
به گزارش ایران، حملات مشکوک ماه گذشته به چند نفتکش عربی و اروپایی، بار دیگر خاطره جنگ نفتکشها در دهه ۶۰ را زنده کرد. واقعیت این است که حمله به کشتیهای تجاری برای به زانو درآوردن حریف نه اولین بار در خلیج فارس بلکه توسط دولت انگلستان در قرون ۱۶ و ۱۷ رخ داد. امپراطوری مذکور به بهانههایی نظیر مبارزه با بردهداری یا تجارت غیرقانونی، این نوع حملات را تا دو قرن بعد هم ادامه داد. در جنگ دوم جهانی نیز آلمان نازی با هدف محاصره دریایی انگلیس، صدها کشتی نفتی و باری این کشور را با زیردریایی نابود کرد و اگر امریکا به کمک انگلستان نمیآمد، «نبرد دریایی» به زیان آن کشور به پایان میرسید.
جنگ ایران و عراق در کنار هزینههای سنگین انسانی و نبردهای بزرگ زمینی، هزینههای سنگین مالی نیز به همراه داشت و بی اغراق شدت نبردهای هوایی و دریایی آن کمتر از نبردهای زمینی نبود. به همین دلیل است که افرادی نظیر آنتونی کردزمن این جنگ را حتی جنگی مدرن میدانند. بیش از ۱۰۰ هزار نفر از پرسنل دو نیروی هوایی و دریایی ارتش و سپاه در آسمان ایران، خلیج فارس و دریای عمان در این نبرد شرکت داشتند و حتی زمانی که جبهههای زمینی در سکون بود، آسمان و دریای مناطق مذکور حتی یک روز را بدون تنش به پایان نرساندند. کافی است بدانید تنها ۲ هزار و ۸۸۸ حمله به اسکله نفتی خارک ثبت شده است.
حمله به نفتکشها
بخش نسبتاً مغفول مانده جنگ تحمیلی، جنگ نفتکشهاست. این جنگ بزرگ تنها محدود به حمله به تعدادی کشتی بزرگ و کوچک نبود، بلکه جنگ و گریزهای متعددی در کنار آن ایجاد شد که در نهایت پای قدرتهای فرا منطقهای را نیز به جنگ باز کرد. مسأله از آنجا آغاز شد که ارتش عراق با دریافت میراژها و سوخوهای جدید به همراه موشکهای ضد کشتی اسای ۳۰ و اگزوست به این نتیجه رسید که میتواند ایران را از صدور نفت به خارج باز دارد. لازم به ذکر است که قبلاً نیروی هوایی ارتش به کمک نیروی دریایی در همان چند روز اول جنگ راه صادرات نفت عراق از طریق تنگه هرمز را کاملاً بستند و اگر کمکهای اعراب به عراق نبود این کشور در همان سال ۱۳۶۰ مجبور به تسلیم نیروهایش به ایران میشد. به هر تقدیر در سال ۱۳۶۳عراق با توجه به کاهش توان پروازی نیروی هوایی ارتش کشورمان دراثر تحریمهای غرب و از طرف دیگر تقویت مداوم نیروی هوایی عراق و تغییر راهبردها با روی کار آمدن ژنرال حمید شعبان به این نتیجه رسید که با حملات دامنهدار به نفتکشها و اسکلههای صادرات نفت ایران میتواند توان ادامه جنگ را از ایران بگیرد.
نفتکشها چگونه سازههایی هستند؟
از نیمه دوم قرن بیستم به بعد و با گسترش بیش از اندازه لزوم نقل و انتقال سریع نفت، به مرور نفتکشهای کوچک جای خود را به نفتکشهای بزرگ دادند و در دهه ۷۰ میلادی نفتکشهای ۱۶۰ تا ۳۲۰ هزار تنی حاکم بلامنازع دریاها شدند. این نوع نفتکشها که به «غول پیکر» معروف شدند، میتوانستند بیش از یک میلیون بشکه نفت را در هر نوبت جابه جا کنند. نفتکشهای موسوم به «کوه پیکر» به سازههای دریایی با وزن بالای ۳۲۰ هزار تن گفته میشود که میتوانند حتی ۲ میلیون بشکه نفت حمل کنند. این سازههای عظیم بیش از ۳۰۰ متر طول داشته و حتی از ناوهای هواپیمابر بزرگترند.
ایران و عراق در ابتدای جنگ هیچ کدام برای غرق کردن این نوع کشتیها موشک مناسب نداشتند. موشکهای هر دو کشور میتوانستند در نهایت ناوهای جنگی ۲ تا ۳ هزار تنی را غرق کنند. اما شرایط به مرور تغییر کرد. عراق به دنبال سوپر اتاندارد و موشک اگزوست رفت و ایران نیز به تجهیز پایگاه نهم شکاری بندرعباس و آموزش بیشتر خلبانان برای متوقف ساختن کشتیهای حامل نفت عراق پرداخت.
نفتکشها به رغم جثه بسیار بزرگ تقریباً تمام اتوماتیک و تعداد پرسنل آنها بسیار کم است. تجهیزات انتقال، شیرآلات و موتورخانه آنها همگی فولادی و بسختی قابل منهدم کردن هستند. بدنه این نفتکشها نیز بسیار محکم و حتی قطورتر از بدنه یک تانک است مضافاً آنکه دو جداره بوده و موشکها بعد از برخورد با آنها به رغم نفوذ به داخل، قادر به شکاف دادن مخازن اصلی نفت نیستند.
جنگ نفتکشها برخلاف تصور بیشتر مردم و حتی برخی نظامیان، اصلاً «حرکتی فرعی و ایذایی» نبود بلکه دقیقاً قلب منطقه نبرد بود.
۳ پایگاه هوایی و دو پایگاه دریایی ارتش، در کنار نیروی دریایی جوان سپاه از یکسو و ۴پایگاه هوایی جنوب عراق، نیروهای دریایی امریکا و اروپا و نیروهای هوایی و تجهیزات برخی کشورهای جنوبی خلیج فارس از سوی دیگر درگیر این نبرد بودند.
برشی از یک نبرد
نیروی هوایی عراق چنان که گفته شد قصد داشت تا با حملات مؤثر راهبردی، ضمن خسته کردن نیروی هوایی ایران، اقتصاد و توان پشتیبانی جنگی ایران را نابود کند. گردان ۱۱۰ و ۱۱۱ عراق به میراژهای اف یک، ای کیو ۴ و ۵ مسلح شده و این هواپیماها نه تنها به غلافهای اختلال جنگ الکترونیک، بلکه به موشکهای هدایت لیزری ای اس ۳۰ مجهز بودند. گردانهای سوخو ۲۲ نیز با بهرهگیری از بمبهای چتری و تأخیری و موشکهای ضد رادار کی اچ ۲۸ نیز در کنار این هواپیماهای فرانسوی دستهای خطرناک را تشکیل میدادند.
واحدهای هوایی قدرتمند شده عراق از اواخر اسفند ۱۳۶۳ موج جدیدی از حملات را آغاز کردند. ۲۴ اسفند حمله به یک کاروان نفتکش که از خارک عازم تنگه هرمز بود، ضربهای به ناوگان نفتکش خریدار نفت ایران وارد شد. در ۴ فروردین جنگندههای عراق با ترکیب جدید دیگری پا را فراتر گذاشته و به جزیره فارسی حمله کردند، این بار این سوپر اتانداردها بودند که با اگزوست، کشتی استرن استار را با صدمه کلی مواجه کردند. فردای آن روز کشتی کیپ گوادار با اگزوست به سرنوشت استرن استار دچار شد.
اما ۵ فروردین اف ۱۴ها یک دسته میراژ عراقی را حوالی خارک غافلگیر کرده و حداقل ۲ فروند آنها را به زیر کشیدند. عراق پا پس نکشید و تا ۱۱ اردیبهشت چند کشتی دیگر را نیز به زیر آب فرستاد، اما نیروی هوایی ایران و نیروی دریایی ارتش نیز به ۱۳ کشتی حمله کرد و صدمات جدی به متحدین عراق زد.
ورود امریکا به منطقه
ناتوانی و ترس کشورهای عربی متحد عراق از یکسو، عدم مداخله عراق به سود این کشورها از سوی دیگر سبب شد تا امریکای تحت فرمان ریگان از سال ۶۴ به مرور نقش خود را در خلیج فارس افزایش دهد. ابتدا نیروی دریایی امریکا تنها به ایجاد مزاحمت برای نیروی هوایی ایران بسنده میکرد. نجات خلبانان عراقی از آب، بستن راه شکاریهای ایرانی که در پی هواپیماهای عراقی میافتادند و حتی سرشاخ شدن با کشتیها و قایقهای ارتش و سپاه در سالهای ۶۴ و ۶۵ ادامه یافت اما در سال ۶۶ امریکا رسماً به اسکورت ناوگان دریایی کشتیهای تجاری و نفتکش پرداخت.
برخورد کشتی عظیم تجاری بریجتون به مین در تیر ۶۶ آن هم درحالی که بزرگترین ناوگروه امریکا بعد از جنگ دوم جهانی آن را اسکورت میکرد از یکسو و غرق شدن کشتی جنگی استارک توسط یک موشک اگزوست از سوی دیگر شرایط را عملاً به سمت جنگ بین ایران و امریکا سوق داد اما این نبرد محدود به حمله امریکا به سکوهای نفتی ایران شد. تا آنکه ۲۵ فروردین ۶۷ ناوشکن بریجتون با یک مین برخورد کرد و عملاً بلااستفاده شد. اینجا بود که ارتش امریکا دست به عملیات بزرگ تلافی جویانه زد و سکوهای بزرگ نفتی «سلمان» و «نصر» را تقریباً ویران کرد و با ورود نیروهای دریایی ارتش و سپاه جنگ شدت گرفت که در نهایت چند شناور بزرگ و کوچک ایران و چند بالگرد امریکایی از بین رفتند.
آیا عراق در کاستن از صدور نفت ایران موفق بود؟
آمارهای رسمی نشان میدهد که ۴۱۱ کشتی به شکل اساسی مورد حمله قرار گرفتند که در نتیجه، ۲۳۹ نفتکش، ۱۱۵ کشتی تجاری و ۱۰ کشتی حامل گاز مایع غرق شده یا اعلام سی تی ال (ازکارافتادگی و نیاز به کمک) کردند. البته بیش از ۱۰۰ کشتی نیز مورد حمله قرار گرفتند که زیانهای وارده ناچیز بوده و در نتیجه ثبت خسارت جدی انجام نشده است.
واقعیت این است که رهگیریهای موفق نیروی هوایی ارتش بویژه اسکادران اف ۱۴های مأمور شده به بوشهر، مراقبت نیروی دریایی ،مشکلات فنی حمله به یک نفتکش و گستردگی منطقه نبرد سبب شد تا عراق نتواند به میزان کافی از این حملات بهره ببرد. حال آنکه حدود ۱۰۰ هواپیمای خود را در حمله به خارک و تأسیسات نفتی دیگر ایران و کشتیها از دست داد. ایران نیز حدود ۳ اف ۱۴ و دهها فانتوم خود را (عمدتاً پایگاه بوشهر) از دست داد. خلبانان بزرگی از نیروی هوایی ارتش در این نبردها توانایی خود را به رخ دشمنان کشور کشیدند. از خلبانان بزرگ اف ۱۴ میتوان به شهید آل آقا، سرتیپ حسین خلیلی، مرحوم سرتیپ فرخی، سرتیپ حسین عادلی، سرتیپ محمد مسبوق، سرتیپ فضلالله جاویدنیا و از خلبانان اف ۴ میتوان به سرهنگ جعفر عمادی، داریوش خاکنگار، سرتیپ سیاوش مشیری وشهید همایون حکمتی اشاره کرد.
اما جالب اینکه عراق نتوانست صادرات نفت ایران را به میزان قابل توجه کاهش دهد. ایران که در سال ۱۳۶۰ حدود ۱.۶ میلیون بشکه نفت در روز صادر میکرد در سال ۱۳۶۴ با کاهش حداکثر ۲۰۰ هزار بشکه در روز مواجه شد و متوسط روزانه صادرات آن به ۱.۴ میلیون بشکه در روز رسید. حملات بی وقفه عراق به رغم صدمه به صنعت نفت و خستگی نیروی هوایی ارتش، هرگز نتوانست صادرات نفت ما را به کمتر از رقم فوق برساند و حتی صادرات کشور در سال ۶۶ و ۶۷ مجدداً از مرز ۱.۶ میلیون بشکه در روز گذر کرد. جنگ نفتکشها درسی بزرگ با خود به همراه داشت و نشان داد هیچ کشوری در منطقه نمیتواند با جنگ ایران را از صادرات نفت بازدارد، اما این نوع جنگها میتواند پای قدرتهای بزرگ را به منطقه و جنگهای منطقهای باز کند.
- 15
- 4