذیری آنها از پدران و مادرانشان بیشتر است».
۴- در جامعه ما به باور علمای دینی و متخصصان جامعهشناسی گرایش به دروغگویی در سال های اخیر به افتی اخلاقی و اجتماعی تبدیلشده است، شهروندان عادی در همه این سالها بهقدری دروغ از مسئولان و مدیران شنیدهاند که فضیلت اخلاقی راستگویی به عنصری کمیاب در جامعه تبدیلشده است و این امر بهنوبه خود تضعیف سرمایه اجتماعی و سلب اعتماد عمومی را به دنبال دارد. دروغگویی بهویژه در دهه اخیر رشد سرسامآوری داشته و منازعات سیاسی و اختلافنظرهای فکری باعث شده برخی فعالان سیاسی به بهانههای مختلف هر دروغی را به خورد جامعه ندهند و به فکر عواقب و پیامدهای ترویج این رذیلت نباشند.
۵- در مناظره اخیر دو فعال سیاسی آقایان تاجزاده و زاکانی، لیست بلندی از دروغهای محیرالعقول توسط زاکانی مطرح شد که آدمی میماند که تا این حد بیپروا مسائل اخلاقی را نادیده گرفتن و دروغپردازی بیحدوحصر با چه منطقی صورت میگیرد؟! زاکانی به حدی از اخلاق فاصله گرفته که رفتار شخصی آقای نجفی را به یک جناح سیاسی تعمیم میدهد، بدون هیچ سند و مدرکی قراردادهای شِل، توتال و کرسنت را به اصلاحطلبان نسبت میدهد، اصلاحطلبان را نیروهای امنیتی معرفی میکند! بهراحتی رئیس دولت اصلاحات را متهم میکند، به جهانگیری نسبت دروغ میدهد، اصلاحطلبان را دنبالهروی «بن سلمان» معرفی میکند و لیست بلند بالایی از دروغزنی که مردم از خود میپرسند اگر فقط یک درصد از این اتهامات درست باشد، آیا نهادهای نظارتی در خواب هستند که ادعاهای آقای زاکانی را پیگیری نمیکنند؟! جناب زاکانی فراموش کردهاند ۸ سال تمام این دروغها از تریبونهای رسمی به اصلاحطلبان نسبت داده شد، اما نتیجه آن اعتماد مطلق مردم به اصلاحطلبان در سه انتخابات مداوم بود، آیا بهتر نیست با چنین نتیجهگیری از دروغپردازی فقط اندکی در مشی خود تغییر دهید یا لااقل از دین و اسلام و انقلاب برای دروغپردازی مایه نگذارید؟
۶- ازجمله موارد خلاف واقعی که در آن مناظره اعلام کردند نسبتی بود که به اینجانب دادند و گفتند شجاعپوریان و... در مجلس فریاد زدند تحقیق و تفحص قوه قضاییه را نخوانید! برای جناب زاکانی مهم نیست که افرادی که نام میبرد حی و حاضر باشند و بتوانند دروغ او را آشکار کنند، برای اطلاع افکار عمومی اعلام کنم اینجانب همواره از تحقیق و تفحص در مجلس حمایت میکردم. در مجلس ششم رئیس کمیته تحقیق و تفحص از سازمان صداوسیما بودم، در مجلس هفتم عضو کمیته تحقیق و تفحص از وزارت نفت دوره خاتمی بودهام. باور قلبی دارم اگر نتیجه تحقیق و تفحصی برفرض به ضرر جریان سیاسی دلخواه خودم باشد باید به مردم اعلام شود، چراکه مردم بزرگترین پشتوانه نظام هستند و نباید مسائل از آنان پوشیده ماند.
ولیالله شجاعپوریان
- 10
- 4