سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴
۰۹:۵۴ - ۰۷ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۱۶۵۱
شبکه نمایش خانگی

نگاهی به سریال‌های نمایش خانگی که هیچ شباهتی با واقعیت موجود از نهاد خانواده ندارد

سریال های شبکه نمایش خانگی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,شبکه نمایش خانگی

اگر شوهر یا فرزند شما توسط یک گروه آدم ربای خشن ربوده شود چه می کنید؟ اگر هوس سفر با دوستان‌تان را داشته باشید و همسرتان اجازه ندهد چه می‌کنید؟ در کل وقتی تلویزیون سریال جذاب با بازیگر مطرح ندارد، چه می کنید؟ جواب دو سوال اول باشد برای بعد. اما برای سوال سوم باید بگوییم با این وضعیت تلویزیون که سریال‌هایش دیگر خیابان خلوت‌کن نیست شبکه نمایش خانگی پرمخاطب شده و درست دست روی عناصری برای جذابیت گذاشته است که در تلویزیون کمتر می‌بینیم.

بازیگران سرشناس و فیلم نامه‌های متفاوت که کمتر روی آموزنده بودن تاکید دارند و ترجیح می‌دهند مخاطب را سرگرم کنند که این موضوع هیچ عیبی هم ندارد. اما مشکل این جاست که سود سرشار سریال‌سازی با جذب مخاطب نباید مسیر را برای تولید هر محتوایی هموار کند. آموزنده نبودن و سرگرم بودن صرف ،بد نیست؛ اما برایند سریال‌های شبکه نمایش خانگی از خنثی بودن در محتوا به سمت اشاعه محتوای نامناسب رفته است.

سریال های شبکه نمایش خانگی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,شبکه نمایش خانگی

تازه‌ترین سریال شبکه نمایش خانگی «ریکاوری» است، سریالی که تنها دو قسمت از آن پخش شده است؛ هر چند تماشای دو قسمت برای نقد و بررسی یک اثر کافی نیست اما در همین دو قسمت اشکالات فرمی و محتوایی عجیبی به چشم می‌خورد که جای تعجب دارد.

شخصیت اصلی سریال مدیرمسئول یک هفته نامه است که از فرجام برجام تا یادداشت علیه فساد اقتصادی در آن چاپ می‌شود، از طرفی همکارش ۵۰ میلیون از یک خواننده گرفته تا عکسش را روی جلد چاپ کند، خلاصه معلوم نیست با یک هفته نامه جدی و وزین و دغدغه مند طرفیم یا یک نشریه زرد و بازاری؟ هفته نامه فقط سه کارمند دارد و یک دفتر لاکچری. اما این ها هیچ کدام موضوع این پرونده نیست؛ ماجرا این است که جناب مدیرمسئول با آن سطح از دغدغه‌های اجتماعی و فرهنگی و .... برای آن‌که همسرعاشق پیشه اش را به اصطلاح بپیچاند و با رفقایش در سفر کیش «ریکاوری» کند، نقشه عجیبی طراحی می‌کند.

چند آدم ربای خشن او را پیش چشم همسرش می‌دزدند و تاکید می‌کنند نباید به پلیس اطلاع بدهد. همسر و پدر مدیرمسئول ربوده شده که از نقشه او بی‌خبرند به‌جای اطلاع دادن به پلیس ساندویچ و پیتزا سفارش می‌دهند و دعوا راه می‌اندازند که پول و سرمایه زندگی حاصل تلاش کیست و... این تصویر تخت و مضحک از آدم‌ها و روابطشان فقط و فقط محدود به «ریکاوری» نبود. «رقص روی شیشه»، «ممنوعه»، «نهنگ آبی»، «عاشقانه» و... هر کدام به نوعی تصویری از جامعه ارائه دادند که تناسبی با واقعیت موجود در آن نداشت. در این پرونده سراغ جوانب مختلف این موضوع می‌رویم.کوتاه درباره کلیت تصویری که سریال‌های شبکه نمایش خانگی از خانواده ارائه کردند

رقص عاشقانه نهنگ روی شیشه!

سریال های شبکه نمایش خانگی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,شبکه نمایش خانگی

ممنوعه| شیرتوشیر: پدر و مادر برکه با علم به این‌که سامی فرد مناسب دخترشان نیست اجازه می‌دهند رابطه این دو نفر ادامه داشته باشد. پدرخوانده سامی با زن برادرش رابطه داشته. همسر سابق سامی هنوز عاشق سامی است اما با مواد فروشی به نام دنی هم رابطه دارد. البته سریال سعی کرد در پایان بعد از نمایش جذابیت‌های کاذب برای فروش عواقب یک سری رفتارها را هم نشان دهد.

رقص روی شیشه| دورهمی بی خانواده‌ها: سریال با چند نریشن عجیب ماست مالی شد اما عجایب زیادی داشت، به طور مثال شوهر که آدم عاشق پیشه‌ای است همسرش را بعد از سقط جنین رها می‌کند تا از دست طلبکارها مخفی شود اما به محض این‌که می‌فهمد همسرش یک نقش سینمایی را قبول کرده ظاهر می‌شود تا زنش را جلوی جمع خراب کند. ادریس به همسرش خیانت عاطفی می‌کند. شوهر دریا همسرش را با یک مرد قمارباز و هوس باز در خانه تنها می‌گذارد. شخصیت ماکان هم با خانمی همسن مادرش در ارتباط بود!

نهنگ آبی| قحط الرجال: آرمین یک برنامه‌نویس بیکار و بی‌پول است که به محض ورود در یک شرکت خلافکار مورد توجه بیشتر خانم‌های شرکت قرار می‌گیرد و ... مادر آرمین پدرش را به خاطر زندگی سالم و ساده ترک کرده و خودش حالا یک رشوه بگیر حرفه‌ای است. آناهیتا عاشق بابک است اما از جهان برای اهدافش سوءاستفاده می‌کند. پرویز و نادر و... هم که بماند.

عاشقانه| واقعاً عاشقانه؟: پیرمرد ریاکار سریال با یک دختر جوان در رابطه است و دختر از او اخاذی می‌کند. یک دختر جوان دیگر با پیرمردی میلیاردر قرار ازدواج می‌گذارد و دارایی‌اش را بالا می‌کشد. دختر جوان دیگری برای مهاجرت و رسیدن به عشقش در آن سوی آب، قول و قرار ازدواج صوری می‌گذارد. شخصیت هومن برق نورد هم که در این سریال معلوم الحال است. پسر جوانی که با زبان بازی دنبال اغفال دختران است. شخصیتی به شدت شیرین و جالب که قبح رفتارش به هیچ وجه به تصویر کشیده نمی‌شود و دوست داشتنی است!

ریکاوری در ۲ قسمت کوتاه درباره رفتار های عجیب شخصیت های اصلی «ریکاوری»

 

بابک| پوریا پورسرخ

سریال های شبکه نمایش خانگی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,شبکه نمایش خانگی

مدیرمسئول یک نشریه عجیب غریب که منزلش در حد فعالان  وال استریت است. مردی که همزمان علیه فساد اقتصادی مطلب می‌نویسد و بدون توجه به نگرانی و احساسات همسرش، برای رفتن به کیش با رفقا و دیدار عشق سابق نقشه آدم ربایی خودش را می‌کشد. بعد هم که می‌فهمد همسرش نگران است در حال خوش گذرانی است و برای این‌که حلقه ازدواجش را قبل دیدار با عشق سابقش در دست کند تردید دارد. عشق سابق هم که طبق معمول از خارج برگشته تا آتش عشق کهنه را شعله ور کند و سریال بفروشد. تصویری جالب از شوهر ایرانی از نوع روشنفکرش!

سهیل| مجید واشقانی

کلاش، رشوه بگیر، نامزدش بچه پولدار است برای همین تبدیل به نوچه پدرخانم آینده‌اش شده است. اهل نزول دادن هم هست. عصبی و تندخو اما به وقتش زبان باز. در کل هومن سیدی در «عاشقانه» و «گلشیفته» و مهرداد صدیقیان در «رقص روی شیشه» این‌جا به این شکل تکرار شده است.

پدر بابک |عزت‌ا... مهرآوران

پولدار است و موفق. سرمایه زندگی پسرش را داده اما زود پس گرفته است. نه با وصلت پسرش با عشق اولش موافق بوده نه با ازدواج پسر با برادرزاده‌اش. بعد از پنج سال به خانه پسرش آمده تا ببیند ماجرای آدم ربایی چیست؟ فیلم‌ها را از نگهبان مجتمع می‌گیرد و بلافاصله که می‌بیند عروسش کماکان زبان دراز است، منزل را بدون پیگیری بیشتر یا تماس با پلیس ترک می‌کند. تصویر جالبی از یک پدر پولدار و دلسوز و نگران که مثل همیشه با ازدواج پسرش با هر نوع دختری مخالف است.

مسعود| هومن برق‌نورد

اهل سیگار و الکل و ... آدمی الکی خوش که از قضا رسانه‌ای هم هست. با آن گریم عجیب و لحن حرف زدن بیشتر شبیه یک پدرخوانده سرخوش مواد مخدر است. از همسرش تقریباً جدا شده اما تاکید دارد او نداند که در کیش است. همه باید فکر کنند آقای روزنامه نگار برای ماموریت در تبریز است. مردی که از همسرتقریباً سابقش می‌ترسد و دروغ هم می‌گوید و... کلاً مرد راستگو داریم؟

نگار|شبنم قلی‌خانی

شوهرش را جلوی چشمش گروگان گرفته‌اند اما چون استرس گرفته باید حسابی غذا بخورد، هنگام غذا خوردن هم بدون هیچ ملاحظه‌ای با پدرشوهرش که عمویش هم هست بحث می‌کند که چرا حمایت کمی از شوهرش کرده! مثل بیشتر زن‌های ایرانی در سریال‌ها بی‌دلیل! به شوهرش مشکوک است و لابد همین رفتار زمینه دروغ گویی و پنهان‌کاری مرد   داستان را فراهم کرده است. عاشقانه شوهرش را دوست دارد اما بی‌سیاست است. اشتهایش هم که در بحران عالی است. چون آدم ربا گفته با پلیس تماس نگیر، تماس نمی‌گیرد و در غیاب شوهر می‌خواهد چراغ مجله را روشن نگه دارد!

تهیه کننده «ریکاوری»  درگفت‌و‌گو با مااز آدم های  سریالش می گوید

ما در جامعه بسیاری از این خانواده‌ها داریم!

مازیار حکاک | خبرنگار

«جمال گلی»، تهیه کننده سریال ریکاوری است که در آثاری همچون فیلم سینمایی «به وقت خماری»، سریال تلویزیونی «بزم آخر» و «سه جلد» فعالیت داشته است. با توجه به موضوع پرونده به سراغ او رفتیم تا از ریکاوری برای مان بگوید.

به نظر خودتان این خانواده‌هایی که در سریال شما می‌بینیم زیادی اغراق شده و نادر نیستند؟

در زندگی مشترک تا یک جایی زن و مرد شرایط را تحمل می‌کنند از یک جایی به بعد مثل فنری که فشرده شده از جا درمی‌روند. زندگی نیاز به تعادل و تفاهم دارد. در این سریال اگر زن بیش از حد روی همسرش فشار نمی‌آورد یا اگر مرد قدرت استدلالش بالا بود متوجه می‌شد لزومی ندارد به چنین سفری برود که بخواهد با همسرش به مشکل بخورد و این اتفاقات نمی‌افتاد. سریال می‌گوید؛ تفاهم را باید به عنوان اصل اول قرار داد. اگر تفاهم نباشد آدم‌ها ناگزیر به فریبکاری و دروغ و پنهان‌کاری می‌شوند. ما در سریال به هر دو طرف داریم می‌گوییم شما هر دو باختید.

چه تویی که احساس کردی با فشار آوردن روی همسرت سعی در کنترل زندگی داشتی، چه تویی که سعی کردی با دروغ‌گویی و فریبکاری همسرت رو فریب بدهی و به سفر بروی. شما وقتی به آدمی دائم الخمر یا بوالهوس تبدیل یا به بیماری دروغ گفتن دچار می‌شوید، این‌ها وقتی می‌آید، ناخودآگاه مراقبت خدا از زندگی این آدم‌ها دور می‌شود، افراد خودسر می‌شوند. اگر این آدم‌هایی که در قصه ما بودند سر سوزن آدم‌هایی بودند که توجه می‌کردند به مبانی سبک زندگی اسلامی هیچ کدام زندگی‌شان به این‌جا نمی‌رسید. ما در جامعه بسیاری از این‌ها داریم. ما به طور ساده می‌‌خواهیم بگوییم اگر خدا را از زندگی دور کنید، دچار این ناهنجاری‌ها می‌شوید.

به نظر شما چقدر قصه سریال «ریکاوری» در جامعه ما مصداق دارد و طرح آن لازم است؟

به نظر من زمانی که اثر؛ نمایش داده می‌شود الزاما نباید اتفاقات در جامعه به غلظتی رسیده باشد که بگوییم مصداق دارد. مثلا در مقطعی که ایدز در کشور ما نسبت به جهان خیلی آمار کمتری داشت سریال و فیلم و ... درباره بیماری ایدز ساخته می‌شد، خب طرح این گونه مسائل جنبه پیشگیرانه دارد. درباره قصه سریال خودم هم نمی‌گویم آن قدر زیاد بوده که ما سراغش رفته‌ایم بلکه این کار به نوعی رفتار پیشگیرانه است درباره آدم‌هایی که خلاف عرف و اخلاق و اجتماع رفتار می‌کنند.

اما این‌که چرا این آدم تصمیم می‌گیرد آدم‌ربایی کند بالاخره برای شروع یک قصه، برای این که درامی شکل بگیرد ناگزیریم یک چیزی را بگذاریم. می‌گردیم دنبال یک چیز جذاب و با کیفیت که مخاطب را راضی و هیجان‌زده کند. این طراحی دراماتیکی است که می‌خواهد به جذابیت قصه بیفزاید.

ما «بابک» را در قصه آدم روشنفکری می‌شناسیم که برای خودش اصولی دارد، چطور ممکن است چنین آدمی چنین نقشه ناجوانمردانه‌ای را طرح‌ریزی و اجرا کند؟

من بابک را روشنفکر نمی‌دانم. من روشنفکر را جور دیگری معنی می‌کنم. شخصیت ما روشنفکر نیست بلکه در روابط کاری خودش سلامت کاری دارد اما بابک در زندگی شخصی‌اش به خاطر رفتار همسرش که همان سخت‌گیری و فشار زیاد است به فریب‌کاری و دروغ‌گویی می‌افتد.

 انتقاد دیگری که به سریال‌ شما یا بعضی سریال‌های مشابه وجود دارد، این است که گفته می‌شود نشان دادن روابط آزادانه با جنس مخالف ممکن است باعث آسیب‌هایی در جامعه بشود، نظر شما در این باره چیست؟

 من به عنوان یک تهیه کننده که ادعا دارم آدم دین‌داری هستم و در حوزه فرهنگ دغدغه دارم به هیچ عنوان نمی‌پذیرم که سریال من مروج آزادسازی روابط باشد. آدم‌های سریال من کاملا در چارچوب روابط مشروع قرار دارند. به همین علت است که شورای عالی فضای مجازی سریال مرا تایید می‌کند و قابل ارائه در «آی فیلم» تشخیص می‌دهد. حتی این سریال در تلویزیون هم قابل پخش است.

در بیشتر سریال‌هایی که در شبکه نمایش خانگی می‌بینیم شخصیت‌ها زندگی لاکچری دارند، به نظرتان این با وضع جامعه همخوانی دارد؟

ما هر وقت درباره زندگی‌ قشر مرفه‌تر جامعه سریال می‌سازیم این حرف وجود دارد. وقتی هم درباره افراد ضعیف جامعه سریال کمدی می‌سازیم، افراد پایین دست جامعه اعتراض می‌کنند که ما را اسباب خنده خودشان قرار داده‌اند. از آن جایی که زندگی لاکچری کمتر در جامعه وجود دارد و خیلی از افراد نمی‌توانند تجربه‌اش کنند، زیبایی‌ها و ظواهری دارد که از طریق تماشای سریال، آدم‌های مختلف جامعه می‌توانند شرایط آن قشر دیگر جامعه را هم ببینند.

چرا با موضوع مهمی سروکار داریم؟

قرار نیست هر سریالی در شبکه نمایش خانگی تصویر دقیق و کاملی از جامعه به خصوص نهاد خانواده ارائه کند. بنا نیست هر سریال پر از پیام اخلاقی باشد که مثل تبلیغات تلویزیونی از دل داستان بیرون می‌زند تا به مخاطب مثل یک دانش‌آموز درس زندگی بدهد. اصولاً یکی از بزرگ ترین ایرادهایی که به سریال‌های تلویزیون وارد است این است که شخصیت سریال‌های رسانه ملی در بسیاری از اوقات کاملاً به سیاه و سفید تقسیم می‌شوند. شخصیت خاکستری نداریم، یا یک نفر ارث بقیه را بالا کشیده و خیلی آدم بدی است یا دربرابر نامردی سکوت کرده و جواب بدی را با خوبی داده و آدم خوبی است. خب هر آدم خوبی در زندگی واقعی اشتباهاتی دارد و هر آدم بدی هم ممکن است نکات مثبتی داشته باشد. ماجرای تحولات یکهویی شخصیت‌های منفی در سریال‌های تلویزیونی هم که جای خود.

اگر قرار است سریالی را دنبال کنیم تا براساس رفتار شخصیت‌ها، موقعیت‌هایی را تجربه کنیم که در آن‌ها زندگی نکردیم باید شخصیت‌ها واقعی باشند. اما هر چقدر تصویر آدم‌های خوب درسریال‌های تلویزیونی پاستوریزه و اغراق شده است در سریال‌های شبکه نمایش خانگی با شخصیت‌های اصلی مواجه ایم که همذات پنداری مخاطب را جلب می‌کنند و مخاطب با آن‌ها همراه می‌شود اما پر هستند از باگ‌های شخصیتی و رفتارهای نامناسب. خلاصه این‌که اگر بخواهیم از طریق همراهی با شخصیت و تطبیق موقعیت‌های رفتاری و تصمیم‌گیری در لحظات حساس از ‌سریال‌های تلویزیونی چیزی یاد بگیریم در جامعه با دو دسته فرشته و شیطان محض مواجه ایم. اما سریال‌های شبکه نمایش خانگی که با بحث بازگشت سرمایه و سود هم مواجه هستند فقط و فقط گِرد زندگی‌های لوکس در تهران می‌چرخند و آدم‌هایی  که خط قرمزهایشان شباهتی به کلیت جامعه ندارد.

مقوله تاثیرپذیری و انعکاس واقعیت‌ها و درمان دردهای جامعه و هشدار درباره ناهنجاری‌ها و... به کنار، اگر بخواهیم براساس پرمخاطب‌ترین سریال‌های تلویزیون و شبکه نمایش خانگی روزگار مردم در این دهه را تحلیل کنیم کدهای سریال‌های تلویزیونی می‌شود یک عده آدم بدبخت با سرگذشت‌های تلخ که همگی یک آدم بد خانواده دارند تا بدبخت‌شان کند و براساس سریال‌های شبکه نمایش خانگی هم با مردمی طرفیم که کمابیش غم دنیا ندارند، زندگی‌شان به جای معیشت و ... حول موضوعاتی مثل مهمانی و آشنایی‌های نامتعارف و... می‌چرخد و همه از یک کنار شاسی بلند دارند. باور نمی‌کنید «عاشقانه»، «ممنوعه»، «رقص روی شیشه» و حالا «ریکاوری» را مرور کنید.

khorasannews.com
  • 20
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش