شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۴۴ - ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۲۶۹۰
فرهنگ و حماسه

خواب سه دقیقه‌ای یک فرمانده

صیّاد شیرازی,اخبار مذهبی,خبرهای مذهبی,فرهنگ و حماسه
با خود گفتم سه دقیقه که نمی­‌شود خوابید، احتمالاً منظور ایشان برای بیدار کردنش ساعت۱۲:۰۰ بوده است. مردد بودم، کمی فکر کردم. بالأخره ظرف چند ثانیه به این نتیجه رسیدم که حدسم درست است و ایشان حداقل یک ساعت خواهند خوابید. بر اساس حدس خودم، تا ساعت۱۲:۰۰صبر کردم.

به گزارش ایسنا، سرهنگ ستاد «علی مرادی» از رزمندگان ارتشی روایت می‌کند: در بهمن ماه سال۱۳۶۱، عملیات «والفجر مقدّماتی» در منطقۀ جنوب آغاز شد و هدف از آن آزادسازی مناطق عمومی شمال چذابه و پیشروی به سوی «العماره» بود. این عملیات از مناطق «رَملی» غرب ارتفاعات «میشداغ» آغاز شد و در نتیجۀ آن، رزمندگان اسلام توانستند با شکستن خطوط دفاعی دشمن، بخش‌­های وسیعی از مناطق اشغالی را آزاد و تلفات زیادی بر دشمن بعثی وارد کنند. امّا بر اثر مقاومت شدید دشمن در محورهای عملیاتی و همچنین ناهماهنگی­‌های بوجودآمده در الحاق یگان‌­ها به هم و آتش سنگین توپخانۀ عراق، نیروهای خودی نتوانستند مناطق آزاد شده را تثبیت کنند، برای همین مجبور به بازگشت به مواضع قبلی شدند.

 

در مناطق درگیر عملیات والفجر مقدماتی، شرایط سختی حاکم بود. در این زمان، من و چند نفر از همکاران کلاه سبز «نوهد» به عنوان تیم محافظ همراه شهید صیادشیرازی مشغول انجام وظیفه بودیم. شهید صیاد به­ دلیل استرس و نگرانی­‌های ناشی از وضعیت عملیات، شب و روز در تردّد بین قرارگاه خاتم، قرارگاه کربلا و محورهای عملیاتی بود. این موضوع همراه با بی­خوابی مفرط، موجب خستگی شدید شهید صیّادشیرازی شده بود، به ­طوری­ که، چشم­‌های ایشان گود شده و استخوانِ گونه‌­هایش بیرون زده بود.

 

آن شهید ۷۲ ساعت نخوابیده بود. در این۷۲ ساعت، بجز خواب­‌های لحظ‌ه­ای که داخل خودرو یا بالگرد بود، ایشان برای خوابیدن دراز نکشیده بودند. تیم محافظ ایشان که همگی از افراد جوان، ورزیده و دوره­ دیده تیپ کلاه‌­سبزهای نوهد بودند و با اینکه نوبتی می­‌خوابیدند، امّا از خستگی شدید نمی­‌توانستند پا به ­‌پای شهید حرکت کنند. شهید صیّاد به توصیۀ نزدیکانش که نگران سلامتی او بودند و درخواست می­‌کردند مدّتی بخوابد، توجّهی نمی­‌کرد. شرایط عمومی عملیات والفجر مقدّماتی بسیار نگران­ کننده بود. به ­همین دلیل، علاوه بر خستگی جسمی و بی‌خوابی شدید، فشار روحی وارده نیز اثرات خستگی جسمی شهید صیادشیرازی را تشدید می­ کرد.

 

شهادت تعدادی از رزمندگان ارتش، سپاه و بسیج، به خصوص شهادت دو تن از سرداران سپاه (شهید حسن باقری و شهید مجید بقایی) به این خستگی روحی بیشتر دامن می­‌زد. در چنین اوضاع و احوالی و پس از بازدید و بررسی۱۵ ساعتۀ محورهای مختلف عملیات، نزدیک ظهر به همراه شهید صیّادشیرازی به قرارگاه کربلا رسیدیم. ایشان بلافاصله وارد یک دستگاه کانکس، که در محوطۀ قرارگاه وجود داشت، شدند. اینجانب همراه ایشان بودم. به من گفتند: «می‌­روم بخوابم، ساعت۱۱:۰۰ مرا بیدار کنید.»

 

سپس با همان لباس و بدون در آوردن پوتین در گوشه‌ای از کانکس روی پتو دراز کشیده و بلافاصله به خواب رفت. درب کانکس را بستم. آمدم بیرون و ساعتم را نگاه کردم دیدم سه دقیقه به ساعت۱۱:۰۰ مانده است، فکر کردم اشتباه شده، دوباره ساعت را نگاه کردم درست بود سه دقیقه مانده بود به ساعت۱۱:۰۰. با خود گفتم سه دقیقه که نمی­‌شود خوابید، احتمالاً منظور ایشان برای بیدار کردنش ساعت۱۲:۰۰ بوده است. مردد بودم، کمی فکر کردم. بالأخره ظرف چند ثانیه به این نتیجه رسیدم که حدسم درست است و ایشان حدّاقل یک ساعت خواهند خوابید. بر اساس حدس خودم، تا ساعت۱۲:۰۰صبر کردم.

 

سپس برای بیدار کردن شهید صیّاد وارد کانکس شدم. هرچه صدا زدم جوابی نداد، بلندتر صدا زدم، باز هم جوابی نداد. نزدیک­تر رفتم تا بالای سر ایشان. باز هرچه او را صدا کردم جوابی نشنیدم. به ­ناچار، شروع کردم به تکان دادن شانه‌های او. پس از اینکه چندین بار شانه­‌های او را محکم تکان دادم، یک دفعه با اضطراب شدید از خواب بیدار شد. شهید صیّاد اصولاً کم‌خواب بودند، چون کم می‌­خوابید، موقع بیدار شدن هم راحت بیدار نمی‌شدند. وقتی شانه­‌های او را تکان دادم، ماننده خواب­زده­‌ها از جا پرید و با تعجّب به اطراف خود و همچنین به من نگاه کرد.

 

چند ثانیه­‌ای طول کشید تا آرام شود. از من تشکر کرد و گفت بیدار است و من هم آمدم بیرون از کانکس و منتظر شدم. در همین لحظه دیدم شهید صیّاد با عصبانیت از کانکس بیرون آمد. عصبانیت او را تاکنون ندیده بودم. همیشه خطابش به ما «عزیزم» بود، امّا این بار اوضاع فرق می­‌کرد. با همان عصبانیت، به من گفت: «ساعت چند است؟» گفتم: «ساعت۱۲». ادامه داد: «مگر نگفته بودم مرا ساعت۱۱:۰۰ بیدار کن!» جواب دادم: «آخه جناب سرهنگ! زمانی که شما به من فرمودید مرا ساعت۱۱:۰۰ بیدار کن، سه دقیقه مانده بود به ساعت۱۱:۰۰، من فکر کردم سه دقیقه که نمی­‌شود خوابید، با خود گفتم حتماً منظورتان ساعت۱۲:۰۰ بوده است.« نگذاشت حرفم تمام شود و با عصبانیت ادامه داد: «آقا شما چکار دارید که من چقدر می­‌خواستم بخوابم مرا باید سر ساعت بیدار می­‌کردید. یک ساعت از برنامه‌­های خودم عقب افتادم.» با ناراحتی از پله­‌های کانکس پایین آمد و به سمت منبع آبی که آن­‌طرف­تر قرار داشت رفت و شروع به وضو گرفتن کرد.

 

بعد از نماز ظهر، مجدّداً عازم منطقه شدیم. هنوز آثار ناراحتی را می‌شد در چهره­‌اش دید. نیم ساعت قبل از اذان مغرب به قرارگاه کربلا بازگشتیم. پس از نماز جماعت، جلسه‌ای‌ در قرارگاه تشکیل شد و تا ساعت۱۲:۰۰ شب ادامه پیدا کرد. بعد از خاتمۀ جلسه ایشان از محلّ مزبور خارج شده و به سمت  محوطۀ قرارگاه رفتند. در یک لحظه، دیدم با اشاره مرا صدا می‌­کنند. نزد ایشان رفتم. شهید صیّاد با همان لحن مهربان همیشگی گفتند:«عزیزم اگر با شما تندی کردم مرا ببخشید.» و سپس صورت مرا بوسیدند.« در جواب گفتم: «جناب سرهنگ شما هم مرا ببخشید، من هم اشتباه کردم. امّا این را هم بگویم از اشتباهی که مرتکب شدم اصلاً ناراحت نیستم.» با تعجّب به من نگاه کرد. بلافاصله ادامه دادم: «زیرا اشتباه من باعث شد شما بعد از چند روز بی­خوابی و خستگی، یک ساعت راحت بخوابید.» ایشان به من لبخندی زد و مهیّای حرکت به سمت قرارگاه تاکتیکی لشکر۲۱ در منطقۀ نبرد شد.

 

 

  • 11
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
ویژه سرپوش