دیروز با آقای رحیممشایی قرار داشتم و نرفتم سر قرار. بعد از دو ساعت زنگ زد و گفت: چرا من را کاشتی اینجا؟ گفتم از آنجا که شما اعلام استقلال کردی و گفتی درختی، به مناسبت هفته درختکاری، گفتم شما را بکارم.
از آنجا که درخت مثل خاری در چشم مسئولان و بسازبفروشها و مردم است؛ یعنی مسئولان، جنگلها را از بین میبرند، بسازبفروشها باغها را از بین میبرند و مردم هم تا جایی که دستشان برسد درختها و بتهها را از بین میبرند، پیشنهاد میشود درخت را بیخیال شویم و رودروایسی را کنار بگذاریم و جای درختکاری، جاپارک به شهر اضافه کنیم. والا.
ما هرچی را میخواستیم فراموش کنیم، اسمش را روی یک روز گذاشتیم؛ مثل روز زن، مثل آزادی مطبوعات، مثل روز هوای پاک، روز طبیعت، روز ملیشدن نفت و روز درخت. میبینید؟ هر چیزی که توی تقویم برایش یک روز خاص هست، عملا باید فاتحهاش را بخوانیم.
مدتها همه میگفتند اگر اصلاحطلبان و شبهاصلاحطلبان و شبیه اصلاحطلبان، وارد مجلس شوند مشکلات حل میشود. به همین منظور ما به لیست امید رأی دادیم که بعد فهمیدیم اگر صندلی خالی میگذاشتند توی مجلس، بیشتر به نفع ما بود. بنابراین ما رسما اعلام میکنیم در انتخابات سال گذشته ما به ١٣٠ ، ٤٠ تا درخت رأی دادیم! به همین مناسبت از مسئولان شهرداری تقاضا داریم با انتقال درختها و چنارهای مجلس به خیابان ولیعصر موافقت کنند. دمتان گرم.
- 10
- 5
