یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴
۱۵:۲۲ - ۱۵ تير ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۴۰۰۹۵۰
جرم و جنایت

زوایای جدید از ۳ قتل در یک خودرو!

اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت
تک تیراندازهای پلیس در ساختمان های مرتفع مستقر شدند

متهمان پرونده معروف به« جنایت رگباری» در حالی زوایای جدیدی از ارتکاب سه قتل عمدی مسلحانه درون یک خودروی پژو پارس را در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد فاش کردند که با دستور قاطع مقامات قضایی، تک تیراندازهای پلیس نیز برای حفظ امنیت محل بازسازی صحنه جنایت در ساختمان های مرتفع اطراف، مستقر شده بودند.

به گزارش روزنامه  خراسان، تحقیقات گسترده کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی درباره پرونده قتل مسلحانه سه مرد که بیست و چهارم اردیبهشت گذشته در بخش رضویه مشهد رخ داد، با دستگیری عاملان این جنایت وحشتناک که دو برادر به نام های« حسن و حسین- خ» بودند در حالی ادامه یافت که در نهایت سه قبضه سلاح جنگی و یک قبضه سلاح شکاری وینچستر نیز از متهمان کشف و ضبط شد.

این گزارش حاکی است، روند تحقیقاتی این پرونده جنایی با دستور قاضی علی اکبر احمدی نژاد به بازسازی صحنه قتل مسلحانه کشید تا متهمان چگونگی و جزئیات این حادثه هولناک را مقابل دوربین قوه قضاییه تشریح کنند. در همین حال برای حفظ امنیت محل بازسازی صحنه جنایت و پیشگیری از هر گونه رخدادهای تلخ دیگر با تدابیر و دستورات ویژه مقامات قضایی، تک تیراندازهای پلیس در ساختمان های مرتفع مستقر شدند و دیگر نیروهای انتظامی نیز برای کنترل جاده ها و محل وقوع قتل به یاری کارآگاهان اداره جنایی آمدند. همزمان با آغاز بازسازی صحنه قتل، ابتدا کارآگاه سرهنگ ولی نجفی( افسر پرونده) به بیان خلاصه ای از محتویات پرونده و چگونگی دستگیری عاملان این جنایت در کلبه جنگلی شهر گرگان پرداخت و در ادامه قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد با تفهیم مواد قانونی و اتهام سه قتل عمدی به دو برادر از آنان خواست، حقیقت ماجرا را بیان کنند چرا که اظهارات آنان در مراحل دیگر دادرسی مورد استناد قضایی قرار می گیرد.

به گزارش اختصاصی خراسان، ابتدا« حسین- خ» با بیان این که ۳۲ ساله و متاهل است با اشاره مقام قضایی مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد و درباره روز حادثه گفت:آن روز با« محمد- ب»( مقتول ۵۰ ساله) که از بستگان برادرم است، تلفنی تماس گرفتم اما نمی دانستم او در کنار مردی به نام« علی- ت» نشسته است! ما از قبل با« علی- ت» اختلاف داشتیم و کدورتی بین ما وجود داشت.

زمانی که مشغول گفت وگو با محمد بودم او گفت که« علی- ت» نیز در کنارش حضور دارد! با شنیدن این جمله او را نکوهش کردم که چرا نزد علی رفته است! ولی محمد از پشت خط به من گفت که« علی» صدای مرا می شنود! او این را گفت تا من جمله یا کلمه زشتی را به کار نبرم! ولی من که نمی دانستم او صدای مرا می شنود جملاتی را بر زبان راندم که موجب دلخوری و کدورت بیشتر شد. در این هنگام علی گوشی را از محمد گرفت و با من در نزدیکی منزلش قرار گذاشت تا حرف هایمان را رو در رو بزنیم. من هم بی درنگ به روستای خادم آباد( محل زندگی علی- ت) رفتم. به آن جا که رسیدم درگیری شروع شد و علی به همراه پسر و دیگر نزدیکانش با بیل و چوب به سوی من حمله کردند و مرا کتک زدند.

من هم با برادرم« حسن» تماس گرفتم و ماجرا را برایش شرح دادم. او با اسلحه شکاری وینچستر به محل آمد و گلوله ای هوایی شلیک کرد این در حالی بود که طرف های مقابل نیز با کلت جنگی تیر هوایی شلیک کرده بودند. متهم پرونده جنایی ادامه داد :در همین هنگام خودروی گشت نیروهای انتظامی رسید و من و برادرم به سمت زمین های کشاورزی فرار کردیم و در آن جا با برادر دیگرمان به نام« علی» تماس گرفتیم. وقتی او نزد ما آمد ابتدا ما را به آرامش دعوت و بعد هم شروع به نصیحت کرد که دعوا عاقبت خوشی ندارد. مادرمان مریض است و... او که از ما بزرگ تر است همچنین از ما خواست به خانه بازگردیم تا شب با« علی- ت» در این باره صحبت کند! چرا که معتقد بود این گونه نزاع ها بارها رخ داده است و چیزی جز بدبختی و زندان به دنبال ندارد!

خلاصه برادرمان با گفتن این جملات از ما جدا شد و ما هم تصمیم به بازگشت گرفتیم اما در همین لحظه یکی از خواهرزاده های« علی- ت» به نام« محمدرضا» با برادرم« حسن» تماس گرفت و با حالتی تهدیدگونه گفت:« یا بروید با هم آشتی کنید یا به در منزلتان می آییم!»

این جمله اش خیلی به من برخورد و با او قرار گذاشتیم تا در شهرک یکدیگر را ملاقات کنیم! بلافاصله اسلحه کلاشینکف و کلت جنگی را برداشتیم و سوار بر پژو پارس به طرف شهرک حرکت کردیم. من اسلحه را روی پایم گذاشته بودم و رانندگی می کردم که ناگهان خواهرزاده های« علی- ت» را درون پژو پارس« محمد- ب» دیدیم که در مسیر شهرک بودند. محمد که رانندگی خودرو را به عهده داشت با دیدن ما از سرعت خودرو کاست و من هم در کنار او توقف کردم. بی درنگ از پشت فرمان بیرون پریدم و خودرو را دور زدم تا به سمت سرنشین جلو برسم. دیگر نفهمیدم چه می کنم و شروع به شلیک کردم. برادرم حسن نیز با کلت جنگی شلیک می کرد.

بنابر گزارش خراسان، در این هنگام قاضی احمدی نژاد پرسید آیا اسلحه کلاشینکف روی شلیک رگباری بود؟ که متهم پاسخ داد:نه! رگباری شلیک نکردم اما آن قدر پشت سر هم گلوله ها را شلیک می کردم که صدای رگباری می داد. متهم ۳۲ ساله در ادامه اعترافاتش افزود:پس از آن هم از محل گریختیم و با خودروی پژو ۲۰۷ یکی از دوستانمان به کاشمر رفتیم و با کمک دوست کاشمری که قبلا در زندان با هم آشنا شده بودیم به تهران و شمال کشور گریختیم که در نهایت نیز چند روز بعد داخل کلبه جنگلی دستگیر شدیم! گزارش اختصاصی خراسان حاکی است، در ادامه بازسازی صحنه جنایت،« حسن»( دیگر متهم پرونده جنایی) نیز ضمن تایید اظهارات برادرش به شلیک گلوله با اسلحه کلت جنگی در صحنه جنایت اعتراف کرد. در همین حال قاضی احمدی نژاد پرسید:چرا بلافاصله به سوی سرنشینان خودرو شلیک کردید و فرصت گفت و گو ندادید؟« حسین»( متهم پرونده) گفت:چون آن ها هم مسلح بودند و اگر ما شلیک نمی کردیم آن ها ما را می کشتند!

اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت

مقام قضایی گفت:ولی طبق بررسی های دقیق قضایی هیچ گونه سلاحی از مقتولان کشف نشد، که متهم پاسخ داد:وقتی به پژو پارس شلیک کردیم سرنشینان یک دستگاه خودروی ۲۰۶ نیز در همان نزدیکی بودند ولی جرئت نداشتند جلوتر بیایند، بعد از فرار ما از صحنه حادثه احتمالا اسلحه مقتولان را با خود برده اند! با وجود این ما قصد کشتن آن ها را نداشتیم!

قاضی احمدی نژاد سوال کرد:« محمد- ب» که از بستگان خودتان بود چرا او را به قتل رساندید؟ حسن( متهم دیگر) گفت:او را که اصلا نمی خواستیم آسیب ببیند. او از بستگان برادرم« علی» بود اما آن لحظه حسین به خاطر کتکی که خورده بود، خیلی عصبانی بود و متوجه شلیک هایش نمی شد!

به گزارش خراسان، با پایان یافتن اظهارات متهمان، قاضی ویژه قتل عمد نیز با دستور بازداشت موقت، آنان را روانه زندان کرد تا دیگر مراحل دادرسی سه قتل مسلحانه در یک خودرو طی شود.

  • 20
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش