
به گزارش تسنیم، وقتی در دهمین روز از فروردین سال ۶۵، خداوند «هدی» را به خانواده «افسای» بخشید، شاید پدر، فکرش را هم نمیکرد که یک روز، با تلاوتهای محزونِ خود، عشق به قرآن در قلب هدی جوانه بزند و در گذر روزها، از دلش سر برآورد و مسیر زندگیاش را تغییر دهد.
شاید هم وقتی هدی، پای قرآن پدر مینشست و دستانش را بالا میبرد و از ته دل، جریان یافتن قرآن را در تمامی اعضا و جوارحش تمنا میکرد، فکرش را نمیکرد که یک روز دعایش مستجاب شود.
و شاید روزی که در روضههای محرم به امام حسین(ع) متوسل شد و با اشکهایش از نهایتِ دل، خدمت به قرآن و فراگیری آن را از قرآن ناطق خواهش کرد، فکرش را نمیکرد که با عنایت آقا(ع)، رویای کودکیاش تعبیر شود ...
و امروز، همه آن شایدها، همه آن رویا و دعاها، رنگِ حقیقت به خود گرفتهاند و هدی افسای، حافظ کل و معلم قرآن کریم است و زندگیاش، با عطر قرآن، جانی دوباره گرفته است.
قرارِ مصاحبهای که اتفاقی نبود/ مروری بر دفتر زندگی یک بانوی قرآنی
وقتی برای مصاحبه قرار گذاشتم و روز یکشنبه ۱۰ اردیبهشت را در تقویم سال ۹۶ ثبت کردم، حواسم نبود که آن روز مصادف است با ولادت سیدالشهدا(ع). هر چه بیشتر با این حافظ و معلم قرآن کریم صحبت میکردم، بیشتر حضور امام حسین(ع) را در صفحات زندگی این بانوی قرآنی احساس میکردم و انگار تعیین این روز و ایام شعبانیه برای مصاحبه، خیلی هم اتفاقی نبود و من هیچ نقشی در تعیین آن نداشتم، من تنها یک وسیله بودم از جانب آنکه هدی را، بانوی قرآنی کرد ...
وارد دارالقرآن امام حسین(ع) که شدم، با لبخند به استقبالم آمد و طی مصاحبت با هم، دفتر خاطرات زندگیاش را ورق زدیم. این مصاحبت به بهانه روز معلم بود ولی فراز و نشیب روزهای زندگی این معلم قرآن و پیوند دائمیاش با کلام الله وحی و چگونگی حافظ شدندش، پر از لطافت و جاذبه بود. در ادامه مصاحبه با این بانوی قرآنی در مورد چگونگی حافظ شدن را میخوانید.
هیچ چیز راضیام نمیکرد/ وقتی گمگشته زندگیام را پیدا کردم
هدی افسای، حافظ کل قرآن کریم در گفتوگو با ایکنا بیان کرد: هشت سال است که در وادی قرآن نفس میکشم و ۷ سال است که به تدریس قرآن مشغولم. البته از دوران کودکی هم با فضای قرآنی بیگانه نبودم و به صورت مقدماتی و ابتدایی، در کلاسهای آموزشی قرآن و نیز در مدرسه، با قرآن آشنا بودم.
وی ابراز کرد: در رشته علوم تجربی، دیپلم گرفتم و بعد از آن، وارد شاخههای مختلف هنری اعم از آرایشگری، خیاطی و ... شدم اما هیچ کدام قلبم را راضی نمیکرد. بعد از آن وقتی در فضای موسیقی، پیانو کار میکردم، منتخب گروه کُر شدم.
افسای ادامه داد: یک هفته به ماه رمضان مانده بود و من خودم را برای شرکت در گروه کُر آماده میکردم که خواهرم به من گفت برای کلاسهای روخوانی و روانخوانی و دوره عالی تربیت مدرس آگهی زدهاند و تو که به قرآن علاقه داری، شرکت کن شاید برایت جالب باشد.
این بانوی قرآنی مطرح کرد: من موسیقی را نفی نمیکنم اما در آن هنگام، با خود گفتم من باید یک شاخه را انتخاب کنم. برای موفقیت باید در یک کار تمرکز کرد و اصولی پیش رفت تا رسیدن به هدف میسر شود و نمیشود هر دو را با هم داشته باشم.
این حافظ قرآن کریم با بیان اینکه دستگاه پیانو و کتابهایم را فروختم، افزود: افکارم را نیز با کتابها به بیرون ریختم و به حفظ قرآن چسبیدم؛ در حالی که صفر کیلومتر بودم و از روخوانی سر کلاس شروع کرده بودم، اما مدرسمان میگفت شما به برکت قرآن میتوانید به جاهای بالا برسید و اصلا جای من بنشینید و این در ذهن من بود که اگر خوب کار کنم میتوانم جای ایشان هم باشم.
هدی افسای، با عنوان این مطلب که خواست خدا بود که این چنین، مسیر زندگیام تغییر کند و قرآنی شود، بیان کرد: من در حالی روزها را سپری میکردم که زندگی برایم رنگی نداشت و با خود میگفتم چه بیمعنا روزها میگذرند و به شب میرسند، آرایشگری، پیانو و فعالیتهای دیگر راضیام نمیکردند و گویا گمگشتهای داشتم.
از تلاوت پای قرآن پدر تا دعاهای خالصانه به رنگ کودکی/ وقتی دعا دستانت را در دست آرزوهایت میگذارد
لبخندی زد و سوار بر امواج افکارش، به دوران کودکی و نوجوانیاش سفر کرد و اینچنین گفت: ما در خانه، یک قرآنِ سبز رنگ بزرگی داشتیم که پدرم بسیار برایش احترام قائل بود و من خیلی صدای دلنشین تلاوت پدرم را دوست داشتم؛ آنقدر محزون میخواند که خواهرم گریه میکرد.
وی اضافه کرد: احترام ویژهای که پدرم برای قرآن قائل بود، از همان زمان در ذهن ما ماند و بسیار برایمان مقدس بود، من هم وقتی خانه خلوت میشد، قرآن پدرم را میآوردم و میخواندم و اصلا از تلاوتش سیر نمیشدم؛ با اینکه ترجمهاش را متوجه نمیشدم، همین خواندن الفاظ را دوست داشتم و همانجا سر قرآن دعا میکردم و از خدا میخواستم که روزی قرآن با همه وجودم آمیخته شود.
این حافظ قرآن کریم اظهار کرد: در آن زمان که سن کمی داشتم و حدودا سوم راهنمایی بودم، دعا میکردم و از خدا میخواستم که قرآن را مثل کف دستم بلد باشم و شاید دعای آن روزها که خالصانه و با دل پاک بود و دعای پدر و مادرم، مستجاب شد، چراکه دعا میتواند تمام معادلات دنیا را به هم بزند.
لحظه ای سکوت میکند و لبخندی بر صورتش مینشیند، انگار که طعم شیرین رویای کودکی برایش تداعی شود، ادامه میدهد: اصلا فکرش را هم نمیکردم که بتوانم حافظ کل قرآن شوم و این آرزو، این رویای دیرینه، سالها بعد جامه عمل به خود بپوشاند.
این معلم قرآن کریم ابراز کرد: از ۲۱ سالگی، وارد تربیت مدرس عالی قرآن شدم و از همان ابتدا با روخوانی، روانخوانی و تجوید شروع کردم و نمرات خوبی هم گرفتم؛ بعد به صورت تخصصی وارد فضای قرآنی شدم.
از دل شکسته در روضه تا هدیه امام حسین(ع)
وی افزود: یک روز سر کلاس، از طرح حفظ سه ساله قرآن صحبت شد و من هم تشویق شدم که وارد این عرصه شوم اما وقتی برای ثبتنام رفتم، متوجه شدم که ظرفیت تکمیل شده است و موفق به حضور نشدم و بسیار ناراحت و دلشکسته شدم. این اتفاق با ایام محرم مصادف بود و در مجالس عزاداری، پای منابر و روضهها از امام حسین(ع) برای توفیق حفظ قرآن کمک خواستم.
افسای ادامه داد: مدتی گذشت و بعد از ایام عاشورا تماس گرفتند و از ثبتنام به جهت افزایش ظرفیت کلاسها خبر دادند. من هم با اشتیاق برای فراگیری حفظ قرآن ثبتنام کردم و تحت نظر استاد حسین فرهمند، قرآن را دو ساله حفظ کردم. حفظ قرآن را از محرم شروع کردم و در روز عاشورا به پایان رساندم. در واقع حافظ قرآن شدنم را هدیه از طرف آقا سیدالشهدا(ع) میدانم.
وی عنوان کرد: پس از حفظ کامل قرآن، یک سال هم وقفه افتاد و از آن فضا دور شدم، چون استاد فرهمند موسسهای در قوچان تأسیس کردند و مشهد کلاس نداشتند، بنابراین ما قرآنآموزان سعی کردیم روی پای خودمان بایستیم و مرور و تثبیت داشته باشیم که متأسفانه به دلیل حفظ نوپایی که داشتم و تجربه پایین موفقیت چندانی حاصل نشد و بعد از یکسال محضر استاد مهدی محمدزاده رسید و، الحمدلله با رهنمودهای بسیار راهگشای استاد موفقیتهای خوبی حاصل شد.
این حافظ قرآن کریم مطرح کرد: هرچند این موضوع در حفظ آسیب است اما از این جهت که دلتنگیام به فضای قرآن بیشتر شده بود و آنقدر دلتنگ بودم که میخواستم با انگیزه بالاتری به آغوش قرآن بازگردم، خوب بود. من با کلاسهای استاد مهدی محمدزاده، مجددا شروع به تثبیت آموختههای قرآنیم کردم و از استادم خیلی چیزها آموختم. پس از یک سال وقفه، گم شده بودم و ایشان مرا نجات داد.
افسای اضافه کرد: در این کلاسها، با اصول اساسی حفظ قرآن آشنا شدم و دریافتم که چگونه محفوظاتم را مرور کنم. استاد محمدزاده یکی از مؤثرترین افراد در تثبیت قرآن و رشد من در فضای قرآنی هستند و بسیار مدیونشان هستم. هرچه کنم جبران زحمات معلمان نمیشود؛ چراکه حفظ قرآن بهگونهای است که در ابتدا که آغاز میکنی، سخت است، مانند رانندگی و دوچرخهسواری که کنترل برایت سخت است و نمیدانی باید چه کنی؛ اما بعد راه میافتی و روان میشوی، به حلاوت آن میرسی و وقتی با تسلط بخوانی، مفهوم آن را درک و در زندگی پیاده کنی، شیرینیاش را میچشی.
لبخندی زند و تکرار کرد: قرآنی شدن من، به برکت توسل به اباعبدالله(ع) است؛ من آثار عجیب توسلم به آقا(ع) را دیده و شاهکلیدم را پیدا کردهام و چه زیبا میگویند که اشک برای امام حسین(ع)، درمان دردهاست؛ استاد محمدزاده هم همیشه در سرفصل گفتارشان از امام حسین(ع) یاد میکنند و من از ایشان یاد گرفتهام.
افسای نفسی تازه کرد و گفت: امام حسین(ع) دریاست، کسانی که متوسل به اهلبیت(ع) میشوند، حافظ بودنشان با عشق و معنویت است و قابل توصیف است و من این جایگاه بابرکت را از عنایت آقا(ع) میدانم و آرزویم این است که بروم کربلا...
قرآن، قراری برای دلِ بیقرار
لحظهای سکوت در فضا حکمفرما میشود، و هدی، از هادی زندگیاش میگوید، از قرآن که همیشه پناه و همراهش است و دردهایش را برایش بازگو میکند و حالا، انیس او شده؛ قرآن، که به گفته خودش زنده است و حلّال مشکلاتش.
این بانوی قرآنی بیان کرد: بعد از آن با استفاده از اعطای مدرک به حفاظ، لیسانس علوم قرآن گرفتم و امسال نیز کنکور کارشناسیارشد شرکت کردم و وارد فضای معلمی قرآن شدم ...
- 13
- 2