سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴
۰۹:۲۱ - ۱۰ شهریور ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۶۰۲۵۳۲
زنان، جوانان و خانواده

سرنوشت شوم ازدواج با دختر پولدار!

طلاق,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان

مادرم فکر می کرد اگر من با دختر خانواده ای ثروتمند ازدواج کنم سرنوشتم تغییر می کند و از این فقر و تنگدستی رها می شویم اما هیچ گاه به عاقبت این تفاوت اقتصادی و فرهنگی فکر نکردم به همین دلیل در برابر دروغ گویی های مادرم در شب خواستگاری سکوت کردم تا این که ...

مرد ۳۸ ساله ای که در پی شکایت همسرش مبنی بر نپرداختن نفقه  و درخواست طلاق به کلانتری احضار شده بود درباره ماجرای ازدواجش با یک دختر پولدار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: مادرم زن سوم پدرم بود که برای تامین هزینه های زندگی اش در منازل خانواده های پولدار کارگری می کرد من هم که آخرین فرزند پدرم بودم با سختی و بدبختی و تلاش های شبانه روزی مادرم بالاخره دیپلم گرفتم و خدمت سربازی ام را به پایان رساندم. مادرم دوست داشت برای رهایی از این وضعیت تنگدستی با دختری ازدواج کنم که او کلفت منزلشان بود. آن ها خانواده ثروتمندی بودند که به ما به چشم نوکر و خدمتکار می نگریستند.

به همین دلیل مادرم مرا نزد آن ها کارمند ارشد یک شرکت بزرگ معرفی کرده بود در حالی که من بیکار بودم و گاهی سرگذر برای امور ساختمانی یا خدماتی می رفتم خلاصه مادرم دختر آن خانواده را در حالی با سماجت هایش برایم خواستگاری کرد که من در برابر دروغ ها و غلوهای بزرگ او سکوت کردم. تا این که بالاخره آن خانواده با همه مخالفت هایشان راضی به این ازدواج شدند اما چند ماه بعد از برگزاری مراسم عقدکنان وقتی فهمیدند که پدرم چند زن دارد و من هم جوانی بیکار و علاف هستم به شدت عصبانی شدند در عین حال آن ها به خاطر این که خانواده سرشناسی بودند برای حفظ آبرو و اعتبارشان یک سال به من فرصت دادند در یک شرکت کاری پیدا کنم.

خلاصه با سفارش های پدرزنم و دوستانش در یک شرکت خصوصی مشغول کار شدم و این گونه زندگی مشترک من و «ماندانا» آغاز شد. اوضاع زندگی ام تا حدود سه سال بسیار خوب بود و خانواده همسرم به خاطر آبروی خودشان از من حمایت می کردند تا این که روزی سوار بر موتورسیکلت زنی بدحجاب و آرایش کرده را در خیابان دیدم و به قصد چشم چرانی و برقراری رابطه خیابانی در کنارش قرار گرفتم اما در همین هنگام ناگهان با یک دستگاه کامیون تصادف کردم و نقش بر زمین شدم در حالی که دست و پایم شکسته بود یک ماه در بیمارستان بستری شدم. وقتی از بیمارستان به خانه رفتم و دوران نقاهت را می گذراندم پدر و مادرم برای کاهش دردهایم به من مواد مخدر سنتی از نوع شیره و تریاک می دادند به همین دلیل وابستگی شدیدی به مواد مخدر پیدا کردم اما در عین حال چند ماه بعد دوباره به سرکار بازگشتم تا این که روزی رئیس شرکت تصمیم به تعدیل نیرو گرفت که نام من هم جزو کارگران اخراجی بود.

از آن روز به بعد اختلافات خانوادگی ما شدت گرفت ولی باز هم با پول دیه تصادف، خودرویی برای مسافرکشی خریدم تا روزگارم را بگذرانم. از سوی دیگر نیز با کمک پدرزنم و فروش طلاهای همسرم منزلی ساختم تا زندگی خوبی برای همسر و دو فرزندم فراهم کنم ولی بیشتر درآمدم صرف هزینه های اعتیادم می شد و نمی توانستم خواسته ها و نیازهای همسرم را برآورده کنم چرا که او در خانه پدرش از هر نوع امکانات رفاهی و تفریحی برخوردار بود به همین دلیل همواره مرا سرزنش و تحقیر می کرد. من هم که از این حقارت ها عصبانی می شدم او را کتک می زدم که باز پدر و برادرش سراغم می آمدند و مرا زیر مشت و لگد می گرفتند من هم از ترس ماجرای اعتیادم همواره سکوت می کردم.

تا این که بالاخره دو سال قبل تصمیم به ترک اعتیاد گرفتم تا حداقل به خاطر اعتیادم تحقیر نشوم ولی رفتار همسرم تغییر نکرد و در کوچه و خیابان مرا مورد توهین و فحاشی قرار می داد. او حتی به دختر و پسرم یاد داده است که به من بی احترامی کنند چرا که از یک خانواده فقیر هستم و درآمدی ندارم. گاهی به دلیل فرار از درگیری و مشاجره شب ها را داخل خودرو می خوابم و گاهی خانواده ام را برای تفریح به منطقه طرقبه و شاندیز می برم با وجود این درآمدم کفاف مخارج زندگی را نمی دهد و نمی توانم هزینه های همسرم را تامین کنم، در همین حال ماندانا درخواست طلاق داده و مدعی است که مخارج زندگی اش را نمی پردازم ولی من نمی خواهم فرزندانم مانند من روزگارشان سیاه شود و سایه پدر و مادر بالای سرشان نباشد. حالا هم پشیمانم که چرا ...

شایان ذکر است به دستور سرگرد محمد ولیان (رئیس کلانتری پنجتن مشهد) این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری مورد رسیدگی قرار گرفت.

khorasannews.com
  • 13
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش