
سقوط اتوبوس دختران دانشآموز هرمزگانی از همان ابتدا به کابوسی برای نمایندگان و مسئولان بدل شد. نمایندگان مجلس وعده دادند پیگیر این حادثه تلخ خواهند بود؛ فاطمه سعیدی یکی از آنها بود. عضو کمیسیون آموزش مجلس که بهتازگی سفری به میناب و رودان داشته در گفتوگو با «شرق» از پیگیریها و مشاهداتش در این سفر گفته است.
او با دانشآموزان مصدوم و خانواده آنها دیدار کرده و میگوید «آموزش نخستین خواسته آنها از مسئولان بوده و هست. مردم جنوب ایران نجیباند و با وجود همه محرومیتها بسیار بر آموزش دختران تأکید میکنند. امید است وزارت آموزشوپرورش بهدنبال وقوع این حادثه تلخ بیشتر به فکر مدارس در حال تخریب روی سر دانشآموزان باشد، مدارسی که با هیچ استانداردی قابلتوجیه نیستند».
او بهزودی در سفر به شیراز به دیدار سه دانشآموز قطععضوشده در این حادثه و مربیای که قطع نخاع شده است خواهد رفت. تضمین زندگی شغلی دانشآموزان قطععضوشده و بهسازی و ترمیم مدارس غیراستاندارد منطقه از وعدههای فاطمه سعیدی است. سعیدی، چهره سیاسی اصلاحطلب و عضو حزب کارگزاران سازندگی ایران و نماینده مردم تهران است.
در دیدار با دانشآموزان و خانوادههایشان چه نکاتی مطرح شد؟
در سفر به میناب و رودان از تمام مصدومان حادثه اخیر بازدید کردم. خب وقتی ما آنجا رفتیم دیدیم که آموزشوپرورش به خانوادهها و دانشآموزان بهخوبی رسیدگی کرده و خانوادهها رضایت خاطر دارند، اما نگرانی ما نگرانی امروز و رسیدگیهای پس از حادثه نیست. ما باید از حالا به فکر آینده این دختران باشیم، بهویژه آنهایی که مصدومیت بیشتری دیدهاند. برای دانشآموزان مصدوم معلم سیار گذاشته بودند.
این روزها بر جنبههای آموزشی تأکید میشود، اما قبول دارید که روح و روان این بچهها بیشتر از جسمشان آسیب دیده است؟
خب اتفاقا برای همه دانشآموزان مشاور و روانشناس گذاشتهاند، بهویژه آنهایی که هنگام وقوع حادثه خواب نبودهاند و بیدار بودهاند و تا ته دره خدا میداند به آنها چه گذشته است. اتفاقا وقتی عازم آنجا بودم، به این مسئله خیلی فکر میکردم، ولی وقتی رسیدم آنجا دیدم که خوشبختانه تدابیر لازم دیده شده است. فقط مانده بازنگری آییننامه اردوها که امیدواریم هرچهسریعتر برای اصلاحش چارهاندیشی شود.
چه چیزی در این سفر توجه شما را جلب کرد؟
آدم وقتی نجابت جنوبیها را میبیند، واقعا خجالتزده میشود؛ اینهمه فقر و اینهمه بزرگواری آنها. باید حالا به فکر تضمینهای آینده بود. باید آینده این بچهها تضمین شود.
با بچههایی که قطع عضو شدهاند هم دیدار داشتید؟
این هفته عازم شیراز هستم. برای سه دختری که قطع عضو شدهاند خانهای در شیراز رهن شده تا خانوادهها راحت تردد کنند و اقامتشان راحت باشد، اما نکته اصلی تضمین برای آینده شغلی و تحصیلی این دختران است. در همین زمینه با سازمان بهزیستی و وزارت کار جلسه خواهم گذاشت. تضمین برای آینده این بچهها درحالحاضر مهمترین نکتهای است که پیگیرش خواهم بود. زمان که بگذرد رفتهرفته خیلی چیزها فراموش میشود، اما دختران ما میمانند و دشواریهای زندگی.
با دخترها هم صحبت کردید؛ حرفشان چه بود؟
دخترها عشق مدرسه بودند. رفتم ملاقات یکیشان، مادرش گفته دزدکی رفته مدرسه، امیدوارم زودتر بیاید تا پدرش نرسیده. وقتی آمد گفت برای تزیین مدرسه رفته بودم. واقعیت این است که این بچهها و خانوادههایشان در اوج محرومیت بودند. مدرسه همهچیز این بچههاست، هم محل آموزش و هم تفریح. متأسفانه تا جایی که چشم کار میکرد نه خبر از پارک بود نه هیچ فضای دیگری برای گذراندن اوقات فراغت.
خانوادهها چطور، حرف آنها چه بود؟
راستش را بخواهید از سطح علاقه خانوادهها به آموزش دختران جا خوردم. خانوادههایی خیلی روشنفکر در اوج محرومیت و درحاشیهبودن، بر آموزش دخترها تأکید میکردند و خیلیهايشان هم درسخوانده بودند. خانه شیوا مبینی رفتیم که در حادثه تصادف فوت کرده بود. بابای شیوا در خانهاش که در کل دو اتاق سیمانی بود پذیرای ما شد. چهرهاش تلخ بود و پرغصه. با همان وضعیت، دختر بزرگش لیسانس کامپیوتر گرفته بود و دلش میخواست بتواند برای او شغلی دستوپا کند. عجیب است که مهندس کامپیوتر هم در جنوب کشور ما بیکار میماند. از او پرسیدم از این سفر که برگردم، وزیر آموزشوپرورش را خواهم دید، خواستهتان از وزیر چیست؟ پاسخ داد: «از ما و بچه ما که گذشت، ما دخترمان را در حادثه جادهای از دست دادیم،
اما همینجا بروید مدارس را ببینید، کم مانده سقف مدارس روی سر بچهها خراب شود». راستش متعجب مانده بودم، پدری دخترِ ١٧سالهاش را از دست بدهد و تقاضایش از مسئولان رسیدگی به وضعیت مدارس باشد. این بزرگمنشیها و فهم درستشان از مسائل ستودنی است.
قبلا گفته بودید به فکر ساخت مدارس در این منطقه خواهید بود یا ساخت یادبودی برای دختران دانشآموزی که در این حادثه جانشان را از دست دادهاند. برنامهای دارید؟
رؤسای آموزشوپرورش رودان و میناب تصمیم گرفتهاند مدارس را به اسم دانشآموزان متوفی بگذارند و خیابانها و مکانهای فرهنگی را به نام آنها کنند. در این سفر گزارشی از مدارس غیراستاندارد تهیه کردهام که آن را به وزیر تحویل خواهم داد. شاید ترمیم مدارس در حال تخریب بتواند ادای دینی باشد به روح دختران دانشآموز در گذشته و ادای احترام به بازماندگان حادثه و خانوادهها. اگر ٩ کشته و ٣٤ مصدوم تا سالهای سال غمی برای مردم این منطقه خواهد بود، باید بتوانیم فکری به حال بازماندگان و دانشآموزان کنونی کنیم. مدرسهسازی و ترمیم مدارس در حال تخریب شاید یکی از این کارها باشد.
حرف دیگری هم مانده.
در «رودان» به دیدن خانواده یک همکار فرهنگی رفته بودم که دخترش در این حادثه مصدوم شده بود، خانم معلم سرپرست خانوار هم بود. این خانم بیمه حوادث را قبول نکرده و گفته بود، این پول را به خانوادههایی بدهید که نیازمندترند. راستش را بخواهید بزرگواری مردم این منطقه عجیب من را تحت تأثیر قرار داده و امیدوارم با پیگیری در کميسیون آموزش و دیدار با وزیر بتوانیم برای مردم شریف این منطقه کاری کنیم.
تهمینه توسی
- 10
- 6