چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۴۴ - ۰۵ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۱۱۴۵
سایر حوزه های اجتماعی

گفت و گو با مادری که کودکش پس از دو روز به او بازگردانده شد

دزدین پسر بچه درحرم امام رضا,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,جامعه

هفته گذشته پسربچه‌ ۱۶ ماهه‌ای به نام «پرهام» در حرم امام رضا(ع) از سوی مرد و زن جواني دزدیده شد. با گذشت دو روز و انتشار تصویر این کودک در شبکه‌‌های اجتماعی، زن و مردی که این کودک را دزدیده‌بودند، درتماسی با مادر پرهام کوچولو گفتند حاضرند پسربچه را صحیح و سالم به او بازگردانند و وی نیز از شکایتش صرف‌نظر کند.

 

ساعتی بعد این کودک در حالی‌که در آغوش مرد غریبه‌اي به خواب رفته بود، در میدان توحید مشهد شناسایی و به خانواده‌اش بازگردانده شد. زن و مردی که این کودک را ربوده بودند، از سوی پلیس بازداشت شدند. این زوج تایبادی در بازجویی‌ها بيان کردند به دلیل اینکه بچه‌دار نمی‌شوند، دست به این کار زده‌‌اند و پس از دیدن عکس پرهام در سایت‌های خبری، عذاب وجدان حتی ساعتی آن‌ها را رها نکرده و حاضر به بازگرداندن این کودک به خانواده‌اش شده‌اند.

 

اما ماجرای دزدیده شدن پرهام کوچولورا که نزدیک به ۴۸ ساعت از خانواده‌اش دور بوده از زبانش مادرش، فروغ‌السادات نظمیه در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار «قانون» بخوانید:

«هفته پیش با همسرم تصمیم گرفتیم چند روز برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد بیاییم. با گذشت یک روز از اقامت در مشهد، نیم ساعت پیش از اذان مغرب به‌سوی حرم رفتیم. نمی‌دانم چرا به دلم بد آمد که اتفاقی برای بچه‌هایم می‌افتد. به شوهرم گفتم اگر خدايی نکرده یکی از بچه‌ها گم بشود، نمی‌توانم دوری‌اش را تحمل کنم. همسرم گفت این حرف‌ها را نزنم.

 

وقتی اذان گفته شد و همه برای نماز مغرب اقامه بستند، پسر بزرگ‌ترم که ۶ ساله است با توپش بازی می‌کرد و پرهام هم کنارم بود. رکعت دوم دیدم پرهام از کنارم بلند شد؛ پیش خودم گفتم جایی نمی‌رود تا این یک رکعت هم تمام شود. وقتی نماز مغرب به پايان رسيد، دور و برم را نگاه کردم، خبری از پرهام نبود. از پسرم پرسیدم که برادرت کجاست او هم گفت پرهام را ندیده است. دلم مثل سیر و سرکه می‌جوشید. از خادم‌ها کمک خواستم و آن‌ها گفتند همین دور و اطراف است. قسمت مردانه را بسته بودند و نمی‌توانستم برای پیدا کردن پسرم به آن طرف بروم.

 

نماز عشا که تمام شد، به شوهرم زنگ زدم و گفتم که پرهام گمشده. همراه با او و برادرم همه جا را گشتیم. وقتی دیديم هیچ خبری از او نیست، به آگاهی حرم رفتیم. ماموران آگاهی برای اینکه بدانند پسرم کجاست،دوربین‌ها را بازبینی کردند و توی تصاویر دیدم که پرهام توی بغل زن جوانی است که با عجله از باب‌الرضا خارج می‌شود. پشت او هم مرد عینکی‌اي بود که با سرعت راه می‌رفت.

 

مامورها گفتند که این زن و مرد زمان نماز مغرب وارد حرم شده‌اند و همان چند دقیقه ابتدایی حضورشان، پسرم را دزدیده‌اند. از خادمانی که زمان دزدیده شدن پرهام حضور داشتند، تحقیق شد. یکی از آن‌ها گفت که این بچه را می‌خواسته‌اند به آگاهی حرم تحویل بدهند اما زن جوانی به آن‌ها گفته این بچه پسرش است، او را در آغوش گرفته و به سرعت از حرم خارج شده.

 

نمی‌دانید توی آن چند روز چه وضعیتی داشتیم. نگرانی و دلواپسی امانم را بریده بود. مدام گریه می‌کردم و به امام رضا(ع) می‌گفتم یا امام رضا(ع) من برای زیارت تو آمدم، چرا بچه‌‌ام را دزدیده‌اند! مگر نمی‌گویند تو امام رئوفی پس باید معجزه‌ات را به من نشان بدهی. خانواده‌ام از یزد مدام تماس می‌گرفتند و می‌پرسیدند که پرهام پیداش شده است یا نه.

 

همسرم و خادم‌ها می‌گفتند به امام رضا(ع) توسل کنم، ان‌شاا... خبر خوبی از پسرم می‌آید. توی دو روزی که پرهام نبود، یک لحظه خواب به چشمم نیامد. فکرهای عجیب و غریبي به سرم می‌زد. به شوهرم گفتم اگر بلایی به سر پرهام بیاید، من چطور می‌توانم خودم را ببخشم. نمی‌توانستم دزدیده شدنش را باور کنم. روز بعد پلیس موفق شد راننده‌ای که زن، مرد و پرهام را سوار کرده‌بود پیدا کند. این راننده در بازجویی‌ها گفت که آن‌ها را به پارک ملت رسانده.

 

غروب سه‌شنبه که به مسجد گوهرشاد رفته بودیم، همین‌طور گریه می‌کردم به امام رضا(ع)التماس می‌کردم که پسرم را پیدا کند تا اینکه تلفنم زنگ خورد و مردی پشت تلفن گفت که پرهام پیش آن‌هاست و می‌خواهند او را بازگرداند به شرطی که از شکایت‌مان صرف‌نظر کنیم. به او گفتم تو پسرم را صحیح و سالم برگردان من هیچ شکایتی نمی‌کنم. برادرم تلفن را از من گرفت و به آن مرد گفت که قول می‌دهد اگر بچه را برگرداند، هیچ شکایتی از او نکنیم.

 

آن مرد، شوهر زنی بود که بچه را دزدیده بود؛ از ما پرسید که بچه را کجا تحویل‌مان بدهد و ما خواستیم پرهام را همان‌جایی که گم شده‌بود، بیاورد یا اینکه تحویل یکی از خادم‌های حرم بدهد. ۱۰ دقیقه بعد دوباره زنگ زد و گفت نمی‌تواند حرم بیاید و می‌خواهد بچه را نزدیکی میدان توحید تحویل بدهد. سریع آماده شدیم و همراه با شوهر و برادرم به محل قرار رفتیم. همان مردی که در تصویر دیده‌بودیم، پرهام را که لباس قرمزی به تن داشت، توی آغوشش گرفته بود. دویدم و بچه‌ام را گرفتم. نمی‌دانید چقدر خوشحال بودم که امام رضا(ع) بچه‌ام را به من برگردانده. از فرط خوشحالی نشستم روی زمین و گریه كردم. پلیس که از ماجرا باخبر بود، مرد و زن را بازداشت کرد و به آگاهی برد».

 

مادر پرهام داستان پیدا شدن پسرش را برای‌مان مو به مو تعریف می‌کند و صدایش از پشت تلفن می‌لرزد. صدای پرهام از آن طرف خط شنیده می‌شود. او در حال بازی با برادر بزرگ‌ترش است.

 

از خانم نظمیه می‌پرسم وقتی پرهام دزدیده شد، واکنش همسر و برادرش چطور بود و او مي‌گويد: «وقتی به همسرم گفتم پرهام گمشده، او مرا به آرامش دعوت کرد و گفت ان‌شاا... پیدا می‌شود و هنگامی که توی آگاهی متوجه شدیم پسرم را دزدیده‌اند، خودم را ملامت می‌کردم که مقصرم ولی شوهرم دلداری‌ام می‌داد که مقصر نیستم و پسرمان به زودی پیدا می‌شود».

 

خانم نظمیه در پایان مصاحبه با ما علت اصلی دزدیده شدن پرهام را سهل‌انگاری خودش عنوان می‌کند و از بقیه مادران می‌خواهد حواس‌شان به بچه‌‌‌های‌شان باشد که چنین اتفاقی برای آن‌ها نیفتد.

 

 

 

ghanoondaily.ir
  • 17
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
ویژه سرپوش