سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳
۱۱:۱۰ - ۱۲ آذر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۹۰۳۱۳۰
جرم و جنایت

دانشجوی پزشکی ناخواسته قاتل شد

یکی از روزهای پاییز سال ۱۳۷۴ در دفتر کارم نشسته بودم که گزارش ناپدید شدن دختری ۲۰ ساله به دستم رسید.

پرونده نشان می‌داد که مینو از دو سال قبل در یکی از دانشگاه‌های شمال کشور تحصیل می‌کرده است اما دو روز قبل که مثل همیشه قصد رفتن به دانشگاه را داشته به ترمینال رفته، سوار اتوبوس شده اما دیگر از او خبری نشده بود. این تمام اطلاعاتی بود که از مینو تنها دختر یک خانواده تهرانی داشتم.

 

در نخستین گام به بررسی مسیر سفر مینو به دانشگاه پرداختم که مشخص شد او مثل سایر مسافران در ترمینال سوار اتوبوس شده و در نزدیکی خوابگاه دانشجویی هم پیاده شده است.

 

به خوابگاه رفتم و با دوستان مینو صحبت کردم اما هیچ‌کدام از وضعیت او خبر نداشتند تا اینکه هم اتاقی اش، نسترن گفت: مینو قبل از خروج از خوابگاه شماره تلفنی به من داد و با حالتی مضطرب از من خواست تا برایش دعا کنم گفت اگر هم دیر کردم با آن شماره تماس بگیرم.

 

بلافاصله با آن شماره تماس گرفتم اما هیچ‌کس پاسخ نداد. از طریق شماره تلفن مورد نظر بلافاصله نشانی خانه را پیدا کردیم و به آنجا رفتیم. خانه‌ای کوچک شبیه به خانه‌های مجردی بود اما کسی در را به رویمان باز نکرد.

 

تحقیقات‌مان را با پرس و جو از همسایه‌ها ادامه دادیم و مشخص شد که در آن خانه تعدادی دانشجوی شهرستانی زندگی می‌کنند اما در آن زمان هیچ‌کس آنجا نبود.

 

در حالی که به‌نظر می‌رسید ما به سرنخ خوبی دست پیدا نکردیم و همه شواهد نشان می‌داد به نتیجه درستی نیز نخواهیم رسید دوباره به خوابگاه رفتیم و تحقیقات را در آنجا ادامه دادیم. تا اینکه این بار نسترن دوست مینو سرنخ تازه‌ای به ما داد. او گفت: مینو با یکی از همکلاسی‌های‌مان به‌نام بابک دوست بوده و قرار بود با هم ازدواج کنند.

 

به‌سرعت به دانشگاه رفتیم و بابک را پیدا کردیم. او به ظاهر پسر موجهی بود و با وجود اینکه خیلی ترسیده بود اما نهایت سعی‌اش را کرد تا با ما همکاری کند. حدود یک ساعت با او حرف زدم تا اینکه او دفتر خاطرات مینو را به ما نشان داد تا شاید بتوانیم از طریق آن سرنخی پیدا کنیم. صفحات دفتر خاطرات را با دقت مرور کردم غیر از یک مطلب بقیه نوشتار ساده روزانه بود.

 

در آن صفحه که در واقع آخرین صفحه خاطرات مینو بود جمله‌ای وجود داشت که نشان می‌داد مینو از اتفاق خاصی که قرار بوده رخ دهد احساس خطر می‌کرده و مطمئن نبوده که می‌تواند دوباره به دانشگاه برگردد. این جمله را چندباری خواندم و هربار بیشتر به این نتیجه می‌رسیدم که او از عاقبت کارش نگران بوده است.

 

با خواندن آن جمله و مرور تحقیقات به این باور رسیدم که ناپدید شدن مینو ارتباط زیادی به آن خانه دارد. دوباره به آن نشانی رفتم و به‌دنبال ساکنان خانه گشتم تا اینکه متوجه شدم روز مورد نظر فقط یکی از دانشجویان پزشکی همان دانشگاه به‌ نام اردشیر در خانه حضور داشته است.

 

از طریق دانشگاه اطلاعاتی درباره اردشیر به‌دست آوردم و بالاخره او را پیدا کردم. در تحقیقات اولیه او منکر هرگونه ارتباط یا خبری از مینو شد اما وقتی مدارک و مستندات ما را دید لب به اعتراف گشود.

 

اردشیر گفت: چند وقتی بود که با مینو آشنا شده بودم. او با بابک دوست بود و قصد داشتند با هم ازدواج کنند. اما چند ماه پیش مینو متوجه شد که از بابک باردار شده و به‌خاطر اینکه برای ازدواج‌شان مشکلی پیش نیاید از من که دانشجوی پزشکی هستم خواست تا کمکش کنم. من هم قصد داشتم تا با سقط جنین مشکل او را حل کنم. آن روز کار را انجام دادم اما هنگام عمل ناگهان خونریزی او زیاد شد و هرچه تلاش کردم نتوانستم نجاتش دهم و بعد از چند ساعت مقابل چشمان وحشت زده من فوت کرد. با جسدی که روی دستم مانده بود نمی‌دانستم باید چکار کنم.خیلی ترسیده بودم تا اینکه تصمیم گرفتم او را شبانه به محل خلوتی در حومه شهر ببرم و دفن کنم.

 

اردشیر در حالی که اشک می‌ریخت ادامه داد: نمی‌دانم چرا این‌طوری شد من قصد نداشتم بلایی سر او بیاورم فقط می‌خواستم کمکش کنم اما نشد. اصلاً فکر نمی‌کردم که کسی مرا شناسایی یا پیدا کند. در این چند روز عذاب وجدان نگذاشته که یک لحظه آب خوش از گلویم پایین برود.

 

حرف‌های اردشیر من را خیلی بهم ریخت. از یک سو ناراحت خانواده‌اش بودم که تنها دخترشان را از دست داده‌اند و از سوی دیگر هم از وضعی که برای این دانشجو که حالا متهم به قتل شده بود، متأسف شده بودم.

 

با این حال به همراه او راهی منطقه‌ای شدیم که مینو دفن شده بود. جسد او را که آرام در خاک آرمیده بود پیدا کردیم و پرونده را به دادسرا ارجاع دادیم.

 

متأسفانه وقوع چنین حوادثی اغلب به‌خاطر اعتمادهای نابجا و همین‌طور دوستی‌های پنهانی رخ می‌دهد. اگر رفتارهای این جوانان از سوی خانواده‌های‌شان با دقت بیشتری رصد می‌شد، قطعاً آن روز شاهد چنین فاجعه تلخی نبودیم.

 

با اینکه از آن زمان بیست و اندی سال است می‌گذرد اما هیچگاه نتوانسته‌ام ماجرای این پرونده را فراموش کنم.

 

سرهنگ هادی مصطفایی

 

iran-newspaper.com
  • 25
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۱۰
جدیدترین
قدیمی ترین
خب میخواست رابطه نداشته باشه این داشنجو چه گناهی داشته
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
عین القضات همدانی زندگینامه عین القضات همدانی عارف و شاعر قرن ششم هجری

تاریخ تولد: سال ۴۹۲ هجری قمری

محل تولد: همدان، ایران

حرفه: حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه

مدت عمر: ۳۳ سال

درگذشت: در ششم جمادی‌الثانی سال ۵۲۵ هجری قمری

ادامه
اسماعیل محرابی بیوگرافی اسماعیل محرابی؛ بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۵ فروردین ۱۳۲۳

محل تولد: تنکابن، مازندران

حرفه: بازیگر سینما و تلویزیون

شروع فعالیت: ۱۳۴۵ تاکنون

تحصیلات: لیسانس تئاتر

ادامه
ویژه سرپوش