دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
۱۶:۰۳ - ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۲۰۵۳۹۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

«سایه رحمتی» تنها شعبده‌باز زن ایران علیه خرافات

عمدا حُقه‌هایم را لو می‌دهم

سایه رحمتی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

شعبده‌بازی یک فن و یک هنر است که با حقه‌ای کوچک بیننده را شگفت‌زده می‌کند. این ‏روزها با پخش برنامه عصر جدید و اجرای شعبده‌بازهای مختلف، موضوع تردستی و ذهن خوانی و قدرت‌های ‏ماورایی، ذهن تماشاگرانش را به خودش مشغول کرده است. «سایه رحمتی» شعبده‌باز ٣٢ ساله اهل مشهد که ‏تنها زن شعبده‌باز در ایران است با هدف مبارزه با خرافات این حرفه را دنبال می‌کند.

 

او که همه رمز و ‏رازهای سخت‌ترین تردستی‌ها را هم کشف کرده با جرأت می‌گوید که  همه کارهای عجیب و غریب ‏روی صحنه رازهای شعبده‌بازی هستند نه قدرت ذهن خوانی. با همه اینها در چند وقت اخیر که ادعای ‏داشتن قدرت منتال و ذهن خوانی در بین شعبده‌بازها مد شده او هم هر روز از مردم پیغام‌هایی دریافت ‏می‌کند که می‌خواهند برای‌شان پیشگویی کند.

 

درحالی‌که  این ادعاهای واهی می‌تواند هنر شعبده‌بازی ‏را به حاشیه ببرد و جریان انحرافی در جامعه به راه بیندازد، اما ظاهرا هنوز چندان مورد توجه مسئولان قرار ‏نگرفته است. هرچند که یکی از اصلی‌ترین دلایل رشد چنین جریان‌هایی نبود صنف و اتحادیه‌ای است که ‏باید روی کارهای این‌چنینی نظارت داشته باشد. در این گفت‌وگو سایه رحمتی هم از نداشتن صنفی رسمی ‏برای حمایت از شعبده‌بازها گلایه می‌کند و از مصائب و مشکلات شعبده‌بازی می‌گوید.‏

اولین زن شعبده‌باز هستی یا تنها زن شعبده‌باز در ایران؟

نمی‌توانم بگویم اولین زن شعبده‌باز ایران هستم، چون قبل از انقلاب همسر استاد «گالا گالا» در شعبده‌بازی‌های‌شان دستیار بودند. اما من تنها زن شعبده‌بازی هستم که به صورت مستقل روی صحنه می‌روم و آقایان دستیار من هستند.

 

بین چند شعبده‌باز؟

آمار رسمی می‌گوید ٣‌هزار نفر، اما من فکر می‌کنم خیلی بیشتر از اینها باشد. الان درهمین برنامه عصرجدید شعبده‌بازهایی روی صحنه می‌روند و اجرا می‌کنند که در این ١٣، ١٤سالی که به صورت حرفه‌ای کار می‌کنم، اکثریت‌شان را نمی‌شناسم و مشخص است که تابه‌حال در آمار تعداد شعبده‌بازها قرار نگرفتند.

 

طبیعتا شعبده‌بازی چه در ایران و چه در کل جهان، فنی است که مردانه به حساب آمده. مطرح‌ترین شعبده‌بازهای دنیا مثل دیوید کاپرفیلد، کریس آنجل تا بهروز کریمی و عارف غفوری مرد هستند. چرا هنر تردستی مردانه شده؟ مگر فرقی می‌کند؟

راستش خیلی دلم پُر است و اگر بخواهم در موردش حرف بزنم، یکی دوساعتی طول می‌کشد. این اولین‌باری است می‌خواهم تعارف و تمجید را کنار بگذارم، چون در مصاحبه‌های قبلی‌ام همیشه گفته‌ام خیلی خوشحالم و شعبده‌بازی در ایران هیچ مشکلی ندارد، ولی الان به جرأت می‌گویم که تردستی تنها هنری است که هیچ‌گونه رقابت سالمی در آن وجود ندارد. برای این‌که بخواهی مطرح شوی، باید پایت را بگذاری روی همکارانت، لهشان کنی تا بالا بروی. متاسفانه الان همکاران مرد من این کارها را می‌کنند و اصلا به این نگاه نمی‌کنند که رقیب‌شان یک خانم است.

 

مردها شعبده‌بازی را مال خودشان کردند.

 

اتحادیه یا صنفی ندارید که زیرنظر آنها فعالیت کنید و به این مشکلات رسیدگی کنند؟

آقای بهروز کریمی معروف به پریستو یک انجمنی برای شعبده‌بازها تشکیل داده‌اند اما در واقع جای رسمی نیست که بتوانند همه را نظارت کنند و فقط درحدی است که درددل‌ها را گوش می‌دهند.

 

طبیعتا با فضای رقابت‌های ناسالمی که معتقدی بین شعبده‌بازها وجود دارد، ایجاد یک اتحادیه با دستورالعمل و قوانین مشخص لازم به نظر می‌رسد. ولی مشخصا منظورت از رقابت‌های ناسالم در حرفه شعبده‌بازی چیست؟

ببینید متاسفانه بعد از تحریم‌ها صددرصد روی لوازم ما خیلی تأثیر گذاشت و ابزار شعبده‌بازی فوق‌العاده گران شدند.

 

بنابراین یک‌نفر مثل من براساس هزینه‌هایی که برای کارش کرده، یک نرخی را برای یک سانس اجرا به برنامه‌گذار می‌دهد ولی یک شعبده‌باز دیگر یک نرخ ارزان‌تر از من می‌دهد که کار را از من بگیرد. خب طبیعتا برنامه‌گذارها سراغ کسانی می‌روند که ارزان‌تر می‌گیرند و همکاران من حاضرند با یک‌پنجم این مبلغ کار کنند ولی اجازه کار به یک‌نفر دیگر را ندهند.

 

نرخ یک‌ساعت اجرای شعبده‌بازی روی صحنه چقدر است؟

من ٣‌میلیون تومان می‌گیرم ولی الان شعبده‌بازهایی هستند که با ٥٠٠‌هزار تومان یا حتی ٥٠هزارتومان هم روی صحنه می‌روند. کلا قیمت ثابتی نداریم، برای همین است که اگر یک صنف و اتحادیه رسمی داشتیم، می‌توانست روی نرخ‌ها نظارت کند و این فضای ناسالم رقابتی را از بین ببرد.

 

طبیعتا بیمه هم ندارید، درست است؟

بله، متاسفانه بیمه نیستیم. درحالی ‌که کار ما خطرهای خاص خودش را دارد و نیاز است که شعبده‌بازها هم بیمه شوند. خود من الان یک‌سال است که در پایم یک لخته خون ایجاد شده و به دلیل نداشتن بیمه همه هزینه‌هایم با نرخ آزاد است و ماهیانه ٦٠٠، ٧٠٠هزارتومان هزینه درمانم می‌شود.

 

هیچ شعبده‌بازی نمی‌تواند ذهن‌خوانی کند

 

به عقب‌تر برگردیم، به ماجرای شعبده‌بازشدنت. اصلا چه شد که تصمیم گرفتی تردست شوی؟

از کودکی دوست داشتم کاری انجام دهم که همه را شگفت‌زده کنم. آن زمان در برنامه «دیدنی‌ها» که از تلویزیون پخش می‌شد، یک شعبده‌بازی را نشان می‌داد و من خیلی جذب کارهایش شدم. بعد یکی دوتا وسیله تهیه کردم و در مدرسه چند اجرا انجام دادم و خلاصه در این مسیر افتادم.

 

اولین‌باری که به صورت جدی روی صحنه شعبده‌بازی انجام دادی، چند سالت بود؟

١٧سال.

 

خانواده‌تان با کارتان مشکل نداشتند؟ مثلا به خاطر باورهایی که در این هنر وجود دارد و این‌که همه همکارانت در ایران مرد هستند، مخالف باشند که وارد صنف تردست‌ها شوید.

اولش بشدت مخالف بودند ولی کم‌کم وقتی اجراهایم را دیدند و توضیحاتی که از علایق و هدف‌هایم به آن دادم، با این موضوع کنار آمدند.

 

به نظرت در شعبده‌بازی چه هدف مثبتی را می‌شود دنبال کرد؟ چون ظاهرا بیشتر شبیه سرگرمی به نظر می‌رسد و حتی عده‌ای معتقدند ماهیتش فریبانه است و در واقع بیننده فریب می‌خورد و این جنبه بدآموزی دارد.

 

یکی از هدف‌های من این است که در شعبده‌بازی با خرافات مبارزه کنم.

 

چطوری؟

من در یکی از شهرهای کوچک استان خراسان بزرگ شدم و مردم آن‌جا متاسفانه خیلی به رمال‌ها و دعانویس‌ها اعتقاد داشتند. یادم است که حتی اگر بچه‌های‌شان سرما می‌خوردند، او را دکتر نمی‌بردند و اولین کاری که می‌کردند، بچه را می‌بردند پیش دعانویس و رمال. وقتی با شعبده‌بازی آشنا شدم، دیدم همه این کارهایی که رمال‌ها انجام می‌دهند را یک شعبده‌باز در قالب تردستی می‌تواند انجام دهد، اما بعضی از شعبده‌بازها هم به این باورها در جامعه پروبال می‌دهند و می‌گویند که ما قدرت جادویی داریم و حتی می‌توانیم ذهن‌خوانی کنیم، اما من همیشه به همه توضیح می‌دهم که من هیچ انرژی یا نیروی خاصی ندارم و پشت همه کارهایم یک حقه است.

 

بعضی از شعبده‌بازهامی‌گویند.

 

از اسرار شعبده‌بازی بگو؟ مثلا چه حقه‌هایی وجود دارد که قدرت ماورایی نمی‌خواهد و فقط یک حقه است؟

یکی از چیزهایی که الان خیلی رواج پیدا کرده و همه را شوکه می‌کند، حقه ذهن‌خوانی است. مثل کاری که یکی از شعبده‌بازها در برنامه عصر جدید انجام داد و گفت که می‌توانم یک بازی فوتبال را پیش‌بینی کنم، درحالی‌که در زیر تخته‌ای که روی آن نتایج را می‌نوشت، یک کمد کوچک بود که یک نفر در آن نشسته بود و روی یک کاغذ پیش‌بینی‌ها را یادداشت می‌کرد و بعد با یک سرعت عمل و در یک لحظه کاغذ را به دست شعبده‌باز می‌دهد. بعد از این اتفاق من هر روز در اینستاگرام و فضای مجازی پیغام‌هایی دریافت کردم که مردم از من می‌پرسیدند جریان این قدرت پیشگویی چه بود؟ اگر واقعا درست است من فلان مشکل را دارم، لطفا کمکم کنید. درحالی‌که این یک حقه بود، ولی با ادعای شعبده‌باز به داشتن قدرت ذهن‌خوانی خرافات ترویج می‌شود.

 

مدرکی هم در زمینه شعبده‌بازی دارید؟

بله، من عضو انجمن شعبده‌بازان جهان هم هستم.

 

مدرکت چیست؟

آقای کریمی موسسه‌ای دارند که مجوز رسمی آموزش شعبده‌بازی از وزارت ارشاد دارد، آموزشگاه پریستو برای هنرجویان کارت شناسایی صادر می‌کند.

حقه خرگوش و کبوتر در کلاه شعبده باز چه بود؟

 

سخت‌ترین شعبده‌ای که تا به حال انجام دادی چه کاری بود؟

فرار از طناب دار.

 

حقه‌اش چیست؟

یک طنابی است که هیچ درز و هیچ چیزی ندارد و دور گردنم می‌پیچم. بعد از دو تا تماشاچی می‌خواهم که روی صحنه بیایند و با همه قدرتشان طناب را بکشند، درحالی‌که آنها طناب را می‌کشند، من خودم را خلاص می‌کنم.

 

کی از قدیمی‌ترین شعبده‌بازی‌ها همان خرگوش‌ها و کبوترهایی بودند که از داخل کت و کلاه شعبده‌باز درمی‌آمدند.

 

هیچ‌وقت هم نتوانستم بفهمم چطور این اتفاق می‌افتاد و حقه‌اش چه بود.

 

کلاه و کت دوجداره می‌پوشند و در یک جداره دیگر خرگوش را درمی‌آورند. (می‌خندد)

 

خارق‌العاده‌ترین تردستی که تا به حال دیدی و نتوانستی حقه‌اش را کشف کنی، چه شعبده‌بازی بوه؟

راستش من به جرات می‌توانم بگویم که همه حقه‌های شعبده‌بازی را می‌فهمم، ولی یک کاری بود که دیوید کاپرفیلد در سالن روی سر تماشاچیان پرواز می‌کرد و این پرواز به قدری واقعی بود که همه شگفت‌زده شدند، ولی خب حقه‌اش این بود که یک‌سری نوارهای مخصوص نامرئی داشتند و یک‌جورایی حالت مکانیکی دارند و می‌تواند به وسیله آنها پرواز کند.

 

وقتی مردم تو را به‌عنوان یک زن شعبده‌باز روی صحنه می‌بینند، چه واکنشی دارند. به‌هرحال تا قبل از این در ایران شعبده‌باز زن نداشته‌ایم.

تنها دلیلی که عاشق این هنر هستم، نگاه تمجیدآمیز مردم بوده، خیلی وقت‌ها قبل از این‌که روی صحنه بروم، مجری اعلام می‌کند که یک شعبده‌باز می‌خواهد برنامه اجرا کند و مردم توقع ندارند ه یک زن روی صحنه برود، ولی وقتی می‌بینند قرار است من شعبده‌بازی کنم، خیلی برایشان جالب است.

 

شما در مشهد زندگی می‌کنید. اجرای شعبده‌بازی در این شهر، مثل برگزاری کنسرت با محدودیت روبه‌روست؟

 به خاطر این‌که خانم هستم مجوز اجرا نمی‌دهند، برای همین در شهرستان‌های اطراف مشهد اجرا می‌گذارم.

  به عنوان یک زن پیشنهادی برای زنانی که به کار شعبده‌بازی علاقه دارند، دارید؟

اصلا تشویق‌شان نمی‌کنم که شعبده‌باز شوند، مگر این‌که واقعا عاشق این کار باشند.

 

چرا؟

کار کردن در کنار ٢هزار و خرده‌ای شعبده باز مرد که هیچ‌کدام‌شان را نشناسی، اما هر روز یک نفرشان برایت حاشیه درست کند، کار سختی است. همان فضای رقابت ناسالم که عرض کردم.

 

وقتی ماجرای رقابت‌های ناسالم بین شعبده‌بازها را توضیح دادی، به نظر می‌رسید در این فضا جنسیت خیلی مطرح نیست و کلا عده‌ای برای این‌که کار بگیرند، نرخی کمتر از همکاران‌شان می‌گیرند، ولی ظاهرا مسأله جنسیت  هم برایت دردسرساز بوده. درست است؟

بله، پشت‌سرم می‌گویند تا وقتی که آقایان هستند این خانم به چه جراتی شعبده‌بازی می‌کند؟ متاسفانه همان مردسالاری که در جامعه وجود دارد، در صنف ما هم هست. مثلا یک نمونه‌اش این‌که قرار بود من هم در برنامه عصر جدید اجرا داشته باشم، کلی هزینه کردم و فیلم فرستادم و انتخاب شدم. چون ساکن مشهد هستم، خودم را به تهران رساندم و وقتی در مسیر بودم به من زنگ زدند و گفتند نیا حضورت کنسل شده است.

دلیل‌شان چه بود؟

متاسفانه علتش را هنوز به من نگفتند.

 

به  ناز مقدسی

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 17
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش