شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۴۷ - ۲۳ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۶۵۷۳
اخبار علمی و پژوهشی

به بهانه ۲۳ تير ماه سالروز درگذشت دكتر مريم ميرزاخانی؛ پيروزی خلاقيت و اراده

مريم ميرزاخانی,اخبار علمی,خبرهای علمی,پژوهش

«نخبه» فرد يا گروهي است با استعداد، قابليت و توانايي‌هاي عالي و خصوصياتي استثنايي، منحصربه‌فرد و با قدرت تاثيرگذاري بالا در جامعه كه از ساختار برآمده‌اند. از آنجا كه مفهوم نخبه چند وجهي بوده از اين رو در تبيين آنان و نوع ارتباط ساختار با عامل انساني مفهوم‌پردازي مختلفي صورت گرفته است. برخي نظريه‌پردازان كاركردي نخبه را به مفهومي ايستا در نظر مي‌گيرند و بر اين باورند كه «ساختار» نخبه را خلق مي‌كند و در فرآيند نخبه شدن او موثر است. اما در مفهوم‌پردازي جديد، نخبه مفهومي پوياست زيرا نگاهي كاملا فرآيندي دارد.

در اين نگاه، ساختار نخبه را (به مثابه عامليت) در خود دارد و قائل به جدايي ساختار و نخبه نيست بلكه رابطه آنها متقابل است و كنش‌گر هم در اين امر دخالت دارد به عبارت ديگر نخبگان مخلوق ساختار هستند و بر ساختار نيز تاثير مي‌گذارند.

مريم ميرزاخاني، متخصص رياضيات و شخصيتي اثرگذار در مقياس جهاني بود كه به عنوان يك زن نخبه با نايل شدن به بالاترين مدارج علمي و اخذ جوايز متعدد نشان داد براي جويندگان علم، آنچه واجد اهميت است صرفا استعداد و توانايي افراد است نه چيز ديگر. زندگي و مهاجرت اين جوان نخبه و انديشمند بزرگ ما را بر آن مي‌دارد تا با مطالعه زندگي‌اش در فرآيندي دقيق به عناصري چون «ساخت» و «عامليت» توجه كنيم تا دريابيم ساختار فرهنگي و اجتماعي چگونه در فرآيند نخبه شدن او موثر بوده است و از سوي ديگر مريم نيز به عنوان يك كنش‌گر تا چه حد در اين امر دخالت داشته و بر ساختار جامعه خود تاثير گذاشته است. مهم آنكه اهميت «ساخت» را براي توسعه آموزش كشور دريابيم و به سوال‌هايي از اين قبيل كه: آيا او به عنوان يك كنش‌گر در اعمال خود از استقلال برخوردار بود؟ آيا كنش‌گر محصول شرايط تعيين ‌يافته‌اي است كه بر او حاكم است؟ آيا در علت‌يابي فرآيند نخبه شدن بايد اراده كنش‌گر را مورد توجه و ارزيابي قرار داد يا روابط ساختاري را مقدم شمرد؟ آيا ميرزاخاني يك استثنا بود يا به عنوان يك جريان ساختاري در جامعه كنوني ما و راهي براي ايجاد اين زمينه‌ها به شمار مي‌آيد؟

آنچه مسلم است ميرزاخاني، با مرگ خود نيز، طريق نويني از زندگي را به ما آموخت كه الهام‌بخش جويندگان علم در جهان به‌ خصوص جوانان نخبه خواهد بود.

ساخت

«ساخت» واژه انگليسي Structure از كلمه لاتيني Struere به معني ساختن مشتق شده است (لوپز، ۱۳۸۵: ۲۰). در فرهنگ جامعه‌شناسي كالينز آمده است:«ساخت اجتماعي يعني هر الگوي نسبتا پايداري از آرايش‌هاي اجتماعي است كه در يك جامعه معين قلمداد مي‌شود»(كالينز، ۱۹۹۱: ۵۹۷).

ساخت در دوره سنت

خداوند با خلقت انسان، صرف‌نظر از تفاوت در جنس كه امري بيولوژيك و زيست‌شناختي است به هر دو جنس(زن و مرد) قابليت‌ها و توانايي‌هايي چون هوش و استعداد داده كه بايد از آن در زندگي اجتماعي و فرهنگي خود بهره بگيرند. بي‌ترديد راه سعادت و خوشبختي آنان يكي است و هر دو بايد با رعايت حدود و مرزهاي انساني و مراعات حقوق يكديگر در امور اجتماعي وظايفي را ايفا كنند. اما زنان به دليل ويژگي‌هاي خاص خود سهوا يا عمدا در اين دوران بي‌كنش و منفعل بوده‌ كه اين روند قطعا به ضرر جامعه انساني تمام شده است؛ در هر حال زنان توانستند در حوزه‌هاي مختلف علوم ازجمله اخترشناسي، رياضي، پزشكي، ادبيات، تاريخ‌نگاري، شعر، خوشنويسي و سياست نامي ماندگار از خود در دفتر علم و فرهنگ ايران زمين به يادگار بگذارند.

ساخت و مدرنيته

گذار جامعه از دوران سنت به مدرنيته و نوع مواجهه با آن نيز براي زنان ايراني با چالش‌هاي متعدد همراه بود؛ به طوري كه فراز و نشيب‌هاي بسياري را پشت سر گذاشت. گرچه آنان با وقوع انقلاب مشروطه و با وجود موانع و وجود محدوديت‌هاي بسيار بر اثر اقدامات افرادي چون بي‌بي خانم استرآبادي، مزين‌السلطنه، صديقه دولت‌آبادي و به دنبال تاسيس مدارس دخترانه و انتشار روزنامه و نشريات ويژه بانوان و انجمن‌هاي زنان توانستند به تدريج در عرصه اجتماع حضور يابند ولي متاسفانه سهم آنان از دستاوردهاي انقلاب مشروطه اندك بود.

در عصر پهلوي نيز با وجود آنكه ادعا مي‌شد بدون وارد ساختن فعالانه زنان به درون روند نوسازي كشور نمي‌توان به پيشرفت واقعي دست يافت، زنان اگرچه با ارتقاي سطح دانش و آگاهي خود وارد عرصه فعاليت‌هاي اجتماعي و اقتصادي شدند اما به دليـل توزيع نابرابر امكانات، ميزان كمتري توانستند نسبت به مرداني كه در جايگاه اجتماعي با آنها مشترك بودند از منابع مادي، منزلت اجتماعي، قدرت و فرصت‌هايي براي فعال‌سازي به خود برخوردار باشند. اين امر سبب شد تا برخي فقدان زمينه‌هاي لازم براي حضور اجتماعي زنان و ناآگاهي و بي‌تجربگي آنان را در ايجاد ارتباط با مردان سبب انحطاط اجتماعي و فرهنگي جامعه بدانند (فلسفي، ۲۸ بهمن۱۳۲۰: ۲).

بنابراين، وضعيت زنان ايراني در اين دوران چندان تغيير محسوسي نكرد و دولت پهلوي تنها وانمود مي‌كرد كه يار و پشتيبان زنان، اصلاحات و تغييرات اجتماعي است. براي نمونه زنان اصلاح‌طلب ايراني مجله نسوان كه فعالانه از برنامه خاص ناسيوناليستي و تجددطلبانه رضاشاه حمايت مي‌كردند با تثبيت قدرت او- با اينكه طرفدار حكومت بودند- توانايي هدايت اصلاحات را از دست دادند و خاموش شدند. در دوره سانسور فعال مطبوعات از سوي دولت، اين نشريه با كنار آمدن دستگاه سلطنتي و دولت و ابراز احساسات پهلوي‌دوستانه شديد توانست بيشتر از نشريات ادواري آن دوره عمر كند (كرونين، ۱۳۹۳: ۲۳۶-۲۳۸).

مريم ميرزاخانی,اخبار علمی,خبرهای علمی,پژوهش

نظريه ساخت‌يابي گيدنز

محققان علوم اجتماعي نظرات مختلفي را به ‌منظور فهم و شناخت علل يا تبيين و تعريف چرايي و چگونگي رخدادها و پديده‌هاي اجتماعي عرضه داشته‌اند كه هر يك بر روش‌شناسي خاصي مبتني بوده و بر مبناي پاسخ خود رهيافت خاصي را اتخاذ كرده‌اند.

در دهه ۱۹۷۰ آنتوني گيدنز، نظريه ساخت‌يابي را ارايه كرد. اين نظريه و اصطلاح برخاسته از آن بيشتر در پي آن بود كه بتواند بر دوگانگي عامليت و ساختار غلبه و بين ساختار و عامليت پيوندي برقرار كند. گيدنز سعي كرد با دركي ديالكتيكي از رابطه ميان ساختار و كارگزار، رويكرد‌هاي يك‌سوگرايانه را نفي كند و با پيوند بين آنها نشان دهد كه اعمال اجتماعي در بستر زمان و مكان نظم مي‌يابند. از نظر او ساختارهاي اجتماعي عبارتند از مجموعه كلي از قواعد، نقش‌ها و روابط و معاني كه به كمك انديشه و عمل انسان‌ها سازماندهي، بازتوليد و متحول مي‌شوند.

در واقع اين انسان‌ها هستند كه طي زمان، ساختارها را خلق مي‌كنند و مبتكر تحول در آنها مي‌شوند نه خود جامعه ولي فعاليت‌ها و ابتكارات خلاقانه آنها تابع محدوديت‌هاي اجتماعي است (ريترز، ۱۳۸۹: ۳۰۲-۳۰۰) .گيدنز در بُعد هستي‌شناسي، ساختار مشروعيت قطب‌بندي كنش و جامعه را نمي‌پذيرد و بر آن است كه كنش و جامعه را به عنوان شؤون متداخل و تاثيرگذار بر هم مفهوم‌پردازي كند. هدف اصلي او در نظريه ساخت‌يابي اين است كه نشان دهد چگونه ساختارها ايجاد مي‌شوند و روند شكل‌گيري و زايش ساختار در يك رابطه بين نيروها و عوامل ذهني و فاعلي چگونه است؟ گيدنز اعتقاد دارد كه هر بررسي تحقيقي در علوم اجتماعي يا تاريخ بايد كنش يا عامليت را با ساختار مرتبط كند. به همين جهت، كار مهم او غلبه بر دوگانگي ساختار و عامليت است. از نظر او، جامعه هم داراي ساختار و هم واجد كنش است و اين دو با هم ارتباط متقابل دارند و رابطه آنها رابطه‌اي ديالكتيكي است.

گيدنز فرد را بازيگر صحنه اجتماع مي‌داند كه چگونه بايد نقش خود را ايفا كند. او با تاكيد بر آگاهي عملي معتقد است، مفهوم عامليت واجد اعتبار است زيرا عامليت با رخدادهايي ارتباط دارد كه فرد عامل آن است. به عبارت ديگر هر چيزي كه رخ مي‌دهد، مي‌توانست اگر فردي در وقوع آن دخالت نمي‌كرد، اتفاق نيفتد. از اين ‌رو عامل را كسي مي‌داند كه قدرتي را اعمال يا اثري را ايجاد مي‌كند. تاكيد بر عامليت نشان‌دهنده نقش برجسته عوامل انساني در تاثيرگذاري بر جهان اجتماعي‌شان است كه قدرت اهميت و نقش ويژه‌اي در آن مي‌يابد چراكه كنش‌گر فاقد توانايي اثرگذاري به ديگر عوامل نيست.

ساختار از مفاهيم اصلي تشكيل‌دهنده نظريه ساخت‌يابي است. با توجه به اهميتي كه گيدنز براي عامليت قائل است و با توجه به كنش عامل (انسان) در چارچوب شرايط زماني و مكاني و پيامدها و نتايج ناخواسته، اين نكته آشكار مي‌شود كه عامل يا كنش‌گر نمي‌تواند وجودي مستقل از ساختار داشته باشد و چنين وضعيتي نسبت به ساختارها نيز صدق مي‌كند. گيدنز ساختارها را هم به عنوان وسيله و هم به عنوان محصول عامليت تعريف مي‌كند لذا ساختار تنها از طريق تلاش عوامل انساني معنا مي‌يابد.گيدنز معتقد است ساختارها، الزام‌آور و در عين حال توانايي‌بخش هستند و ساخت‌يابي در برگيرنده مفهومي دوسويه است كه نشان‌دهنده وابستگي متقابل عامل و ساختار است به طوري كه هيچ ‌كدام بدون ديگري بي‌معني است.

به عبارت ديگر ويژگي‌هاي ساختاري نظام‌هاي اجتماعي هم وسيله و هم نتيجه كنش‌هايي است كه نظام‌هاي اجتماعي را تشكيل مي‌دهند. پس نظريه ساخت‌يابي به عنوان يك نظريه اجتماعي در پي مطالعه پيوندهاي متقابل عامل و ساختار در سازمان‌هاي اجتماعي است. از يك ‌سو ساختارها از انسان‌هاي تشكيل شده‌اند كه زندگي‌شان توسط همان ساختارها سازمان مي‌يابند و از سوي ديگر انسان به منزله موجودي است كه با آگاهي گفتماني و اعمال اراده خود و احساس مسووليت، قادر به ابداع و يا تغيير شرايط ساختاري حيات اجتماعي و يا مقاومت در برابر ساختارهاست (نك: گيدنز، ۱۳۹۶: ۴۵-۵۸).

ساخت‌يابي و نخبگان

چنانكه گفته شد بين ساختار و عامليت رابطه انكارناپذيري وجود دارد تا آنجا كه هيچ ساختاري بدون مشاركت كنش‌گران شكل نمي‌گيرد و هيچ عاملي بدون دخالت ساختار منشأ اثر نمي‌شود. مريم ميرزاخاني، نخبه ايراني نمونه‌ بارزي است كه نشان مي‌دهد او چگونه با دو سطح ساختار و عامليت مشاركت كرده و نتايج اتيكال و اميكال را در عرصه دانش‌ورزي و با توجه به دو مفهوم ساختار و نخبگي به وجود آورده است. او با رفتن به دبيرستان فرزانگان و دانشگاه صنعتي شريف در پرتو كوشش و تلاش مستمر خود به المپياد رياضي راه يافت و با اخذ مدال طلا در المپياد جهاني استعداد و توانايي و هوش خويش را به رقابت گذاشت.

ميرزاخاني، كنشگري فعال بود كه با انتخاب و ادامه تحصيل در رشته رياضي در دانشگاه‌ استنفورد تا عالي‌ترين مقطع، مشكلات و دشواري‌هاي تحصيل در يك فرهنگ و كشور بيگانه را تحمل كرد و به عنوان يك زن نخبه كوشيد تا فارغ از مرزهاي محدود جغرافيايي، سياسي، فكري و ايدئولوژيكي تنها به جهان بي‌مرز علم بينديشد و فرصتي براي بازتعريف خود و مناسباتش با جهان پيرامون خويش بسازد زيرا بر اين باور بود كه انسان در صورتي هستي و زندگي‌اش را معنادار مي‌يابد كه در فهمش از جهان با ديگران شريك شود.

او با رفتن به دانشگاه استنفورد در محيطي به پژوهش و تحقيق پرداخت كه تعدادي از رياضيدانان اين دانشگاه به مدال فيلدز دست يافته بودند. بنابراين اگرچه او با پشتكار و تلاش در تحقيق و پژوهش و با دستاوردهاي مهمي در علم رياضي، برنده جايزه فيلدز به عنوان اولين زن و نخستين زن ايراني و حائز عنوان «ملكه رياضي جهان» شد اما بايد توجه كرد كه اين امر تصادفي نبود و به ساختار آن جامعه مربوط و برآيند يك فرآيند خاص است. در واقع ساختار كشور نخبه‌پذير و فضاي آموزشي و دانشگاه‌هاي آن، امكان پرورش او را فراهم آوردند تا بتواند به عنوان يك رياضيدان نظريه‌پرداز رشد كند و درخشان باشد.

بنابراين از اين منظر، زندگي او به نوعي آسيب‌شناسي فرهنگي و تصويرگر رابطه متقابل ساخت و كنش‌گر و نماد بارز اهميت آموزش و پرورش و پيوند نزديك آن با آرمان‌هاي دموكراسي همگاني است زيرا آموزش و پرورش با فراهم آوردن فرصت‌هاي برابر براي پرورش توانايي‌ها‌ و استعدادهاي افراد، خود وسيله‌اي براي برابرسازي جنسيتي است(گيدنز، ۱۳۹۵: ۴۶۴) حال آنكه نظام آموزشي و فرهنگي ما نه تنها براساس فرهنگ جنسيتي، زن و مرد را به مثابه دو برساخته متفاوت اجتماعي پرورش مي‌دهد و نظام مردسالار را بازتوليد مي‌كند بلكه به لحاظ ساختار آموزشي نيز ضعف‌هايي دارد.

مريم ميرزاخانی,اخبار علمی,خبرهای علمی,پژوهش

ميرزاخاني به عنوان يك نخبه و يك كنش‌‌گر اثبات كرد چون در ساختار فرهنگي و اجتماعي كشورهاي نخبه‌پذير، نظام آموزشي با برنامه‌‌ريزي درست امكانات خود را در اختيار فردي كه به لحاظ هوش و توانايي شايسته‌تر است، قرار مي‌دهد امكان رشد بيشتر نخبه را فراهم مي‌سازد. اما در كشور نخبه‌گريز به دليل ساختار فرهنگي و اجتماعي اين امكان رشد براي او كمتر فراهم است.

سخن پاياني

در بررسي زندگي ميرزاخاني شاهد تاثير برخي ساخت‌ها و نهادهاي آموزشي از جمله دبيرستان فرزانگان و دانشگاه صنعتي شريف بر شخصيت او هستيم كه چگونه سبب رشد و توسعه او را فراهم آوردند و او را آماده قهرمان شدن كردند و بر ديدگاه و كنش او تاثير ‌گذاشتند. اما از سوي ديگر بايد توجه داشت، مريم كنش‌گري خلاق و صاحب اراده بود. او اثبات كرد اگر هر زني ارزش و نيروي خود را بازشناسد و كار و كوشش كند، مي‌تواند در مكانيسم‌هاي ساختار اجتماعي تاثيرگذار باشد. موفقيت‌هاي پژوهشي و المپيادي او نشان‌دهنده خلاقيت و پي‌ريزي طرحي نوين براي حركت در زندگي‌اش‌‌ است. اما نقش او به عنوان يك كنش‌گر وقتي مهم و پررنگ مي‌شود كه توجه كنيم براساس حق تصميم‌گيري و انتخاب با رفتن به ساختار يك كشور خارجي (امريكا) و ادامه تحصيل در دانشگاه استنفورد و پژوهش و تحقيق تبديل به يك قهرمان جهاني شد و لقب ملكه رياضي جهان گرفت.

زندگي و كسب افتخارات متعدد علمي مريم ميرزاخاني بيانگر اهميت ساختار و ضرورت توجه بيشتر به زنان براي توسعه آموزش كشور است. ديگر آنكه بدانيم اگرچه نوابغ مليتي خاص ولي ملكيتي عام دارند، يعني درست است كه از يك منطقه جغرافيايي برمي‌خيزند ولي به ‌قدري براي زندگي بشري اهميت دارند كه مرزهاي جغرافيايي را درمي‌نوردند و به جهان تعلق مي‌يابند و به توسعه مرزهاي علم همت مي‌گمارند. ثالثا دريابيم زنان مي‌توانند، حماسه‌آفرينان بي‌بديل و جريان‌سازي باشند و توجه به اين توانايي، سيماي توسعه آموزشي را خوش‌منظرتر مي‌كند. درست است كه ما به مريم ميرزاخاني به عنوان يك هموطن افتخار مي‌كنيم كه نخستين زن برنده جايزه فيلدز بود ولي بيش از آن مهم است كه او الگو براي جوانان اين مرزوبوم، به ‌ويژه دختران، و مايه‌‌ و انگيزه‌اي براي تلاش و كوشش آنان بشود. پژوهشگر تاريخ

در دهه ۱۹۷۰ آنتوني گيدنز، نظريه ساخت‌يابي را ارايه كرد. اين نظريه و اصطلاح برخاسته از آن بيشتر در پي آن بود كه بتواند بر دوگانگي عامليت و ساختار غلبه و بين ساختار و عامليت پيوندي برقرار كند. گيدنز سعي كرد با دركي ديالكتيكي از رابطه ميان ساختار و كارگزار، رويكرد‌هاي يك‌سوگرايانه را نفي كند و با پيوند بين آنها نشان دهد كه اعمال اجتماعي در بستر زمان و مكان نظم مي‌يابند.

در بررسي زندگي ميرزاخاني شاهد تاثير برخي ساخت‌ها و نهادهاي آموزشي از جمله دبيرستان فرزانگان و دانشگاه صنعتي شريف بر شخصيت او هستيم كه چگونه سبب رشد و توسعه او را فراهم آوردند و او را آماده قهرمان شدن كردند و بر ديدگاه و كنش او تاثير ‌گذاشتند. اما از سوي ديگر بايد توجه داشت، مريم كنش‌گري خلاق و صاحب اراده بود. او اثبات كرد اگر هر زني ارزش و نيروي خود را بازشناسد و كار كند، مي‌تواند در مكانيسم‌هاي ساختار اجتماعي تاثيرگذار باشد.

etemadnewspaper.ir
  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
ویژه سرپوش