جمعه ۱۷ آبانماه در ساعت ۲و۱۷ دقیقه بامداد، زلزلهای به بزرگی ۵.۹ ریشتر در منطقهای از توابع شهرستان میانه رخ داد که برخی گزارشگران سایتهای بینالمللی، بزرگی این زلزله را تا ۶ ریشتر هم اعلام کردهاند. علی بیتاللهی، رئیس بخش زلزلهشناسی مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن که به این منطقه زلزلهزده سفر کرده است، مشاهدات خود را توضیح میدهد.
بیتاللهی در گفتوگو با ایرنا میگوید: این منطقه از نظر موقعیت، کوهستانی است و امتداد گسل آن شرقی بوده و جزو مناطق زلزلهخیز است. مناطق موثر در این زمینلرزه حدود ۱۲۰ روستا و سه شهر از شهرهای استان آذربایجان شرقی هستند و در واقع ۱۰۰ هزار نفر در شعاع ۳۰ کیلومتری تحتتاثیر این زمینلرزه قرار گرفتند. البته این زمینلرزه در تبریز، اردبیل، زنجان و گیلان نیز احساس شد.بیتاللهی افزود: بازدیدهایی که ما از منطقه داشتیم، نشان میدهد برخلاف اینکه این زمینلرزه یک زلزله تاثیرگذار محسوب میشود، خوشبختانه غیر از یک روستا بهنام «ورنکش» که در پایه ارتفاعات بزگوش و در مسیر امتداد گسل هم هست، به بقیه روستاها آسیب گستردهای وارد نشده است.
در این روستا تخریب نمایانتر است و برخی از خانههای قدیمی و خشت و گلی تخریب شدند و تا ساعت ۱۲ شب روز ۱۷ آبان کشتهشدگان به ۶ نفر رسید.به گفته این پژوهشگر، با توجه به نوع مصالحی که در ساختمانها استفاده شده است، دامنه خسارتها و تلفات بسیار کم بوده است. البته بنا بر گفته اهالی، اگر چنین اتفاقی در تابستان رخ میداد، تلفات بیشتر میشد، چرا که بهواسطه آب و هوای خوب این شهر، مسافران مختلفی از شهرهای تهران و تبریز به این منطقه میآیند و سه ماه تابستان را در آنجا میگذرانند.
تخريب خانههاي نوساز
در اين ميان، علاوه بر تخريب يا ريزش کامل خانههاي قديمي، ساختمانهاي نوساز نيز دچار مشکل شدند. بيتاللهي ميگويد: در اين ساختمانها، بيشتر ديوارهاي حايل ساختمانها و محل اتصال ديوارها به قاب بتني که نقطه ضعف اساسي ساختمانهاي کشور است، آسيب ديدهاند.
معمولا در ساختوسازهاي ما، اتصالات خوب انجام نشده و ديوارهاي حايل محکم نميشوند. در همين شهر هم بهدليل اين نقص، ديوارهاي ساختمانهاي نوساز فروريختهاند.بيتاللهي همچنين به نکته ديگري نيز اشاره ميکند. به گفته او نکته مهم ديگر، تلف شدن تعداد زيادي از احشام و گوسفندان روستاييان بوده که دليل آن اين است که محل نگهداري اين احشام فاقد هرگونه کيفيت لازم بوده و همين باعث شده است که تعداد زيادي از سرمايههاي مردم تلف شوند.
مصدوم شدن بهدليل دستپاچگي
براساس گفتههاي امدادگران، اغلب مصدومان زلزله اخير نه بهدليل زلزله، بلکه بهدليل ترس و وحشتي که از زلزله داشتند، مصدوم شدند؛ موضوعي که بيتاللهي نيز آن را تاييد ميکند. وي ميگويد: زلزله اخير در مشکينشهر که فاصله زيادي از مرکز زلزله داشت نيز احساس شد، اما موضوع اين است که شتاب زلزله در اين شهر بالا نبود، اما گزارش مکتوب سازمان امداد و نجات نشان ميدهد ۲۴ نفر در اين شهر زخمي شدند. بيشتر اين مصدومان بر اثر افتادن از پله يا برخورد با شيشه در و پنجره دچار بريدگي شدند.
به گفته وي، اين امر دلالت بر اين دارد که مردم در زمان زلزله دچار دستپاچگي ميشوند و حرکات خطرناکي انجام ميدهند که از خود زلزله نيز آسيبزاتر است.اگر بخواهيم چنين دستپاچگي را بهطور کلي بررسي کنيم، متوجه ميشويم که انسان در اموري که نسبت به آنها تسلط يا شناختي ندارد، دچار دستپاچگي ميشود. اين نشاندهنده نبود آموزش کافي در اين حوزه است. بيتاللهي ميافزايد: موضوع مهم، آموزش در سطح عموم است. متاسفانه در حوزه مقابله و رفتار مناسب در زمان زلزله به مردم آموزش داده نشده است و هميشه ما در زمان زلزله به فکر اين مفاهيم ميافتيم. در همين زلزله اخير هم بعد از دو هفته همه چيز فراموش ميشود در حالي که آموزش در اين حوزه بايد بهصورت عمومي و هميشگي باشد.
وقوع زلزله به فصل ارتباطي ندارد
در طول چند سال اخير بسياري از زلزلههاي بزرگ و ويرانگر کشور در فصول سرد رخ داده است. اين موضوع، سوالي را به ذهن متبادر ميکند که آيا ممکن است تغيير فصل و سرد شدن هوا تاثيري در فعال شدن گسلها و وقوع زلزله داشته باشد. بيتاللهي در پاسخ به اين سوال ميگويد: بررسيهاي من در ميان زلزلههاي بزرگ نشان ميدهد که چنين رابطه معناداري به اين معني که در فصول سرد رخداد زلزله بيشتر شود، وجود ندارد.
زلزله در فصل سرما مخربتر است
در اين ميان، مهدي زارع، عضو فرهنگستان علوم و استاد پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي هم با تلييد صحبتهاي بيتاللهي ميگويد: از نظر آماري ارتباط معناداري بين فصل سرد و وقوع زلزله وجود ندارد. بنابراين از نظر آمار، تفاوت معناداري در رخداد زمينلرزه وجود ندارد.اما نکته ديگري که زارع به آن اشاره ميکند، اين است که خيلي از زلزلههايي که در زمستان و پاييز در سمت نواحي کوهستاني اتفاق افتادند، آسيبهاي بيشتري به مردم وارد کردند و بهاصطلاح تبعات آنها مخربتر و ناراحت کنندهتر بوده است و از اين نظر شايد بتوان زلزلههاي فصول سرد را مخربتر دانست. مثلاً زلزله ۱۰ اسفند ۱۳۷۵ در منطقه گلستان اردبيل که در شمال کانون زلزله ديروز ۱۷ آبان است، باعث کشته شدن ۶۰۰ نفر شد.
آن زمان در آن منطقه برف وجود داشت و اگر به آمار مراجعه کنيد، ميبينيد يکي از گرفتاريهاي مردم در آن زلزله، مساله سرما و يخ زدن بود و از طرفي، دسترسي براي کمکرساني سخت بود و شايد همين موضوع باعث شده بود که تلفات افزايش پيدا کند.زارع ميافزايد: موضوع ديگر در اين مورد اين است که در فصل زمستان در مناطق سردسير مثل آذربايجان، حيوانات وحشي براي يافتن غذا به سمت روستاها ميآيند و آسيبهاي بيشتري به روستاييان ميرسانند. در واقع در محيطي که از زلزله آسيب ديده است، حيوانات غيراهلي هم به آن هجوم ميآورند و مشکلات بيشتر ميشود.
بنابراين ميتوان گفت که بهواسطه فصل سرما، تلفات و خسارتها بيشتر ميشود، اما در خود رخداد زلزله، هيچ تغيير معناداري ايجاد نميشود.زارع نمونههايي از زلزلههاي بزرگ در فصلهاي مختلف را عنوان ميکند: زلزله ۵ دي سال ۸۲ بم، زلزله۱۰ اسفند ۷۵ در گلستان و اردبيل و زلزله جنوب شاهرود در ۲۳ بهمن ۱۳۳۱ در زمستان اتفاق افتاده است که همه آنها بزرگاي بالاي ۷ ريشتر داشته است. در کنار اينها، در بهار، زلزلههاي بزرگي در ۱۶ ارديبهشت ۱۳۰۹ در سلماس و زلزله منجيل در ۳۰ خرداد ۶۹ رخ داده است.
در تابستان نيز زلزلههاي مخرب زيادي وجود داشته است. زلزله ورزقان که در نزديکي کانون همين زلزله اخير بود در مرداد ۹۱ اتفاق افتاد. همچنين زلزله بوئينزهرا در ۱۰ شهريور ۴۱ در تابستان رخ داد. در پاييز هم زلزلهاي با بزرگاي ۷ ريشتر مانند زلزله قائنات در آبان ۱۳۵۸ را ميتوان مثال زد. بنابراين اگر تقويم را بگرديم خواهيم ديد که در تمام فصلهاي سال زلزلههاي بزرگ وجود داشته است.
- 17
- 6