جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۰:۰۷ - ۱۷ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۴۸۷۹
محیط زیست و گردشگری

خردمندانه رفتار نکردیم

بیژن فرهنگ,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,محیط زیست
بیژن فرهنگ دره‌شوری فعال محیط زیست می گوید: مهم‌ترین عارضه محیط زیست ایران این است که نزدیک به شش دهه است دولت‌های به ظاهر مدرن ما به خوبی با ثروت‌های این کشور آشنا نیستند و بهتر است بگویم بی‌خبرند. به همین دلیل بوده که دولت‌ها نتوانسته‌اند برای حفظ و بهره‌برداری خردمندانه از منابع طبیعی و ثروت‌های خدادادی این کشور برنامه‌ریزی کنند.

روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: وقتی نتایج کنکور اعلام شد، جوان قشقایی نامش را در میان پذیرفته‌شدگان رشته پزشکی دانشگاه شیراز (پهلوی سابق) یافت و راهی دانشگاه شد تا پزشک شود. محیط زیست ایران اما خوش اقبال بود که او خیلی زود پزشکی را رها کرد: «در دو، سه درس نمره خوب نتوانستم بگیرم. دیدم حوصله دشواری برخی دروس را ندارم. از پزشکی تغییر رشته دادم رفتم دانشکده کشاورزی در رشته دامپروری تحصیل کردم و سال ۱۳۴۷ فارغ‌التحصیل شدم.» بعد از اتمام سربازی و در سال ۵۰ برای سر زدن به یکی از دوستانش به سازمان محیط زیست می‌رود و به طور تصادفی با یکی از کارشناسان برجسته همکلام می‌شود و خیلی زود تصمیم می‌گیرد کارمند سازمان حفاظت محیط زیست شود.

این کارمند حالا یکی از مفاخر محیط زیست ایران است؛ «بیژن فرهنگ دره شوری». او پس از ۲۷ سال خدمت سازمان حفاظت محیط زیست را رها کرد اما محیط زیست را نه: «پروژه گونه‌های در معرض انقراض به من ماموریت داده بود که وضعیت یوز را بررسی کنم. برای همین سه سال به طور مداوم روی این موضوع کار کردم. بعد که می‌خواستند تصمیم بگیرند کدام منطقه را حفاظت کنند مرا دعوت نمی‌کردند. شاید به این دلیل که نگاه من با نگاه برخی مدیران متفاوت بود؛ نمی‌دانم.» احیا و حفاظت از «لاک‌پشت پوزه‌عقابی» و «تاسیس ژئوپارک قشم» از جمله خدمات تحسین‌برانگیز «دره‌شوری» در کشور است.

او حالا پس از چند دهه کوشش برای حفاظت از میراث طبیعی و زیستی ایران، در گفت‌وگو با «اعتماد» از دغدغه‌ها و دلنگرانی‌هایش برای سرزمین می‌گوید. اینکه مسیر توسعه ما غلط بوده و در این راه بسیاری از سرمایه‌های طبیعی و زیستی‌مان را از دست داده‌ایم. اما او هنوز هم امیدوار است.

شما سال‌ها است که در شناخت و حفظ محیط زیست ایران کوشیده‌اید. بعد از این همه سال فعالیت اگر بخواهید وضعیت کنونی محیط زیست ایران را توصیف کنید چه می‌گویید؟ به نظر شما اکنون محیط زیست ایران از چه عارضه‌ای رنج می‌برد؟

مهم‌ترین عارضه محیط زیست ایران این است که نزدیک به شش دهه است دولت‌های به ظاهر مدرن ما به خوبی با ثروت‌های این کشور آشنا نیستند و بهتر است بگویم بی‌خبرند. به همین دلیل بوده که دولت‌ها نتوانسته‌اند برای حفظ و بهره‌برداری خردمندانه از منابع طبیعی و ثروت‌های خدادادی این کشور برنامه‌ریزی کنند. به طور عجیبی بی‌خبری از ثروت طبیعی ایران در مملکت گسترده است. شما چند نفر را می‌شناسید در این کشور که بدانند کف خلیج فارس چه خبر است؟ اصلاً آنجا را دیده باشند؟ از آبادان تا برسیم به بندرعباس و جزیره هرمز و میناب ۷۰۰ - ۶۰۰ کیلومتر است. پهنه خلیج فارس هم حدود ۲۵۰ کیلومتر است که ۱۵۰ کیلومتر آن مال ما است. آیا اهمیت این منطقه برای ما روشن است؟ اگر روشن بود که به راحتی اجازه صید ترال نمی‌دادیم تا کف خلیج فارس را بروبند و بروند.

این «بی خبری از ثروت طبیعی ایران» که به آن اشاره می‌کنید، حاصل چیست؟

عوامل مختلفی وجود دارد؛ ما برای شناخت وضعیت موجودمان کوشش دقیقی انجام نمی‌دهیم. نمی‌دانیم دور و برمان چه خبر است. غافل از اینکه توسعه در جهان امروز، بدون برنامه مدون و راهبرد مشخص معنا ندارد. نگاه به آینده و برنامه‌ریزی برای توسعه مستلزم شناخت سرزمین و ارزش‌های طبیعی معدنی و فرهنگی و تاریخی سرزمینی است. این شناخت را مسوولان ندارند. مثلاً وقتی یک رییس‌جمهور بعد از سر کار آمدنش درِ سازمان برنامه را می‌بندد معنایش این است که اصلاً به آینده نگاه روشنی ندارد.

حالا من به دولت‌ها کاری ندارم. حتی من و شما هم به آینده نگاهی نداریم. شما به وضعیت مدیریت آب نگاه کنید. آشوب است. از مثلاً آن نماینده مجلس که می‌خواهد برای شهرش قانون را نادیده بگیرد گرفته تا آن کسی که در شیب تند کوهستان درختان جنگلی را می‌بُرد و کشت می‌کند همه به وضع موجود و آینده بی‌اعتنایند. واگذاری‌های عجیب و استقرار صنایع نیازمند آب در کویر و بغل شهرهای کویری نمونه دیگری از وضعیت مدیریتی ما است. ما همیشه اینقدر آشفته نبودیم. تا ۶۰ سال پیش ما از منابع طبیعی و ثروت‌های خدادادی‌مان به صورت خردمندانه استفاده می‌کردیم اما کم کم فشارها بر طبیعت زیاد شد و از تجربه پیشینیان‌مان هم استفاده نکردیم.

آقای دکتر مرتضی فرهادی، مردم‌شناس، این بی‌اعتنایی به تجربه‌های انباشته پیشینیان را به «بی‌توجهی به دانش بومی» تعبیر می‌کنند. شما هم‌چنین نظری دارید که ما به دانش بومی بی‌اعتنایی کرده‌ایم؟

بله، ما برای دانش بومی یک ذره اهمیت قایل نیستیم. اصلاً راه نمی‌دهند که کسی درباره دانش بومی کار کند. شما برای اینکه از دانش بومی استفاده کنید باید ارزش‌های موجود طبیعت ایران را خوب بشناسید. یک ملت چند هزار سال در این مملکت زندگی کرده از جنگل، مرتع، آب و خاک با خردمندی استفاده کرده بی‌تردید یک دانشی در کار بوده که این سرزمین سرحال مانده بود. همه کارهای عشایر بر اساس توان و ثروت طبیعی سرزمین بوده است.

این را دقیق می‌دانم. من با ۵۰ - ۴۰ نفر از پیرمردها و پیرزن‌های ایل قشقایی مصاحبه پژوهشی انجام داده‌ام و پول این کار را هم سازمان ملل پرداخت کرد. اجازه ندادند چاپ شود. حالا در این چند دهه چه اتفاقی افتاد؟ کرمان و اصفهان و یزد و جاهای دیگر یک سنت کشاورزی و دامپروری داشته‌اند و با یک جمعیت نسبتاً مشخص زندگی می‌کردند. حالا وضع اینها چگونه است؟ می‌بینیم حتی به بخش‌هایی از اصفهان آب هم نمی‌رسد.

کجای فهم ما از «توسعه» ایراد داشته است؟ شما از لزوم داشتن برنامه مدون حرف زدید. ما از دوره پهلوی نوشتن برنامه‌های توسعه را آغاز کرده‌ایم. این برنامه‌ها ایرادشان کجا بوده است؟

من هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب در طرح‌های آمایش سرزمین حضور داشتم. در بخش پستانداران در خدمت جناب دکتر مخدوم که مطالعات محیط زیست برنامه را انجام می‌دادند، کار می‌کردم. در جلسه‌های مختلفی که با حضور کارشناسان برگزار می‌شد، می‌دیدم دورخیز برنامه عالی است اما بعداً در اجرا همیشه به این موارد بی‌اعتنایی شد. مثلاً در دولت آقای خاتمی کارهای خوبی برای آمایش سرزمین انجام شد. به نظر من یکی از دلایل ناکام ماندن این تلاش‌ها به دخالت‌های غیرکارشناسی صاحبان قدرت برمی‌گردد. یعنی کسانی که صاحب قدرتند به خودشان اجازه می‌دهند که این تصمیمات را دستکاری کنند. دخالت‌های از بالا به پایین همیشه موثر بوده است. راهکار پیشگیری از چنین وضعیتی در تقویت دموکراسی نهفته است.

برای این دخالت‌های غیرکارشناسی مصداقی دارید؟

مصداق که زیاد است؛ شما ببینید اکثر قریب به اتفاق مسوولان، کارشناسان، مردم و رسانه‌ها از کمبود منابع آب زیر زمینی حرف می‌زنند و از آن آگاهند اما یک مقام بلندپایه ممکن است به مقام‌های محلی سفارش کند که با یک حلقه چاه غیرمجاز کاری نداشته باشند. یک نفر دیگر با واسطه برق برای همان چاه می‌آورد. وقتی در پیرامون این چاه چند خانواده مستقر شدند، جاده و مدرسه هم می‌خواهند. آن وقت چه کسی می‌تواند درِ این چاه را ببندد؟ تعداد اینها که از چند صدهزار می‌گذرد معلوم است آب‌های زیرزمینی کلکش کنده می‌شود. یا مثلاً تصمیم می‌گیرند شیب‌های تند کوهستانی را به باغ دیم تبدیل کنند. کدام آمایش سرزمین و مطالعات این تصمیم را تایید می‌کند؟ معلوم است که اصلاً بی‌اعتنا به پژوهش‌های علمی این تصمیم گرفته شده است.

هر کسی از هر گوشه‌ای که بتواند در برنامه‌ها دخالت‌های عجیب و غریب می‌کند. برنامه‌های توسعه هر کدامش چند ماه پیاپی اجرا شده است؟ وقتی این همه خطاها تکرار می‌شود آدم امیدش را از دست می‌دهد. من در شیراز زندگی می‌کنم. اگر مصداق می‌خواهید باید اطراف شهر شیراز را ببینید. کپرنشین‌های پیرامون چه کسانی‌اند؟ کسانی‌اند که زندگی‌شان را از دست داده‌اند. بهره‌برداری بی‌رویه از منابع آب باعث شده برخی رودخانه‌ها خشک شوند و این مردم زندگی‌شان را رها کرده‌اند و حاشیه نشین شده‌اند. ده‌ها روستا در مسیر بختگان متروکه شده‌اند. یکی و دو تا که نیست. چند هزار نفر کجا رفته‌اند؟ همه کپرنشین و چادرنشین شده‌اند و مردهای خانواده‌ها هم معمولاً به شغل‌هایی مثل نگهبانی روی آورده‌اند. از این حاشیه‌نشین‌ها خیلی داریم. من با ساکنین باقی مانده در کنار زاینده‌رود تا گاوخونی زیاد صحبت کردم. بروید با آنها حرف بزنید ببینید به کجا کوچ کرده‌اند و به چه شغل‌هایی روی آورده‌اند.

شما همه اینها را نتیجه سیاست‌های غلط توسعه می‌دانید؟

بله دقیقاً؛ ما می‌توانستیم پا در این مسیر نگذاریم. طوری عمل کنیم که محیط زیست ما به این وضع نیفتد.

قبول دارید «آمایش سرزمین» هم یکی از آن چیزهایی است که همیشه از آن حرف زده می‌شود اما هیچگاه جدی گرفته نمی‌شود؟

بله؛ آمایش سرزمین همیشه درباره‌اش حرف بوده است. سوالات اصلی هم هنوز بر سر جای خودشان هستند. آیا سدها بر اساس استراتژی ملی کشور تاسیس می‌شوند؟ پتروشیمی را کجا باید تاسیس کنیم؟ صنایع فولاد و ذوب‌آهن کجا باید استقرار یابند؟ اینها بحث‌های ابتدایی است که ۶۰ سال پیش مطرح بود اما همین حرف‌ها تکرار می‌شوند و به آن عمل نمی‌کنیم. چون بسیاری از مسوولان از کاربرد آن اطلاعی ندارند یا ممکن است به آن احساس بی‌نیازی کنند. تغییر پیاپی مدیران یکی از اتفاقاتی است که اصلاً فرصت نمی‌دهد به آمایش سرزمین فکر کنند.

من در زمان دولت آقای خاتمی مسوول محیط زیست منطقه آزاد قشم بودم، بهترین مشاوران را برای مطالعه و شناسایی پتانسیل‌های محیط زیست جزیره به آنجا آوردم. بهترین مشاور زمین‌شناسی را از جمهوری چک آوردم.

یکی از بزرگ‌ترین باستان شناسان را آوردم، برای شناخت پرندگان و پستانداران کارشناسان برجسته‌ای را آوردم. «اسکات» که کتاب پرندگان را نوشته به من درباره ارزش‌گذاری پرندگان مشورت داد. ژئوپارک قشم بر اساس همین شناخت و نظر مشاور متخصص راه‌اندازی شد. مقصودم این است که کار اگر با شناخت دقیق انجام شود نتیجه بخش خواهد بود. اما زمانی که دولت آقای احمدی‌نژاد سر کار آمد ظرف شش روز همه مدیران آنجا عوض شدند. روز هفتم هم به من گفتند ماشین و خانه‌ای که در اختیار داشتم را تحویل بدهم. همین کار را کردم و رفتم.

شما در جایی گفته‌اید مردم چیزی را می‌گویند که آموخته‌اند. ما با این سیاست‌های خطا دانش محیط زیست را چگونه می‌توانیم به بدنه اجتماعی منتقل کنیم؟

اعتماد دولت به مردم و اعتماد مردم به دولت یک رابطه دوسویه است. وقتی این اعتماد دوسویه تقویت شود می‌توان همه کاری کرد. هر وقت این رابطه خوب بوده کارها هم با کیفیت پیش رفته است. من قرار بود زمانی روی تمساح و کروکودیل در سیستان و بلوچستان کار کنم. آن موقع بلوچستان جاده نداشت سرزمینی بود که طبیعتش هم شناخته شده نبود. قرار بود برویم مطالعه کنیم و زیستگاه‌هایش را شناسایی کنیم. وقتی رفتیم همه به ما توصیه می‌کردند که از زاهدان به پایین نرو آنجا جاده ندارد و کار سخت است و این طور حرف‌ها.

یک آشنایی مختصری با یکی دو نفر از سرداران بلوچ داشتم وقتی حرف‌های ما را شنیدند و به ما اعتماد پیدا کردند باورتان نمی‌شود که به چه راحتی کار تمام شد. یا مثلاً در قشم وقتی من با رییس شوراها و معتمدان محلی صحبت می‌کردم بنا بر اعتمادی که شکل گرفته بود خودشان به حافظان جنگل‌های حرا تبدیل شده بودند و هر وقت گله شتری را می‌دیدند که به سمت جنگل در حرکت است به ما خبر می‌دادند تا نهال‌های تازه کاشته شده ما آسیب نبینند. قرار بود برای بیمارستان پیوند اعضا در شیراز صد هکتار فضای سبز بکاریم. من رفتم پیش زنان حاشیه‌نشین حرف زدم تا با ما همکاری کنند. مشارکت آنها طوری بود که به جای صد هکتار می‌توانستیم چند هزار هکتار نهال بکاریم. وقتی میان مجریان و مردم اعتماد برقرار باشد و تقویت شود طرح‌ها به موفقیت نزدیک می‌شود.

شما از فقدان شناخت از وضعیت موجود، بی‌برنامگی و فقدان اعتماد متقابل میان مجریان و بدنه عمومی به عنوان سه عارضه مدیریت محیط زیست ایران نام بردید. حالا سوال من این است اگر قرار باشد امیدوار باشیم، برای بازگشت به سیاست‌های درست، برای احیای محیط زیست ایران با صدای بلند توصیه شما چیست؟

به نظر من ما همه امکانات را داریم. امکانات بازگشت به برنامه خردمندانه توسعه در کشور را داریم. هم کارشناس داریم هم مدیران باتجربه داریم. منتها باید برای آدم‌های صالح و صاحب صلاحیت نقش محوری قائل شویم. آمایش سرزمین را باید به سرعت با بهترین روش ممکن انجام دهیم، تحلیل کنیم، سازمان برنامه ببرد به هیات دولت و بعد دولت جدی و دقیق آن را پیاده کند. چرا نشود؟ حتماً می‌شود. برای زیستن راحت و آسوده می‌توانیم از همین حالا شروع کنیم.

  • 16
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
ویژه سرپوش