
با عرض پوزش؛ زادهی شصتیم و میدانیم:
«هر جا که دردی شد عَلَم ما علت آنیم»
با خاطرات استرس زای کلاس اول
در خواب با این سن هنوزم غرق بارانیم
کنکور شد در دورهی ما قوز بالا قوز
ما رستمان زخم خورده در نود خوانیم
دارد عروسی میکند نوباوهی هشتاد
در انتظار نیمههامان چشم گردانیم
با مدرکی بالا پی یک شغل معمولی
لیک عاقبت خط کرج_ری پشت فرمانیم
گفتی به هر جا پا نهادی غرق مشکل شد
در پای صندوق منتها نور دل و جانیم
ای کودکیهاتان بدون رنج و ویرانی
ما حاصل تلخی و ترس بمب بارانیم
جانم... شما بختت بلند است و جهان گیری
ما تیرهروزان از تولد هم پشیمانیم
- 17
- 4










































