
روزنامه جهان صنعت نوشت: میانه هفته گذشته بود که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در سخنانی بحثانگیز، از نقش ایران و آمریکا در تعبیه مکانیسمماشه در توافق هستهای سخن گفت؛ ادعایی عجیب که در ادامه باعث شد جواد ظریف در واکنشی صریح و کمسابقه، ضمن رد ادعای لاوروف و تاکید بر «خلافگویی» این دیپلمات ارشد روس، راهبرد کلان حاکمان کرملین در قبال ایران را مورد پرسش قرار دهد. این در حالی بود که ادعای لاوروف نهتنها با مستنداتی که ظریف در کتاب «راز سر به مهر» خود منتشر کرده، در تضاد و تعارض بود بلکه همزمان با مستندات و روایتی که وندی شرمن، مذاکرهکننده ارشد آمریکایی در مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ نیز در کتاب خود با عنوان «ترس یعنی شکست؛ درسهایی درباره شجاعت، قدرت و سرسختی» مطرح کرده بود، منافات داشت.
با این همه اما نکته مهمتر در این بحث، به مباحثی مربوط است که به طور مشخص پس از افشاگری ظریف درباره راهبرد کلان مسکو در ارتباط با تهران مطرح شد؛ آنجا که ظریف به طور مشخص از دوخط قرمز کرملین سخن گفت و تاکید کرد که روسها معتقدند «اولا ایران نباید هیچوقت با دنیا روابط آرام داشته باشد» و «ثانیا نباید با دنیا به درگیری برسد.» ظریف همچنین در حالی تاکید کرده «روابط ایران با دنیا عادی میشود و روابط عادی ایران با دنیا خط قرمز روسهاست» که بهنظر میرسد نتیجه عملی چنین راهبردی، قرار گرفتن ایران در شرایطی است که هرگونه پروژه توسعه در آن عملا ناممکن و منتفی خواهد بود.
وزیر خارجه ایران در دولتهای یازدهم و دوازدهم اما علاوهبر این، از گوشهای از اقدامات خصمانه مسکو در مناسبات نظامی- امنیتی ایران نیز پرده برداشته است. او در بخشی از سخنان اخیرش، از نقش مسکو در افشای پرونده ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه پرده برداشته و گفته که «روسها هم سفر حاج قاسم به مسکو را خبری و هم ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه در جنگ اوکراین را فاش کردند!»
اظهاراتی که بهویژه آنگاه به اهمیت آن پی خواهیم برد که این مهم را در نظر داشته باشیم که به باور بسیاری از کارشناسان، بحث کمک پهپادی تهران به مسکو در جنگ اوکراین، از دلایل اصلی تحریک تروئیکای اروپایی به فعالسازی مکانیسم ماشه بوده و درعینحال این مساله، از عوامل مهمی بوده که مانع از احیای برجام در دولت رییسی شده است.
این افشاگری ظریف که در ادامه به سیاست دوگانه روسها در قبال ایران در جریان ناآرامیهای بیش از یک دهه گذشته سوریه و درنهایت سقوط دولت بشار اسد نیز میرسد، در حالی باعث شکلگیری پرسشهایی جدی درباره روابط تهران-مسکو میشود که این تنها وزیر خارجه پیشین ایران نیست که چنین ادعاهایی را درباره بدعهدیهای روسها مطرح کرده است؛ چنانکه چند هفته پیش بود که محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در سخنانی درباره جنگ ۱۲روزه، صراحتا از نقش روسها در لو رفتن محل نگهداری پهپادهای ایران سخن گفته بود.
نقد فلاحتپیشه نسبتبه بنیاد متزلزل سیاست خارجی ایران
حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس که سابقه ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی دوره دهم پارلمان را نیز در کارنامه دارد و در بزنگاههای مختلف، در نقد روابط ایران و روسیه اظهارنظر کرده، در تحلیل آنچه در روزهای گذشته و مشخصا در جریان بالا گرفتن اختلافات ظریف و لاوروف درباره چگونگی شکلگیری و الحاق اسنپبک در متن برجام با «جهانصنعت» به گفتوگو نشسته، میگوید: «اتفاقاتی که در روزهای اخیر رخ داد، بار دیگر شرایط کنونی سیاست خارجی ایران را آشکار کرده است. ابتدای هفته جاری آقای عراقچی پس از بازگشت از سفر اوگاندا، گزارشی در نشست هیاتدولت ارائه کرد و در این گزارش گفت که ما با یک دنیای جدید مواجه هستیم که دنیایی دوقطبی است؛ در یک سوی آن جهان دوقطبی، چین، روسیه و ایران قرار دارند و جالب آنکه آقای عراقچی تاکید کرد که قطب، قطب اکثریت هستند و در سوی دیگر، اقلیتی شامل آمریکا، کشورهای اروپایی و رژیمصهیونیستی حضور دارند! درواقع به تعبیر او، قطب و قدرت اکثریت جهان امروز، قطبی است که ما کنار روسیه و چین تشکیل دادهایم!»
این استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه معتقد است: «همین اظهارات آقای عراقچی نشان میدهد که بنیاد سیاست خارجی ایران بر پیشفرضهای غیرواقعی استوار است و متاسفانه آنچه آقای عراقچی میگوید، نه صرفا گزارش یک سفر خارجی بلکه بازتاب همان نگاه اشتباهی است که سالهاست بنیان و بنیاد سیاست خارجی ایران را بر پایههایی بهسستی آب بنا کرده و موجب شده ستونهای سیاست بینالمللی ایران همواره در تزلزل باشند؛ شرایطی که متاسفانه از دوران پیش از برجام وجود داشت و در ادامه نیز چه در دوران برجام، چه در بحث سوریه و پس از آن و چه در بحث جنگ ۱۲روزه و حتی تا همین امروز نیز ادامه دارد. رابطه ایران و روسیه نیز یکی از مسائل سیاست خارجی ایران بوده که البته این فقره نیز بر همان بنیادهای متزلزل سیاست خارجی ایران بنا شده است.»
او گفت: «یادآوری میکنم هشدارهای من نسبتبه روابط ایران و روسیه به سالهای حضورم در مجالس هفتم و هشتم بازمیگردد و بهویژه وقتی در مجلس دهم حضور داشتم و باخبر شدم که پایگاه هوایی ایران در نوژه در اختیار روسیه قرار گرفته، بلافاصله در صحن علنی مجلس نسبتبه این اقدام اخطار قانون اساسی دادم.»
این نماینده ادوار مجلس اضافه کرد: «آنچه امروز آقای عراقچی تحتعنوان بلوک حامی ایران مطرح میکند، از اساس نادرست بوده چراکه دنیا مدتهاست از عصر بلوکبندی گذر کرده است. حتی همین کشورهایی که امروز هم عضو جنبش عدم تعهد هستند و در ظاهر در بیانیههای خود از مواضع ایران حمایت میکنند نیز خود را متعهد به قطعنامههای شورای امنیت میدانند و در عمل علیه ایران اقدام خواهند کرد.»
روسها همواره ایران را بهعنوان یک خاکریز میبینند
فلاحتپیشه در عین حال میگوید: «حتی اگر بپذیریم این کشورها همراه ایران باشند، واقعیت این است که قدرتهایی همچون چین و روسیه، ایران را صرفا در ویترین مذاکره و چانهزنی خود با غرب قرار دادهاند و در چنین شرایطی، نخستین کارتی که در معاملات سیاسی به فروش میرسانند، کارت ایران است. دیگر کشورهای جنبش عدم تعهد نیز به قدری ضعیف هستند که حتی اگر بخواهند همکاری اقتصادی با ایران داشته باشند، این روابط هیچ تاثیر عملی در وضعیت و مناسبات اقتصادی ایران نخواهد داشت.» او میگوید: «درخصوص روسیه، باید گفت نگاه تاریخی این کشور به ایران همواره نگاهی خاکریزگونه بوده و بارها تلاش کرده از ایران بهعنوان کارت فشار دربرابر غرب استفاده کند.»
هدف دلواپسان از حمله به برجام فرار از پاسخگویی است
اتفاق شگفتانگیز دیگری که در روزهای گذشته، پس از واکنش صریح ظریف در رد ادعای لاوروف رقم خورد، هجمه شدید تندروهای جناح راست و برخی دیگر نیروهای منتسببه این طیف از نیروهای سیاسی داخلی علیه وزیر خارجه پیشین ایران و حمایت از موضع وزیر خارجه روسیه بود؛ حملاتی که تا جایی ادامه یافت که یک نماینده مجلس، ضمن تاکید بر لزوم سکوت ظریف، او را به برخورد قضایی و ورود دادستانی تهدید کرد. این در حالی است که فلاحتپیشه در پاسخ به پرسش «جهانصنعت» درباره علت این میزان حمایت تندروها از مواضع لاوروف و ضدیت علیه ظریف، ابتدا به تشریح چند و چون تصویب برجام در مجلس نهم پرداخته و میگوید: «در زمان برجام نیز موضوع مکانیسم ماشه و اسنپبک که بههرحال نقطهضعف برجام است، آقای ظریف و دیگر دستاندرکاران آن مذاکرات نیز باید پاسخگوی آن باشند. مساله اما این است که قانون اساسی تاکید دارد اجرای برجام بهعنوان یک توافق بینالمللی نیازمند رای و تصویب مجلس است؛ بر همین اساس نیز همان زمان در مجلس نهم کمیسیونی ویژه با ۱۵عضو تشکیل شد و بنابر آییننامه داخلی مجلس، وقتی کمیسیون ویژه تشکیل میشود، این کمیسیون است که بهعنوان کمیسیون اصلی درباره آن موضوع خاص تصمیمگیری خواهد کرد.»
او اضافه کرد: «به هر تفسیر در آن زمان، در صحن علنی مجلس از میان نمایندگان وقت برای تشکیل این کمیسیون ویژه رایگیری به عمل آمد و درنهایت ۱۵نفر از نمایندگان که عمدتا هم از اعضای جبهه پایداری و جناح تندرو و مخالف مذاکره یا همان «دلواپسان» بودند، به عضویت این کمیسیون ویژه درآمدند. تاجایی که هیاترییسه آن کمیسیون ویژه در قرق اعضای جبهه پایداری بود ریاست آن برعهده آقای زاکانی و افرادی چون آقای نبویان نیز در آن عضویت داشتند، در واقع همه این افراد در روند تصویب آن دخیل بودند و امضای آقای زاکانی هم پای مصوبه مجلس وقت وجود دارد.» این نماینده ادوار مجلس با تاکید بر اینکه در مجلس نهم حضور نداشته، میگوید که بهدقت به یاد دارد که گزارش کمیسیون نیز در همان زمان در صحن علنی مجلس نیز قرائت شد.
او میگوید: «درواقع این افراد اگر انتقادی داشتند، همان زمان میتوانستند نظرشان را اعمال یا دستکم موضوع را بهعنوان اخطار قانون اساسی در صحن علنی مجلس اعلام کنند و مانع تصویب آن شوند. اکنون اما از آنجا که برجام عملا به نتیجه نرسیده و جنگی هم در منطقه شکل گرفته که به عقیده من، عامل اصلی شکلگیری این جنگ و بحرانهای دیگر همین افراطیون بودند، در واقع با وجود اینکه این ترامپ بود که در سالهای بعد از برجام خارج شد اما این افراطیون و تندروهای داخلی بودند که دستکم در دو نوبت، مانع احیای برجام شدند و کماکان هم از آن اقدامها با افتخار صحبت میکنند؛ برای نمونه دو تن از نمایندگان کنونی مجلس کماکان با افتخار از مخالفت خود با احیای برجام در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ سخن میگویند. حال آنکه واقعیت این است که جلوگیری از احیای برجام در آن مقاطع، دو خیانت بزرگ بود که در تاریخ ثبت خواهد کرد و همین تصمیمات از عوامل اصلی وقوع جنگ بود.»
فلاحتپیشه در جمعبندی این بخش از سخنانش خاطرنشان کرد: «تمامی این مباحثی هم که امروز مطرح میشود، به این دلیل است که کماکان پرسشهای جدی در سطح جامعه ایران وجود دارد و سوال اصلی مردم این است که چرا مردم ایران هم تحریم را تحمل کردند و هم گرفتار جنگ شدند؟! این پرسش اصلی افکار عمومی است و افراطیون برای فرار از پاسخگویی به این سوال، با طرح چالشها و موضوعات فرعی، تلاش میکنند افکار عمومی را منحرف کنند. درنهایت همانگونه که آقای ظریف باید درباره نقش خود پاسخگو باشد، سایر تصمیمگیران نیز باید دربرابر روندی که دیپلماسی کشور را پُرهزینه کرد و ایران را به شرایط کنونی کشاند، پاسخ دهند.»
پشتپرده هجمه تندروها علیه حامیان دیپلماسی
رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم در بخش دیگری از گفتوگوی خود با «جهانصنعت» میگوید: «واقعیت این است که موضوع مخالفت با برجام بهمراتب فراتر از مباحثی است که در حال حاضر مطرح شده و میشود.» او اضافه کرد: «ما از یاد نبردهایم یکی از این چهرههای افراطی که در حال حاضر هم در مجلس حضور دارد و در واقع یکی از نمایندگان مخالف دولت به حساب میآید، چطور در یک سخنرانی با خلافگویی و طرح ادعاهای واهی و کذب سعی در تخریب و زیرسوال بردن برجام داشت و حتی ادعا کرد که برجام دارای پیوستهای متعددی است که بنابر یکی از این پیوستها، دولت حسن روحانی در جریان امضای توافق هستهای پذیرفته که سر چند تن از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران را تقدیم دولت وقت ایالاتمتحده کند و حتی مدعی شد نفر هفتم در این فهرست، شهید سلیمانی است.»
فلاحتپیشه خاطرنشان کرد: «نکته مهم این است که این اظهارات تنها یکی از دروغپردازیهایی است که در تمام این سالها صورت گرفته و اگرچه دستکم برخی از این ادعاها چنان نامعقول و مضحک هستند که حتی نیاز به تکذیب هم ندارند اما در مجموع و بهطور غیرمستقیم تاثیرات خود را بر کلیت فضای دیپلماسی کشور گذاشته و ازجمله باعث شده دیپلماتهای ایرانی بهتعبیری ترسو و محافظهکار شوند؛ چنانکه امروز دیپلماتهای ایرانی عملا از ورود به هر مساله جدی فرار میکنند و بهعنوان مثال بهجای اینکه از فرصت ایجادشده در حاشیه بحث پایان جنگ غزه استفاده کرده و خود را به شرمالشیخ برسانند و از حقوق و منافع ملی ایران دفاع کنند، به کشوری همچون اوگاندا رفته و در اجلاسی شرکت میکنند که حداکثر دستاوردی که میتواند برای ایران داشته باشد، بیانیهای محافظهکارانه و بیاثر است.»
او ادامه داد: «آنهم در شرایطی که میبینیم افراد دیگری که بهتعبیری برای حماقت و تحمیق زحمت کشیدهاند، مدام در رسانههایی همچون صداوسیما حضور دارند و از این تریبونهایی که از آن مردم ایران است، کسانی را که بر دیپلماسی تاکید دارند و در برهه زمانی اخیر از دولت خواستند که دعوت به شرمالشیخ را بپذیرد، مورد هجمه قرار داده و به آنها با تعابیری همچون «نفوذی» و «احمق» حمله میکنند. حال آنکه همین افراد افراطی که حامیان دیپلماسی را «احمق» و «نفوذی» خطاب قرار میدهند، باعث شدند که این اوضاع بر کشور حاکم باشد.»
این نماینده ادوار مجلس تصریح کرد: «بنابراین اتفاقا تمامی کسانی که بهنحوی با مسائل سیاست خارجی کشور بهعنوان یکی از مهمترین مسائل امروز ایران سر و کار دارند، باید در قبال تحولات و تصمیمهایی که گرفته شده و میشود، به مردم پاسخگو باشند تا روشن شود که چه کسانی خائن هستند و چه کسانی خادم.»
او گفت: «فراموش نکنیم که ایران عملا درگیر یک جنگ تمامعیار شده و ایرانیان تاوان دادهاند! بنابراین اگر بهواقع میخواهیم این کشور بتواند مسیر پیشرو و آینده خود را در صحت و سلامت طی کند، باید به پرسشهای گذشته پاسخ داده شود و کسانی که اینچنین داد و قال راه میاندازند و فریاد سر داده و به این و آن توهین میکنند و اتهام میزنند، در واقع خواستار فرار از پاسخگویی هستند.»
فلاحتپیشه که معتقد است «پس از جنگ ۱۲روزه، بزرگترین ریزش حامیان همین جریانهای افراطی آغاز شد و کماکان هم ادامه دارد»، میگوید: «افراطیونی که به اسم ارزشها و انقلابیگری در این چندین دهه، بخشهایی از مردم دلسوز را پیرامون خود جمع کرده بودند، در طول جنگ پنهان شدند! من بهعنوان یکی از کسانی که از همان نخستین ساعات جنگ، در دفاع و حمایت از سربازان وطن اعلام موضع کرده و صراحتا گفتم که مردم ایران پای میهن و سربازان وطنشان میماندند، شاهد بودم که این افراطیون چطور پنهان شده و از هرگونه موضعگیری خودداری کردند و در ادامه، وقتی بالاخره پس از ۱۲روزه، شعلههای آتش جنگ فرونشست، این افراطیون بار دیگر به صحنه بازگشته و ادعاهای تازهای را مطرح کردند.»
او تصریح کرد: «مجموعه این تحولات نشان میدهد مهمترین سوالات جامعه مربوط به سیاست خارجی کشور است و باید به تمامی این سوالات پاسخ بدهیم تا مشخص شود که چه کسانی خادم و چه کسانی خائن بوده و هستند. به هر حال وقتی در کشوری تمامی فرصتهای دیپلماسی یک به یک نابود شده و پس از تحمل دههها تحریم شدید اقتصادی، درنهایت دچار جنگ شده، حتما در این مسیر کسانی خیانت کردهاند و امروز باید مشخص شود که ریشه این خیانتها به چه کسانی و چه جریانهایی برمیگردد!»
«روابط راهبردی» در سیاست خارجی روسیه بیمعناست!
فلاحتپیشه در عین حال با اشاره به سفر چند روز پیش دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران به مسکو و دیدار با رییسجمهور روسیه گفت: «امیدوارم سفر آقای لاریجانی به مسکو و دیگر آمدوشدهای دیپلماتیکی که در این مسیر انجام میشود، به نتیجه برسد و بهسمتی برویم که بالاخره پرونده ایران از پرونده جنگ اوکراین جدا شود چراکه تا وقتی پرونده اختلافات ایران و آمریکا کنار پرونده جنگ اوکراین مطرح شود و نام ایران در پرونده لشکرکشی ارتش پوتین به خاک اوکراین مطرح باشد، مشکلات کلان سیاست خارجی ایران از جمله بحث هستهای حلوفصل نخواهد شد. درواقع اگر روندی که در این سالها طی شد، ادامه یابد، باز هم شاهد تکرار خیانتهای روسها خواهیم بود و خیانت مسکو به تهران در بحث سوریه، به اشکال دیگر تکرار خواهد شد.»
او که معتقد است «روسها بهدنبال میانجیگری و وساطت میان ایران و آمریکا و رژیمصهیونیستی نیستند بلکه تلاش خواهند کرد که بار دیگر ایران به فروش تسلیحات نظامی دلخوش کند تا کماکان در شرایط جنگی با اسرائیل و آمریکا باقی بماند تا روسیه در جنگ اوکراین، در مقابل غرب تنها نماند»، میگوید: «روسها همواره ایران را بهعنوان یک خاکریز میبینند و کسانی که ایران را گرفتار سراب رابطه راهبردی با روسیه کردند، بزرگترین ظلم را به سیاست خارجی ایران کردند چراکه تنها چیزی که در سیاست خارجی روسیه معنا ندارد، همین رابطه راهبردی است!»
حاکمان کرملین؛ متهمان ردیف اول فروش مختصات نظامی ایران به رژیمصهیونیستی
در حالی که اما نوع همکاری روسها با ایران در سوریه نیز در تمام این سالها، همواره محل پرسش بوده، فلاحتپیشه به «جهانصنعت» میگوید: «به باور من، روسیه هرگز خیرخواه ایران نبوده و شخصا هنوز هم معتقدم متهم ردیف اول در پرونده فروش اطلاعات و مختصات نظامی ایران به اسرائیلیها، روسها هستند. اقدامی که آنها در سال۲۰۰۱ در افغانستان و در سال۲۰۰۳ در عراق انجام دادند و عملا با آمریکا و ناتو در حملات نظامی به افغانستان و عراق همکاری کردند چراکه در روسیه همهچیز فروشی است و منافع لحظهای جایگزین هرگونه تعهد راهبردی میشود.»
او با تاکید بر اینکه «ما در سوریه نیز شاهد خیانت آشکار روسها علیه ایران بودیم»، میگوید: «روسهایی که نیروهای ایرانی را درگیر نبردهای پرشمار زمینی کردند و حاکمان کرملین بهجای حمایت موثر از نیروی ایرانی، سیاستی دوگانه پیش گرفتند، اکنون نیز بنابر روایت حاکمان جدید سوریه، دو شب پیش از فرار بشار اسد از دمشق، نیروهای تحت فرماندهی جولانی با روسها دیدار کردند و در آن جلسه تعهد کردیم که مفاد تعهدات دولت بشار اسد نسبتبه روسیه را اجرا کنیم و در مقابل، روسها هم متعهد شدند که از ادامه حمایت از بشار اسد دست بردارند و دیگر از دولت اسد حمایت نکنند؛ توافقی که در عمل منجر به سقوط بشار اسد شد و این در واقع خنجری بود که روسها از پشت به بشار اسد هم زدند.»
ائتلاف ایران و روسیه در سوریه یا خیانت مسکو به تهران در دمشق!
رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تصریح کرد: «فراموش نکنیم در جریان حملات رژیمصهیونیستی به نیروهای ایران مستقر در سوریه، سامانههای اس-۳۰۰ روسیه اجازه فعالیت نداشتند. به این ترتیب روسها با جلوگیری از فعالشدن اس-۳۰۰ خود علیه هواپیماهای جنگنده اسرائیلی، عملا باعث شدند که نیروهای ایرانی و گروههای نزدیک به ایران به گوشت قربانی تبدیل شوند!»
او گفت: «افزون بر این، زمانی که ایران قصد داشت برای جبران بخش کوچکی از کمکها و قرضهای خود از بندر طرطوس جهت صادرات فسفات استفاده کند، روسها این بندر را با نیروهای نظامی خود قرق کردند و اجازه خروج محمولههای فسفات را به ایران ندادند در حالی که خودشان حتی در حال حاضر هم به استخراج و انتقال فسفات از سوریه مشغول هستند و با دولت جدید سوریه نیز برای استخراج نفت قراردادی تازه منعقد کردهاند.»
فلاحتپیشه در پایان تصریح کرد: «درمجموع، آنچه در سوریه رخ داد، نه به معنای ائتلاف ایران و روسیه بلکه جلوهای از خیانت روسیه به ایران بود. بر این اساس، در شرایط کنونی معتقدم هرگونه اعتماد کردن به روسها اشتباه است.»
امیدوارم برای بار دوم فریب پوتین را نخورده باشند
اوضاع شباهت ناامیدکننده ای به تابستان ۱۴۰۱ دارد. امیدوارم در زمستانی که می آید برای بار دوم فریب پوتین را نخورده باشند.

- 18
- 2