سازمان ملل متحد در گزارش اخیر خود از افزایش گرسنگان به ٨١٥ میلیون نفر که حدود ١١ درصد جمعیت انسانی کره زمین را تشکیل میدهد، خبر داد. همین سازمان دو سال قبل عزم خود را برای ریشهکنکردن پدیده شوم گرسنگی در ١٥ سال آینده اعلام کرده بود، اما در دوسال اخیر نهتنها جهان به سمت کاهش گرسنگی حرکت نکرد، بلکه بر جمعیت ٧٧٥ میلیوننفری گرسنگان در سال ٢٠١٥ بیش از ٤٠ میلیون نفر دیگر افزوده شد؛ پدیدهای که بر بستر نابرابری نظام جامعه بشری شکل گرفته است. گزارش مزبور علت این افزایش نگرانکننده را تغییرات اقلیمی و پیامدهای کاهش منابع آب شیرین و عدم افزایش محصولات اساسی در مقایسه با افزایش جمعیت انسانی در این کره خاکی دانسته است.
سازمان خواروبار جهانی، صندوق بینالمللی توسعه کشاورزی، صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)، سازمان جهانی غذا و سازمان بهداشت جهانی در بیانیهای مشترک با انتشار این گزارش اعلام کردهاند ١٥٥ میلیون نفر از این جمعیت را کودکان زیر پنج سال تشکیل میدهند و بیش از ٩٣ درصد جمعیت گرسنگان در قارههای آسیا و آفریقا و بقیه در قاره آمریکا قرار دارند. کودکانی که از سوءتغذیه شدید رنج میبرند هرساله تا ١٦٠ روز از سال را با بیماری پشتسر میگذارند. این تغذیه نامناسب نقش مهمی را در نیمی از ١١ میلیون مورد مرگومیر سالانه کودکان جهان ایفا میکند.
گرچه براساس این گزارش نزدیک به ٤٨٠ میلیون نفر از شمار گرسنگان در مناطق جنگزده و در معرض خشونتهای داخلی قرار دارند، اما با ریشهیابی بسیاری از این اغتشاشها به نظر میرسد عامل اصلی پدیده گرسنگی و بهویژه افزایش مخاطرهآمیز آن در دو سال اخیر را باید در تغییرات اقلیمی و افزایش دمای زمین دانست. البته آمار جمعیت انسانیاي که در مدار بین گرسنگی و سوءتغذیه نسبی هستند، بهمراتب از ارقام مورد اشاره بیشتر است. شاید یکی از تراژیکترین رخدادهای ناشی از گرسنگی در انسان را بتوان از مستند سفر تاریخی ماژلان، دریانورد اسپانیایی، در اوایل قرن شانزدهم میلادی دانست؛
مجموعهای دریانورد که با فرماندهی ماژلان در یک سفر دریایی طولانی از غرب اقیانوس اطلس راهی سواحل آرژانتین و نهایتا از تنگهای (تنگه ماژلان) وارد اقیانوس آرام شدند. تقریبا همه ملوانهایی که زنده مانده بودند از فرط گرسنگی به خوردن گوشت مردگان و نهایتا به کشتن و زندهخواری همدیگر متوسل شدند. آیا روند افزایش گرسنگی چنین فرجامی را برای آینده جامعه بشری در پی دارد؟ اگر بپذیریم کشور ما در یکی از ملتهبترین کانونهای تغییرات اقلیمی و افزایش دما در جهان قرار گرفته، باید تا دیرتر نشده زنگهای خطر را به صدا درآوریم. اگر تاکنون دیوار درآمد منابع تجدیدناپذیر، بین خود و واقعیتها جدایی نینداخته بود، چهبسا این صدا زودتر شنیده میشد. متأسفانه آینده بدون نفت و گاز کشورمان اکنون در بین دولبه قیچی افزایش تولید و از آنسو زوال منابع آب و خاک قرار گرفته است.
راهحل مشکل، دعوت مردم به مشارکت در اعتدال مصرف است. همواره به خاطر داشته باشیم پیامد بحران گرسنگی فقط در مرگومیر خلاصه نمیشود. برای شرایط اجتماعی که از گسلهای عمیق طبقاتی رنج برده و به سمت استقرار عدالت اجتماعی و نظام قسط سوق نمییابد، خطر شورش گرسنگان و آنارشیسم میتواند تمامی دستاوردهای اخلاق و تمدن بشری را هم تهدید کند. با پیشبینی چنین فرجامی است که بیشازپیش به نقش توسعه کشاورزی همراه با بهرهوری حداکثری، پایداری منابع و بستر حیات و نیز جامعه مصرفکنندهای که بیش از داشتهها و قابلیتش بر طبل زیادهخواهی نکوبد، پی میبریم.
عبدالحسین طوطیایی
- 19
- 3