دهقانان را برای نخستینبار در تاریخ ایران میتوان در جامعه طبقاتی عهد ساسانی جستوجو کرد؛ جاییکه این جمعیت در کنار طبقه اشراف و روحانیون، یکی از کاستهای جامعه ایران عهد ساسانی را تشکیل میدادند. این گروه، نه امتیازات و قدرت اشراف و روحانیان را داشتند و نه مانند رعایای امپراتوری به هیچ انگاشته میشدند. به اینترتیب نقش میانجیگرانهای را در این رابطه برعهده گرفتند و در حقیقت میتوان آنان را اشراف خردهمالک به حساب آورد.
این جمعیت از یکسو، کار اخذ مالیات از رعایا برای حکومت را بر عهده داشتند و از طرف دیگر تأمین نیروهای نظامی در هنگام جنگها در زمره وظایف آنان بود. ایفای چنین نقش بینابینی موجب شد دهقانان همواره بهعنوان حافظان هویت ایرانی مطرح شوند و این جایگاه در جریان حمله اعراب بیش از پیش به چشم میخورد. در شرایطی که امپراتوری ساسانی از پس قرنها تمدن بهدست جمعیتی بادیهنشین ساقط میشود این دهقانان هستند که به نجات تمدن ایران شتافته و میراثدار نظم کهن و ناقل آن میشوند.
از آنجا که معیشت این گروه در پیوند با زمین قرار داشت، آنان صلح را بر جنگ ارجح میدانستند؛ بنابراین کوشش کردند از طریق گرویدن به اسلام و همدستی با خلفا، آرامش را برقرار کرده و تلفات را به حداقل برسانند. این طبقه بهزودی به دلیل تخصص و تجربهای که در رابطه با ایفای نقش میانجی دولت و رعیت در ساختار حکومت داشتند، بهعنوان وزیر و مشاور در دستگاه خلافت به خدمت گرفته شدند.
در حقیقت آگاهی و کاردانی این جمعیت بود که از ورود ضربات سهمگین به پیکر جامعه ایران جلوگیری کرد و اداره سرزمینهای اسلامی را انتظام بخشید. از سوی دیگر حکومت اسلامی به منظور اداره سرزمینهای جدید و اخذ مالیات ناچار بود از دهقانان استفاده کند و این شرایط به حفظ و حتی بهبود جایگاه آنان در ساختار زندگی اجتماعی انجامید.
در نخستین سدههای اسلامی دهقانان در نواحی خراسان و ماوراءالنهر به سبب فاصله از مرکز خلافت، بیشتر از دیگر نقاط، موفق به حفظ نقش سنتی خود و امتداد آن به شیوه دوره ساسانیان بودند. به علاوه این گروه امکانات خود را در حمایت از مردم برای دفع حملات دشمن در شرق و تعدیات عمال خلیفه به خدمت گرفتند و به مرور به این منظور یک نیروی نظامی ترتیب داده شد.
با ورود مأمون، خلیفه آینده عباسی به خراسان، در پی نیاز او برای اداره سرزمینها و اقدام علیه برادرش امین، همکاری او با خاندانهای محلی که از دهقانان بودند آغاز شد و با ورود این افراد به دستگاه خلافت و قدرتگرفتن آنان شاهد شکلگیری نخستین حکومتهای مستقل در ایران بعد از اسلام هستیم.
طاهریان و سامانیان، دو نمونه از این نوع حکومتها هستند که دارای پایگاه دهقانی بودند. بعد از این نیز با تشکیل حکومتهای ترک در ایران، دهقانان نقش سابق خود را به منظور دریافت مالیات از رعایا و تأمین نیروهای نظامی حفظ کرده و در ساختار بوروکراتیک دولتها نیز ورود پیدا کردند. در دوره مغول نیز دهقانان بار دیگر حافظ نظم کهن و فرهنگ و تمدن ایران شدند و کوشیدند جامعه ایران را از شرایط سختی که در آن گرفتار شده بود عبور دهند.
در این دوره دهقانان بار دیگر نقش خود را به عنوان ضربهگیر در تحولات ایفا کردند و کوشیدند ضمن آنکه مانع تخریب دستاوردهای تمدنی و فرهنگی ایران می شوند، به وضعیت معیشتی مردم نیز در آن شرایط کمک کنند. اما به مرور از اهمیت جایگاه آنها تا حدی کاسته شد؛ به گونهای که در دوران معاصر تفاوت آنها با زارعین یا رعیت، همان سهم محدودی بود که از زمین داشتند.
دولت نیز اعتبار چندانی برای جایگاه آنان قائل نبود و در وضعیت معیشتی نهچندان مطلوبی روزگار میگذراندند. به این ترتیب نمیتوان دهقانانی را که در آستانه اصلاحات ارضی در ایران میزیستند به تمامی در امتداد دهقانان عهد ساسانی دانست، اما تحول جایگاه این طبقه تا زمانیکه کشاورزی در اقتصاد ایران صاحب اهمیت بوده، نقش قابلتوجهی در صورتبندی زیست اجتماعی در جامعه ایران ایفا میکند.
سمیرا دردشتی
- 13
- 6