جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۵۱ - ۱۶ آذر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۹۰۳۳۰۴
جرم و جنایت

‏«اسلام آباد» یک روز پس از گلوله باران

تیراندازی در اسلام آباد,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت
محله هنوز هم آرام نیست. نگرانی و وحشت در چهره ساکنان و کسبه موج می‌‏زند. با اینکه یک روز از آن حادثه گذشته، اما هیجان آن دقایق دلهره‌آور در صحبت‌هایشان نمایان ‏است. آنها از صدای رگبار گلوله و قمه‌هایی که یکی پس از دیگری بر شیشه‌ مغازه‌ها و ‏ماشین‌ها فرود آمد، می‌گویند. از آن جوان سی‌وپنج‌ساله‌ای که بی‌گناه جان داد و دو مجروح دیگر ‏که با ضرب گلوله راهی بیمارستان شدند. اینجا «اسلام آباد» است. یک روز پس از آن تیراندازی ‏خونبار. ‏

جایی بین دو محله افسریه و مسعودیه، خیابان باریکی است که از بلوار خاتم الانبیا شروع می‌شود و تا ‏چشم کار می‌کند، به طرف جنوب ادامه دارد. اما جنجال هولناک پنجشنبه شب ابتدای این خیابان ‏رخ داد. مقابل قهوه‌خانه «فرات». اصل درگیری به همین قهوه‌خانه مربوط بود. ظاهرا چند روز ‏پیش دعوایی در آنجا رخ داد و این تیراندازی خونین هم ادامه همان دعوا بود.

این را یکی از ‏کسبه محل به «شهروند» می‌گوید. مردی میانسال که مغازه کوچک کفاشی دارد: «حدود هشت ‏و نیم شب بود، اول فکر کردم ترقه بازی بچه‌هاست. رفتم  بیرون که ببینم چه خبر است، حسین ‏شاگرد علی مکانیک داد ‌زد، حاجی برو تو دارن تیراندازی می‌کنند.» وقتی صدای گلوله بلند ‏شد، همه پا به فرار گذاشتند. هرکسی جایی پناه گرفت. هیچ‌کس درست نمی‌دانست چه اتفاقی ‏افتاده، صدای گلوله و خرد شدن شیشه  همه محل را برداشته بود. صدای تیراندازی که قطع شد، ‏چند مرد نقابدار با صدای بلند رجز می‌خواندند و برای همه خط و نشان می‌کشیدند. صاحب مغازه ‏عکاسی که دقیقا رو‌به‌روی قهوه‌خانه فرات است، از اول تا آخر این حمله مسلحانه را دیده.

از همان ‏لحظه‌ای که یک پرشیای سفید رنگ به سرعت وارد اسلام آباد شد و طوری توقف کرد که خیابان ‏باریک اسلام آباد را ببندد: «صدای داد و بیداد شنیدم، اول زیاد توجه نکردم، چون دعوا و درگیری ‏در این محل عادی است، اما یک لحظه چشمم به قمه بلندی افتاد که دست یکی از آنها بود. با ‏همان قمه به ال ٩٠روبه‌روی مغازه حمله کردند، شیشه‌هایش را شکستند، ماشین یکی از مشتری‌‏های من بود. او می‌خواست اعتراض کند که صدای شلیک گلوله بلند شد.» با شروع تیراندازی، ‏کرکره مغازه عکاسی پایین آمد، فلافل فروشی کنار قهوه‌خانه هم همین کار را کرد.  بقیه مغازه‌ها ‏هم تعطیل کردند. مشتری‌های مغازه عکاسی با صاحب مغازه در  اتاق پشتی پنهان شدند. هرکسی ‏هرجا که بود، همانجا پناه گرفت. همه منتظر بودند تا صدای تیراندازی قطع شود. صدای چند نفری ‏از بیرون می‌آمد، یکی تهدید می‌کرد و چند نفر از ترس جان‌شان التماس می‌کردند. حدود ١٥ دقیقه طول ‏کشید تا سر و صدا‌ها قطع شد. صدای تیک آف و ساییده شدن لاستیک روی آسفالت اهالی اسلام‌آباد را مطمئن کردکه نقابداران مسلح رفتند.‏

کرکره‌ها یکی یکی بالا رفت. مردم آرام آرام به طرف خیابان آمدند. صحنه عجیبی بود، مثل میدان ‏جنگ، دو نفر روی زمین افتاده بودند، یکی از آنها داخل قهوه‌خانه بود، دیگری نبش همان کوچه ‏کنار دوچرخه‌اش. آنها هنوز نفس می‌کشیدند. چند متر دورتر راننده یک پراید سفید هم تیر ‏خورده بود، مردم به سمت تیرخورده‌ها رفتند. وضع راننده پراید از همه بد‌تر بود. مجید نخستین کسی ‏بود که خودش را به راننده پراید رساند:  «وقتی به او رسیدم، صورتش پر خون بود. گلوله از طرف ‏شیشه شاگرد به فکش خورده بود و ازآن طرف بیرون آمده بود. هیچ کاری نمی‌شد برایش انجام داد. ‏حدود ٢٠ دقیقه طول کشید تا آمبولانس رسید، راننده بیچاره قبل از رسیدن اورژانس مرد.» براساس ‏اعلام مقامات رسمی این راننده اسنپ، تنها جانباخته این حادثه است. اما طاهر و مجتبی هم زخمی ‏شده بودند. طاهر داخل قهوه‌خانه بود، او برای دیدن یکی از دوستانش به قهوه‌خانه «فرات» آمده ‏بود که نقابداران مسلح به آنجا حمله کردند. طاهر با اورژانس به بیمارستان منتقل شد. اما آن طور ‏که رضا فلافلی می‌گوید، جراحت طاهر جدی است:  «صبح دوستانم از بیمارستان تماس ‏گرفتند و به ما گفتند که طاهر در کماست.» ‏

و اما مجتبی کوچک‌ترین حادثه دیده ماجرای اسلام‌آباد. او برای دوچرخه‌سواری از خانه بیرون رفته ‏بود. وقتی درگیری شروع شد، همه فرار کردند، مغازه‌ها هم که کرکره‌ها را پایین کشیدند. درواقع ‏جایی برای پناه گرفتن مجتبی نبود. این بچه ١٣ ساله ماند و چهار نقابدار مسلح که هیچ چیز و هیچ‌کس از ‏دست‌شان در امان نبود. اهالی محل وقتی فهمیدند مجتبی زخمی شده، او را داخل سوپر مارکت ناصر بردند، بعد هم تلفنی موضوع را به پدرش اطلاع دادند. مجتبی درحال حاضر در بخش ‏مراقبت‌های ویژه بیمارستان بعثت بستری است. گلوله دست و ران پایش را سوراخ کرده است. ‏

این درحالی است که ساعتی پس از وقوع این حادثه، سرهنگ جلیل موقوفه‌ای، جانشین رئیس پلیس ‏پیشگیری فرماندهی انتظامی پلیس پایتخت در تشریح جزئیات این حادثه گفت: «با حضور ماموران ‏کلانتری مسعودیه در محل حادثه و بررسی‌های میدانی مشخص شد که سرنشینان ‏یک دستگاه خودرو پژو پارس سفید رنگ فاقد پلاک در خیابان اسلام آباد منطقه مسگرآباد به ‏سمت قهوه‌خانه‌ای در این منطقه با یک قبضه سلاح کلاشینکف اقدام به تیراندازی و حمله با قمه و ‏شمشیر کرده‌اند. در این حادثه یک نفر راننده خودرو به دلیل اصابت گلوله به ناحیه سرش در ‏دم فوت کرد و همچنین مرد حدودا بیست‎وپنج‌ساله که در قهوه‌خانه حضور داشته از ناحیه شکم و یک پسر ‏بچه سیزده‌ساله از ناحیه دست و پا هدف گلوله فرد مهاجم قرار گرفتند‎.»

امیرحسین خواجوی

  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش