
جمله مشهور «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» خلاصه پیام نمادینی است که آئین و مناسک عاشورایی قرار بوده است منتقل کند. در واقع پدیدارها و کنشهایی که ما در قالب مراسمات عزاداری و مناسک عاشورا مشاهده میکنیم حاوی معانی و مضامین فرهنگی و اجتماعی هستند و از همینرو دارای وجهی نمادین نیز هستند.
بهگفته کلیفورد گیرتز انسانشناس شهیر معاصر، نماد چیزی است که میتواند به جای چیزی دیگر بنشیند و آن را بازنمود و بیان کند یا میتواند بهعنوان نمودار و راهنمای آنچه باید انجام بشود، عمل کند. به نظر او، نمادهای اعتقادات و فعالیتهای مربوط به آیینهای دینی، نظامی از ارزشها را میسازند که هم الگویی «ازچیزها» را همانطور که هستند و هم الگویی «برای چیزها» آنطور که باید باشند ارائه میدهند و مناسک هم شرایطی برای حفظ عقاید و باورهای دینی و انسجام جامعه فراهم میکنند و هم، زمینه تحول افراد و ایجاد لحظه مقدس برای او را فراهم میآورند.
از اینرو مناسک عاشورایی، صرفا دارای وجه شورمندانه و احساسی نیست، چراکه بهگفته امیل دورکیم جامعهشناس مشهور فرانسوی، کارکرد مهمتر آن، برانگیختن ذهنی افراد و تقویت ارزشها و حیات اخلاقی و همبستگی اجتماعی است.
اما به راستی امروزه آیا وجه نمادین مراسمات عاشورایی و بازنمایی آنچه در فرایند تحولات معطوف به وقایع کربلا و رخداد عاشورا روی داد، مورد توجه و تامل است؟ آیا کارکردهای فرهنگی و اجتماعی این مناسک در تجربه زیسته ما مورد توجه قرار میگیرد؟
به نظر میرسد کمرنگ شدن وجه معرفتی و منابر وعاظ و سخنوران تحلیلگری که پیام «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را در تجربه زیسته انسان دیندار امروز گوشزد کنند، از یکسو و رونق گرفتن و هژمونی مداحان(که بیشتر بیانگر جلوه عاطفی و احساسی فرهنگ عاشورایی است) بر مناسک عاشورایی از سوی دیگر، باعث شده است تا آرمانهایی که در فرایند تحولات منتهی به رخداد عاشورا مورد تاکید قهرمان واقعی میدان (امام حسین علیهالسلام) بوده است و بهویژه در خطبه مشهور منا متبلور شد، تحتالشعاع آئینهایی قرار گیرد که بیشتر به بازنمایی ظلم و ستم و جنگ نابرابر و ناجوانمردانه یزیدیان در روز عاشورا و نهایتا چند روز پیش از آن(و اندکی پس از آن) میپردازند.
در حالی که خودِ رخداد عاشورا نیز نمادی از نحوه مواجهه شخص مستکبر، مستبد و ظالمی چون یزید با شخصیت متنفذی است که سودای اختیار کردن حکومت در سر ندارد، اما سر آن هم ندارد که با یزید بیعت کند و نه تنها این بلکه تاکید میکند از امر به معروف و نهی از منکر و رد مظالم و تلاش برای برابری و آزادی دست نمیکشد.
آرمان حسین(ع) آزادی و آزادگی و زنده نگاه داشتن امیدهای رهاییبخش در هر زمان و هر مکانی است. از سطح خرد روابط و مناسبات اجتماعی هر یک از ما، تا یزید درونمان را بکشیم، به احدی ظلم نکنیم، آزادی را که ودیعه الهی برای نوع بشر است پایمال نکنیم و با مخالفمان ناجوانمردانه رفتار نکنیم تا سطح میانه و کلان اجتماعی در رابطه با قدرتهای سیاسی و اقتصادی یا حتی در صحنه بینالملل و در واکنش به هرگونه نابرابری و تضییع حقی.
آئینها آنگاه که به بازنمایی آرمانها و امیدهای عاشورا بپردازند و پیام آزادی بیان و عزت نفس و روحیه نقاد و پرسشگر و ظلمستیز حسین(ع) را هر زمانی و هر مکانی کنند و در واقع آئینها در ربط و تعامل و دیالکتیک با آرمانها برگزار شوند، میتوانند وجه نمادین و حامل معناهای فرهنگی و ارزشی خود را حفظ کنند و کارکرد اثربخش خود را در عرصه اجتماعی محقق نمایند؛ همان زمانی که لحظه مقدس، ما را متحول کند و ارزشهای انسانی و اخلاقی را در ما برانگیزد.
اگر اینگونه شود ما در تجربه زیسته خود به همان میزانی حسینی هستیم که آزادی بیان را پاس بداریم، منتقد و مخالفان را حرمت نهیم، در برابر مظالم سکوت نکنیم، برابری و عدالت را مطالبه و پیگیری کنیم و در روابط فردی و اجتماعیمان، به هم ظلم نکنیم و به همان میزانی حسینی خواهیم بود که انسان بودگیمان را در غبارهای زندگی پر زرق و برق امروزی نفروشیم.
مهدی مکارمی
- 14
- 1