
در زندگینامه و آموزههای عیسی، در خودداریاش از حد وسط را گرفتن به هنگام مواجهه با اخلاقهای ناروا، در تأکید او بر جهانشمولی و امر کلی، و نامحدودیتهای خواستهای اخلاقی او از بشر، نیرویی نهفته است که از تمامی سدهای مذهبی میگذرد و چه عقاید دینی او را باور داشته باشیم و چه نداشته باشیم ما را مجبور به اندیشیدن درباره این «نظام اخلاقی» میکند.
تأثیر او بر امور انسانی، پس از خود او در هنر و فرهنگ امروز بسیار مهم است. از ابتدای مسیحیت و در قرون وسطا تا همین اواخر، تعداد کثیری از متفکران و هنرمندان اخلاقی اروپا به نحوی از انحا از عقاید مسیحی مایه گرفتهاند. آثاری به تنوع و گوناگونی کمدی الهی دانته و تمامی مکتبهای نقاشی مذهبی اروپا گواه جاذبه اخلاقی عیسی و کلیسای پرستنده اوست.
با این حال بههیچوجه نمیتوان گفت که اینها بازتابی از دستاورد فکری عیسای تاریخی است و این عیسای نجاتدهنده به عنوان چهره محوری مذهبی و رستگاریبخش است که ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. اما در قرن بیستم تصویر تغییر کرد و لااقل در محافل رادیکال، گرایشی روزافزون دیده شد که منکر تمامی چارچوب مابعدالطبیعی مذهب بود و آن را اسطوره میخواند و میگفت نباید کلمه به کلمه آن را صحیح دانست.
همزمان با آن سعی شد گونهای نظام فلسفی دیگر ساخته شود که در آن تعلیمات اسطورهزداییشده عیسی بتواند مفید باشد. بهویژه بسیاری از حکمای الهی، اگزیستانسیالیسم را به جای تصویر یهودی مسیحی از خدا و بهشت و دوزخ عرضه کردهاند و این تفسیر اگزیستانسیالیستی از عیسی و مسیحیت امروزه در محافل متکلمان مورد موافقت واقع است.
کتاب همفری کارپنتر با نام «اندیشه عیسی» به بررسی تاریخنگارانه داستان مسیحیت از خلال بررسی جزئیات زندگی عیسی و اختلاف روایت این چهار انجیل میپردازد و تلاش میکند به این سؤالها پاسخ گوید: روایت انجیلهای مسیحی درباره کردار و گفتار عیسی تا چه اندازه قابل اعتماد است؟ اندیشه عیسی با اندیشه معاصرانش چه فرقی داشت؟ عیسی در مورد خود چه فکر میکرد؟
نویسنده در پیشگفتار میگوید: «کتاب حاضر یکی از مجموعه کتابهایی است که در توصیف ماهیت و اصالت و اهمیت اندیشه چهرههای روشنفکر برجسته گذشته به تحریر درمیآید. چرایی انتخاب کسی که زندگانی و مرگش موجب پیدایش مسیحیت شد برای این سلسلهکتاب قابلفهم است. اما اینکه عیسی را یکی از چهرههای روشنفکر برجسته گذشته بدانیم در نظر بسیاری افراد، دستکم، عجیب مینماید.
به باور کلیسای مسیحی وی قطعا خیلی بیش از اینها بود، و چه بسا بیایمانها استدلال کنند که حضرت اصلا «روشنفکر» نبود. فزون بر این میتوان گفت که مجزاساختن «اندیشه» عیسی از سایر چیزهایی که کتاب مقدس درباره او میگوید تصوری نادرست است.» (صفحه ١٣)
عیسی هیچگاه کتابی ننوشت و چهار کتاب انجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا که به عنوان چهار انجیل قانونی پذیرفته شدهاند، کتابهایی بودهاند که رسولان و شاگردان مسیح احتمالا در دهههای آخر سده یکم میلادی به یونانی نوشتهاند.
این انجیلها شرح و تفصیل مسیحیان است از زندگی و اندیشه بنیانگذار خود. واژه انجیل هم بر کل کتاب «عهد جدید» و هم بر چهار بخش ابتدایی کتاب یعنی زندگینامههای مسیح اطلاق میشود. چهار انجیل درواقع چهار روایت از زندگی عیسی مسیح است که توسط چهار تن از حواریون مسیح نگاشته شده و دارای قسمتهای مشترک بسیاری است اما تفاوتهایی نیز با هم دارند.
مسیحیان این چهار کتاب را مانند چهار تصویر از مسیح ولی از زوایای مختلف توصیف میکنند. مجزاساختن اندیشه عیسی از آنچه در کتاب مقدس گفته شده به نظر کارپنتر یکی از نکاتی است که او در نگارش کتاب به آن توجه کرده است و سعی کرده با بررسی نظر متکلمان مسیحی معاصر، اندیشه عیسی را با بررسی اسناد تاریخی توضیح دهد و مهمترین ویژگی کتاب این است که مسیحیت را در بستری تاریخی و نه با پیشفرضهای دینی مسیحی توضیح میدهد.
انجیلهای مرقس، متی و لوقا را معمولا تلخیصات میخوانند چون با وجود اختلافات بزرگ با همدیگر، کلام هر سه آنقدر همسانی دارد که میتوان آنها را در ستونهای متوازی تلخیصی جا داد و به کار برد. کهنترین نسخه خطی انجیل، به قرن چهارم میلادی باز میگردد. در بین انجیلها، مرقس پیش از همه نوشته شده و از همه نیز موجزتر است و به همین خاطر بیشتر ارجاعات در کتاب به این انجیل هستند. روایت انجیل متی مفصلتر از انجیل مرقس است و مرقس و متی دعوی سبک ادبی ندارند.
انجیلهای آنها در بیان طبیعت معجزهگر و توان و اقتدار عظیم عیسی است، و به نقش خود به عنوان نویسنده کمتر توجه میشود. اما انجیل یوحنا کمتر رویهای تاریخی دارد و با این کلمات آغاز میشود: «در ازل کلمه بود، کلمه با خدا بود و کلمه خود خدا بود.» انجیل یوحنا بیشتر حاصل تاملات روحانی است تا تاریخ موثق. یوحنا از یکسو منبع فکری سرشاری درباره ماهیت عیسی به منزله «مسیح»- که در تورات به ظهور او بشارت داده شده بود- و «پسر خدا» فراهم میسازد به طوری که اندیشه مذهب مسیحی در مورد ماهیت عیسی بدون تردید بیشتر مدیون یوحناست تا سه انجیل دیگر. از سویی دیگر تصویر یوحنا از عیسی در زمینه ادراک مورخان از عیسای انسان، فایدهای نسبتا ناچیز داشته است.
کتاب «اندیشه عیسی» قبلا در چهار نوبت در انتشارات طرح نو چاپ شده بود ولی اینک ویراست دوم آن توسط انتشارات فرهنگ جاوید منتشر شده است. حسن کامشاد مترجم نامآشنا در یادداشت مترجم گفته: «متاسفانه ترجمههای رایج فارسی عهد جدید و عهد عتیق هیچیک در مقابله با متن کتاب مقدس حق مطلب را ادا نمیکرد؛ از این رو مترجم خود به ترجمه مستقل آیهها پرداخت.»
کتاب به شکلی نوشته شده که برای خوانندهای که پیش از انجیلها با متون مربوط به الهیات مسیحی آشنایی قبلی نداشته باشد نیز سودمند باشد. نویسنده برای پاسخ به پرسشها به بررسی و ارزیابی شواهدی که پایه آگاهی ما از عیسی است میپردازد و با زبانی روان، وجوه مختلف پیدایش مسیحیت را از خلال عهد جدید بررسی میکند؛ از زمان تولد او در چهار سال قبل از میلاد که او یک معلم مذهبی یهودی بود تا حدود ٢٨-٣٠ بعد از میلاد که به صلیب کشیده شد و جان سپرد.
- 12
- 2