
به گزارش عصر ایران، فیلم تقلای عضو هیأت رییسۀ مجلس شورای اسلامی برای تلفظ درست موزۀ «لوور» در فضای مجازی اسباب مضحکه و ریشخند مردم شده و هر که در هر سطح از سواد که بیگانگی «اکبر رنجبر زاده» نماینده اسدآباد و عضو هیأت رییسه را با واژه « لوور» می بیند از خنده روده بُر میشود.
خنده البته یک روی داستان است و اندکی بعدتر غصه و افسوس به جان آنان چنگ می زند که در کشوری با این همه تحصیلکردۀ بیکار چگونه افرادی این گونه به لطف حذف های شورای نگهبان و در انتخابات محدود با ۱۹ هزار رأی به مجلس راه مییابند و بر کرسی عضویت در هیأت رییسه هم می نشینند و «لوور» را به صورت لور، لوبر، لووِر و لووُر تلفظ می کنند!
هر یک از ما ممکن است اشتباه کنیم و این نویسنده نیز از اشتباه بری نیست. اما منِ روزنامه نگار بر صندلی نمایندگی مجلس تکیه نزده ام و مدعی عنوان « دکتری» یا « دکترا» نیستم.
چگونه ممکن است فردی که در سوابق او معاونت دانشجویی دانشگاه فرهنگیان و فعالیت های علمی از جمله مقالات ISI و مقالات علمی و پژوهشی و مدرک او دکتری پزشکی ذکر شده نداند «لوور» کجاست و موزه لوور چیست؟
اکبر رنجبرزاده متولد ۱۳۴۵ است و به این ترتیب در سال پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ قاعدتا در کلاس دوم راهنمایی تحصیل کرده و در همین ۷ سال هم به واژه لوور باید برخورده باشد.
این ۷ سال هم هیچ ۵ سال بعد تا دیپلم تجربی هم « لوور» را نشنیده است؟ هیچ مطلبی درباره موزه ها و فرانسه و پاریس نخوانده است؟ اطلاعات عمومی این فرد این قدر نازل است؟ آن وقت چنین آدمی با چنین سطحی از اطلاعات درباره مسایل مختلف نظر و رأی هم می دهد؟
سوء تفاهم نشود. مته به خشخاش نمیگذاریم. بحث مچ گیری نیست. چنان که گفته شد هر یک از ما نیز در معرض خطا هستیم اما دقت کنید ایشان نایب رییس گروه دوستی پارلمانی ایران و فرانسه هم هست! اشتباه ما هزینه ای به مردم تحمیل نمی کند.
آنان که اهل تاریخ اند از این حکایت به یاد ماجرای خانم نماینده مجلس عصر پهلوی می افتند که در سالروز کشف حجاب گفت : «اعلیحضرت رضا شاه سِندِرقیتِ ما زنان را پاره کرد!» او سند رِقّیت به معنی با با ادعای «سند بندگی یا بردگی» را به صورت یک واژه تلفظ کرده بود.
وجه مضحک قضیه این نبود که کلمه ای را اشتباه تلفظ می کند این بود که نشان می داد متن را دیگری برای او نوشته و قادر نیست بخواند!
افسوس مضاعف به این خاطر بود که تاریخ پارلمان در ایران چهره هایی چون دکتر مصدق، سید حسن مدرس، ملک الشعرای بهار و اللهیار صالح را به خود دیده بود و قابل تحمل نبود که به جای آنان نمایندگانی بی سواد بنشینند و این دلیلی نداشت جز بسته شدن فضای سیاسی که جایی برای نمایندگانی از آن جنس باقی نگذاشته بود.
اگر اکبر رنجبرزاده دکتری یا دکترای پزشکی نداشت و اگرعضو هیأت رییسه و نایب رییس گروه دوستی پارلمانی ایران و فرانسه نبود این قدر بر این خطا درنگ نمی کردیم و آن را سهو لسان یا همان اشتباه لُپی می دانستیم اما این بی سوادی علامت بدی است.تأسف آورتر این که اصرار دارد اشتباه را مربوط به متن بداند و انگار عادت کرده همیشه به حق به جانب باشد. همین آدم ها چه بسا در مجلس درباره فرهنگ مملکت نظر هم می دهند.
نویسنده ای مشهور می گفت هیچ چیز برای من زجر آور تر نیست که جوانی در سن وسال نوه من که قادر نیست داستان مرا درست بخواند از نوشته های من ایراد می گرفت. هر که بیشتر اهل فکر است از بی سوادی مدعیان بیشتر رنج می برد.
نشان میدهد کسی که با رأی او وزیری رأی اعتماد میگیرد یا نمیگیرد و بر سرنوشت من وشما تأثیر میگذارد در عمر ۵۰ ساله خود یک بار هم «موزۀ لوور» را نشنیده و وقتی نمیداند لوور چیست چگونه میتواند برای فرهنگ وهنر تصمیم بگیرد و وقتی نمی داند لوور چیست اگر در قالب هیأت پارلمانی به فرانسه برود جر اتلاف سرمایه چه دستاوردی دارد؟
درست است که حرف «و» چند نقش دارد. هم صدای اُ می دهد، هم صدای او، هم صدای و (V) و هم گاهی خوانده نمی شود ( در کلماتی چون خواهر و خوان) اما لوور کلمه ای است که به قاعده باید در عمر ۵۰ ساله یک نفر که ادعای کتاب و سواد دارد به گوش او خورده باشد.
بد نیست از نماینده فقید کرمانشاه مرحوم اسماعیل ططری یاد کنیم که سواد کلاسیک نداشت ولی کلمات را نادرست تلفظ نمی کرد و اگر هم گاهی اشتباه می کرد به حساب سادگی او گذاشته می شد. اما همان یک اقدام احیای نام کرمانشاه یا کرماشان به جای باختران برای ماندگاری او کافی است.
چه میتوان کرد؟ همانگونه که «سِندِرقیت» در سینۀ تاریخ ثبت شده و هنوز هم خنده به لب میآورد، لووِر، لووُر، لور و لوبر هم ثبت خواهد شد.
مهرداد خدیر
- 16
- 2