«افزایش قیمت بنزین از هزار به سههزار تومان، اعتراضات و آتش زدن بانکها و غارت فروشگاهها، کشته شدن افراد نیروی انتظامی و مردم، رسیدن نرخ تورم به ۴۴ درصد، قطعی اینترنت سراسری و ضررمیلیارد دلاری به اقتصاد و استارتاپها و ... » تنها بخشی از اخبار یک ماه اخیر است که موجب شده میزان شادی و نشاط در جامعه به شکل محسوسی کاهش پیدا کند. امروز در مواجهه با مردم کوچه و بازار در امور روزانه و تردد در مترو و اتوبوس با مردمی روبهرو هستیم که کوچکترین لبخندی بر لبشان نیست و قیافههای ناراحت و خواب آلودهشان نگرانکنندهتر از همیشه مینماید. با اقدامات دولت در یک ماه اخیر هر شهروندی به یاد صحبتهای رئیسجمهور میافتد که میگفت: «شادی هم حق مسلم ماست. دولت وظایف بسیار سنگینتری برای شادی مردم به دوش دارد آنوقت که شاخص تورم پایین میآید این موضوع برای مردم شادیآفرین و نشاط آور است و همچنین وقتی که مردم میبینند دولت تلاش دارد که بر رکود فائق بیاید و قدمهای اولیه را برداشته، شاد میشوند.» بعد از گذشت پنج سال از آن صحبتها شرایط این روزهای مردم در روابط اجتماعی مصداق شعر مهدی اخوان ثالث است، «سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت، سرها در گریبان است».
به اعتقاد جامعهشناسان کاهش حس شادي و منجر به از بين رفتن سرمايههاي اجتماعي ميشود. همانطور که يک جامعهشناس در گفتوگو با «آرمان ملي» ميگويد: احساس افسردگی جامعه در مواجهه با دوستان و ديدن مردم در مترو، اتوبوس، بازار و سطح جامعه کاملا مشهود است و نشان ميدهد که آنها چقدر بيپناه هستند. امير محمود حريرچي در ادامه خاطرنشان ميکند: افسردگي مردم از جايي سرچشمه ميگيرد که آنها احساس بيپناهي ميکنند و براين باورند که هيچ فردي در راس جامعه در قبالشان احساس مسئوليت ندارد و آنها حتي مسئوليت خطاهايشان را نميپذيرند. همه اين عوامل باعث شده که آنها براي آيندهشان نااميد باشند. نااميدي بدترين شرايطي است که يک جامعه با آن روبهرو ميشود و باعث ميشود سرمايههاي اجتماعي فروکش کند.
آينده فرزندانمان چه ميشود
وي در ادامه ميافزايد: مردم به اين باور رسيدهاند که مسئولان کشور فقط زندگي خودشان را ميبينند و فاصله بين مردم و مسئولان بيش از هر زمان ديگري افزايش پيدا کرده. وقتي ما به مسئولان راي ميدهيم، اولين انتظار ما اين است که آنها در جهت توسعه و پيشرفت کشور، رضايتمندي مردم از زندگيشان، عدالت و دسترسي به امکانات گام بردارند، اما با اين شرايط چرا اين روزها نسلهاي قبلي زير لب از خود ميپرسند که با وجود اين گراني و بيکاريها، آينده فرزندانمان چه خواهد شد. چرا مسئولان کشور وقتي نميخواهند براي مردم قدمي بردارند و کمک حالشان باشند، آنها را تمسخر و تحقير ميکنند و اين حالت تحقيرشدگي در چهرههاي مردم کاملا نمايان است.
متاسفانه مسئولان ما حتي نميخواهند در رابطه با شرايط امروز جامعه و اخبار افسار گسيخته شبکههاي اجتماعي شفافسازي کنند و اين نشان ميدهد که مردم غريبه هستند. حريرچي معتقد است که افسردگي شديد اجتماعي در ميان مردم وجود دارد و خاطرنشان ميکند: در گذشته ما افسردگي فردي داشتيم و حالا اين افسردگي با توجه به اتفاقات اخير به کل جامعه سرايت پيدا کرده و سرمايههاي اجتماعي به خطر انداخته، بيترديد اين امر را ميتوان در روابط مردم با يکديگر به وضوح ديد. واقعا نميدانم در پاسخ به فردي که از من ميپرسد حالت چطوره؟ چه پاسخ دهم. ميزان نشاط و شادي در جامعه امروز ما به حداقل رسيده و از اين مردم چطور انتظار داريم که کار و وظايف اجتماعيشان را به بهترين شکل انجام دهند.
چرا احساس شادي نداريم
در ادامه به سراغ يک روانشناس رفتيم و دکتر مينا منظوري به «آرمان ملي» ميگويد: چهرههاي افسرده مردم در اين روزها امري طبيعي است. مسائل مالي مانند تامين آب، غذا، هوا از نيازهاي اوليه انساني به حساب ميآيد و اگر تامين نشود، فرد نميتواند به درجات بالاتر که شامل مسائل روحي و رواني ميشود، فکر کند. يک فرد گرسنه قطعا شاد نيست و اگر اين فرد را در ابعاد جامعه مورد بررسي قرار دهيم، قطعا جامعهاي که درگير تامين نيازهاي اوليه و در مواجهه با اخبار بد است، اصلا حال خوبي نخواهد داشت.
وي در ادامه ميافزايد: مردم ما با مشکلات دسته و پنجه نرم ميکنند تا بتوانند نيازهاي اوليه زندگي و معيشتيشان را تامين نمايند، در اين شرايط نبايد از جامعه انتظار شادي و نشاط داشت. از سوي ديگر شبکههاي اجتماعي و انتشار اخبار بد همچون اختلاسها باعث تشديد شرايط روحي و رواني مردم خواهد شد و نااميدي به جامعه تزريق ميکند. اخبار بد مانند اخبار اختلاسها زمينه ساز ترويج مشکلات رواني در جامعه است و امروز هر کسي ميخواهد براي ادامه زندگياش حق شهروند ديگري را تضييع نمايد. در اين شرايط هر فردي در اولين اقدام به اين فکر ميکند که چطور نياز خود و خانوادهاش را تامين کند و بيترديد در اين شرايط کسي حال خوب و احساس شادي نخواهد داشت.
عدم توجه به بهداشت رواني جامعه
اين روانشناس در ادامه ميافزايد: وقتي شادي و نشاط از مردم گرفته شود، عصبانيت و پرخاشگري جاي آن را ميگيرد. روان انسان آنقدر حساس است که به اعتقاد روانشناسان شما اگر صبح که از منزل خارج ميشويد با مقداري زباله ببينيد، اين موضوع تا شب روي روان و اعصاب شما تاثيرمنفي خواهد گذاشت. حالا فکر کنيد شنيدن اين حجم از اخبار اختلاس، تبعات افزايش ۲۰۰درصدي بنزين و ... که مستقيم در زندگي و معيشت ما تاثيرگذار خواهد، تا چه اندازه ميتواند مخرب باشد. حال بد به جامعه ميرسد و مانند بشکه باروت با يک جرقه عصباني خواهيد شد و درگيري و دعوا در جامعه افسرده به حد خود ميرسد. وقتي مردم براي يک جاي پارک خودرو به يکديگر فحاشي و دعوا ميکنند، نشان مي دهد که حال خوبي ندارند. همه اين عوامل بهداشت رواني جامعه که بسيار مهمتر از بهداشت جسماني است را تحت تاثير قرار داده و در آينده اثرات نامطلوبي را روي جامعه به جا خواهد گذاشت که جبران آن بسيار سخت است.
- 12
- 1