اصلاحات و در کل اصلاحطلبی برهه فوقالعاده حساسی را در حال تجربه کردن است. این تفکر پر طرفدار که در سال ۹۲ از حاشیهنشینی خارج و طی دو انتخابات ۹۲ و ۹۴ به عرصه دولتداری و تقنینی بازگشت، در شرایطی مهیای انتخابات مجلس یازدهم میشود که روزهای حساس و مملو از استرسی را سپری میکند.
به هرحال پس از خروج آمریکا از برجام که موجب تحمیل تهدید و تحدیدها به ایران و البته به طور مشخص به فضای اقتصادی شد، نارضایتیها در داخل ایران پررنگترین حالت خود را دارد و بههمین دلیل گروهی از مردم با این ذهنیت که «به واسطه توصیه چهرههای شاخص اصلاحات این دولت و این مجلس را برگزیدهاند» این روزها آشکارا با طیفی که مورد علاقهشان بود به نوعی زاویه پیدا کردهاند. دقیقا به همین دلیل نگرانیها از قهر احتمالی مردم از انتخابات بیش از پیش شده است؛ آنهم در حالی که ایران فضایی پر از تنش، چالش و رویارویی با نظام بینالملل دارد تا بتوانیم اینطور بگوییم «مشارکت حداکثری بیش از هر مقطع دیگری لازم و واجب است.»
باید تاکید داشت، نقدهای وارده به جریان اصلاحات در حالی است که حسن روحانی به عنوان رئیسجمهوری ادعایی مبنی بر تشکیل دولتی اصلاحطلب تا به امروز نداشته است.
همچنین درباره اینکه گفته میشود «بیاعتمادی افکار عمومی نسبت به اصلاحطلبان روز به روز بیشتر میشود» باید گفت، این نوع قضاوتها اصالت ندارند و در واقع جو فضای رسانهای کشور به این شکل پیش میرود. با این حال باید اذعان داشت همین که حرکتی بشود فضا تغییر پیدا میکند. فضای سیاسی تغییرات تند دارد، ناگهان احساس میکنید که پشتتان خالی است و همه نشستهاند در خانه و نمیخواهند فعالیت کنند، اما با یک جرقه دوباره همه به صحنه میآیند؛ در مقطعی هم ممکن است این انفعال پیش بیاید. الان کشور انتخابات مجلس را پیشرو دارد و به همین دلیل باید فعالانه برخورد کرد. البته اگر شوراینگهبان بر اساس نظارت استصوابی همچنان در رد صلاحیتها شاخصهای اصلاحات را از حضور در انتخابات محروم کند، در شرکت نکردن نیروهای اصلاحات و رایهای خاکستری که اکثر قریب به اتفاقشان مربوط به اصلاحات خواهد بود، کسی پاسخگو نخواهد بود.
همچنین مشخصا درباره هجمههایی که این روزها به تفکر اصلاحطلبی وارد میشود، باید متذکر شد که تفکر اصلاحطلبی یک بحثی جداگانه است و جریان اصلاحات هم موضوعی خاص.
در واقع جریانی که به نام اصلاحطلبی شناخته میشود، نشانه یک تفکر و اندیشه است و در هر شرایطی ماندگار خواهد بود و تحتتاثیر کنشهای سیاسی پایان نمیپذیرد. این در حالی است که با اصلاحطلبان میتوان برخورد کرد، میتوان نقطهنظرات، اعمال و رفتار آنها را زیر سوال برد و برخورد کرد، نه برخورد منصفانه، برخورد حذفی و حذف رقیب.
مساله دیگر انسجام و ارتباط بدنه اصلاحات است. متاسفانه نه کار توجیهی انجام میشود و نه ارتباطات منظمی وجود دارد. ما دنبال مخالفت و براندازی نیستیم، به دنبال اصلاح امور هستیم که اکثر قریب به اتفاق، حتی خود مسئولان بالای نظام آن را در صحبتهایشان مطرح میکنند. باید این صحبتها را گرفت و آنها را عملیاتی کرد.
تکمله: اصلاحات و اصلاحطلبان در هر موقعیت و شرایطی همچنان سیر در مسیر اصلاحطلبی را با شدت و حدت زیاد ادامه خواهند داد و این طور نیست که تهدیدها و تحدیدها خللی در اراده این جریان ریشهدار وارد کند.
- 16
- 1