پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۳۳ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۵۳۰۲
جرم و جنایت

اعترافات زن میانسالی که دختر سه ساله را ربود

نمی‌دانستم «باران» مادر دارد

کودک ربایی,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت
همزمان با پیدا شدن دختر بچه ربوده شده افغان در خانه زنی میانسال وی در بازجویی‌ها مدعی شد به‌خاطر علاقه زیاد به داشتن دختر او را خریده است.

باران سه ساله روز ۶ بهمن از سوی یک زن به‌ظاهر نیکوکار ربوده شد. این زن به بهانه خرید لباس شب عید برای خانواده باران کوچولو و سوءاستفاده از غفلت مادرش بچه را ربود. اما پس از ۱۲ روز سرانجام بامداد پنجشنبه ۱۸بهمن کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت موفق به شناسایی محل نگهداری باران و پیدا کردن او شدند. تحقیقات پلیسی نشان می‌داد که زن کودک‌ربا باران را به زن ۴۶ ساله‌ای به مبلغ یک میلیون و ۵۰ هزار تومان فروخته است.

 

سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت در رابطه با این خبر گفت: باران ۱۲ روز در خانه زن میانسالی بود که مدعی است کودک را از زن نیکوکاری خریده است. بررسی‌ها در این رابطه به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران ادامه دارد. همچنین به دستور بازپرس بخشوده، متهم برای بررسی صحت روانی به پزشکی قانونی منتقل خواهد شد.

 

مادر باران درباره  وضعیت دخترک سه ساله‌اش به خبرنگار «ایران» گفت: حال باران خوب است، روانپزشکی که او را معاینه کرده گفت حال بچه‌ام خوب است و مشکلی ندارد. البته شب‌ها بد خواب شده و با اضطراب می‌خوابد. از زن میانسالی که بچه‌ام نزد او بود شکایت کردیم اما به سه مرد جوانی که چند روز قبل بازداشت شدند و مشخص شد در این ماجرا نقشی ندارند رضایت دادیم.

 

 گفت و گو با متهم

۲۰ سال قبل ازدواج کرده و حاصل این زندگی یک پسر دانشجو است. ۴۶ساله است و می‌گوید وقتی این کودک را می‌خریده نمی‌دانسته مادر باران زنده است.

 

چه شد که تصمیم به ربودن باران گرفتی؟

بچه را من ندزدیدم، مدت‌ها دنبال یک دختر بچه بودم. ۲۰ سال قبل ازدواج کردم و خدا به من پسر داد. بعد از آن دوبار باردار شدم، یکبار پسر بود که سقط شد. یکبار هم دختر، اسمش را گذاشتم نفس، اما عمر نفسم کم بود و مدتی بعد فوت کرد. الان اگر بچه‌ام زنده بود هم سن باران بود. برای همین در خانه باران را نفس صدا می‌زدم. من عاشق دختر بودم، به قدری که وقتی این اتفاق افتاد به بهزیستی مراجعه کردم و درخواست فرزندخواندگی دختر دادم اما آنها به من گفتند این کار دو سال وقت می‌برد و من تحمل این همه زمان را نداشتم.

 

بعد چکار کردی؟

 تصمیم گرفتم کودک خانواده‌هایی را که وضعیت مالی بدی دارند و معتاد هستند یا کودکی که پدر و مادر ندارد را به فرزندخواندگی بپذیرم. حتی وقتی کرمانشاه زلزله آمد خودم را به آنجا رساندم. دنبال بچه‌ای می‌گشتم که خانواده‌اش را در زلزله از دست داده و بی‌سرپرست باشد. اما آنجا کسی کمکم نکرد. فقط یک آقایی شماره‌ام را گرفت و گفت اگر بچه‌ای پیدا کرد با من تماس می‌گیرد. اما خبری نشد و من بازهم به‌دنبال کودک دختری بودم تا مادرش شوم.

 

بعد رفتم سراغ آدم‌هایی که می‌شناختم و از آنها خواستم اگر بچه بی‌سرپرست یا بد سرپرستی را می‌شناسند به من خبر دهند. در این میان با مردی آشنا شدم که در اطراف بیمارستانی در تهران دستفروشی می‌کرد. به او گفتم دنبال بچه هستم، او مرا به اطراف تهران برد و گفت در این محدوده بچه‌های زیادی هستند که خانواده‌های معتادی دارند و با مبلغی پول می‌توانی آنها را بخری. اما هیچ بچه‌ای پیدا نکردیم.

 

با زن نیکوکار چطور آشنا شدی؟

در یکی از چهارراه‌های جنوب تهران، دستمال کاغذی می‌فروخت. وقتی فهمید دنبال بچه هستم گفت می‌تواند کمکم کند. گفت خانواده‌ای را می‌شناسد که پدر در زندان است و مادر کودک نیز فوت کرده است. دخترک با مادربزرگش زندگی می‌کند و پیرزن شرایط نگهداری از بچه را ندارد. می‌گفت کودکی بور با چشم‌های آبی است و بهترین گزینه برای من است که دنبال بچه هستم.

 

در قبالش از تو چه خواست؟

۲۵۰ هزار تومان به‌عنوان پیش پرداخت به او دادم و ۸۰۰ هزار تومان بعد از اینکه بچه را تحویل گرفتم.

 

باران را چطوری به تو رساند؟

روز جمعه زنگ زد و گفت بچه را گرفته است. اول سمت مولوی با من قرار گذاشت اما بعد از من خواست روبه‌روی شیرینی‌فروشی در میدان خراسان بروم. شنبه بعد از ظهر به محل قرار رفتم و بچه را گرفتم. فاصله‌ای را باهم پیاده رفتیم و بعد از آن سوار تاکسی شدیم و به خانه آمدیم.

 

خانواده‌ات با دیدن بچه چه عکس‌العملی نشان دادند؟

پسر و همسرم با دیدن باران شوکه شدند. می‌گفتند خانواده باران نگران هستند و چشم انتظار بچه‌شان. اما به آنها اطمینان دادم که باران کسی را ندارد. واقعاً هم تصور می‌کردم کسی را ندارد وگرنه هرگز این کار را نمی‌کردم. من خودم مادر هستم و می‌دانم یک مادر در نبود بچه‌اش چه سختی‌هایی می‌کشد. تا زمانی که با مادر باران روبه‌رو نشده بودم نمی‌دانستم که او خانواده دارد. با دیدن مادر باران، خیلی ناراحت شدم که او را از مادرش جدا کردم. باران به من می‌گفت مامان و خانواده‌ام که باور کرده بودند بچه کسی را ندارد دیگر مخالفت نکردند.

 

در مدتی که باران با شما زندگی می‌کرد سراغ مادرش را نمی‌گرفت؟

اصلاً. باران بچه شیرین اما کم حرفی بود. از طرفی من آنقدر به او محبت می‌کردم که مرا مادر صدا می‌زد. برای بچه کلی لباس خریدم و او را به پارک می‌بردم. از او کلی فیلم و عکس گرفتم و روزهای خوبی باهم داشتیم.

 

مرجان همایونی

 

iran-newspaper.com
  • 18
  • 8
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۱۱
جدیدترین
قدیمی ترین
با این اطلاع رسانی ها کاملا موافقم
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش