دوشنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۲:۲۲ - ۲۲ شهریور ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۶۰۶۳۵۳
فیلم و سینمای جهان

نگاهی به فيلمِ بدون عشق اثر آندری زوياگينتسف

فیلم بدون عشق,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

به گزارش اعتماد، در فيلم «بدون عشق» با زوجي روبه‌رو هستيم كه در آستانه طلاق هستند اما هر دو زندگي جداگانه و شايد بتوان گفت اميدوارانه‌اي را بدون توجه به فرزند خود پيدا كرده‌اند، در اين ميان پسر گم مي‌شود و پدر و مادر به دنبال او مي‌گردند اما قرار نيست مانند فيلم‌هاي لوس هاليوودي اين فقدان پسر به آشتي و زندگي شاد منجر شود، اتفاقا همه‌چيز ويران مي‌شود، ميزان درك طرفين به كمترين حد ممكن مي‌رسد، حرف‌ها بي‌پرده زده مي‌شوند و روابط به چالش كشيده مي‌شود و ما نيز همراه آنها از سرنوشت پسر بي‌خبر هستيم.

 

موتيف تكرار شونده «بدون عشق»، پنجره است كه حضور سنگين آن را مي‌توان با تمام وجود حس كرد و ما را ياد نقاشي‌هاي ادوارد هاپر، نقاش امريكايي مي‌اندازد. اداي دين زوياگينتسف به نقاشي، اتفاق جديدي در فيلم‌هاي او نيست؛ نماي معرفي پدر در فيلم «بازگشت» را به ياد بياوريد كه بازنمايي عيني نقاشي «مرگ مسيح» مانتنيا است و خبر از مرگ پدر در لحظات پاياني فيلم مي‌دهد. در لحظه‌هاي اساسي «بدون عشق»، زماني با خود كاراكتر روبه‌روييم و به او نزديك مي‌شويم كه كنار پنجره ايستاده است و اين موتيف به مثابه آستانه‌‌اي عمل مي‌كند كه به وسيله آن به تنهايي و انزواي اشخاص هجوم مي‌بريم.

 

كارگردان، مانند ادوارد هاپر، سوژه‌هايش را در فضاهاي داخلي محصور مي‌كند و به پنجره گره مي‌زند و اين فاكتور تكرارشونده مي‌تواند هم نقطه اتصالي به عرصه خارجي باشد و هم نقطه انفصالي كه به واسطه آن از جهان خارج دور و ايمن باشد. پنجره، جهان داخلي را تهديد مي‌كند و به اين دليل نقطه ضعفي براي ديوار محسوب مي‌شود كه خلوت و حريم خصوصي را از بين مي‌برد، پس در عين برقراري ارتباط بصري با عرصه خارجي، فضايي بدشگون است كه حريم خانگي و خصوصي را به معرض نمايش مي‌گذارد. در لحظات مختلف اين فيلم با صحنه‌هايي مواجه هستيم كه كاراكترهاي پدر و مادر براي رهايي از سلول خويش به پنجره نزديك مي‌شوند و با نگاهي حسرت‌آميز آرزوي گريز در سر مي‌پرورانند.

 

اما قضيه پسر آنها متفاوت است. در لحظه‌اي كه دوربين او را روبه‌روي پنجره نشان مي‌دهد، نگاهي با ترس به بيرون مي‌اندازد و در ادامه مي‌بينيم كه مامن وي زيرزمين تاريك و بدون پنجره يك ساختمان نيمه‌كاره است. از طرف ديگر، در پرتره «فيليپ ملانكتون» اثر آلبرشت دورر، تصوير پنجره در مردمك سوژه‌ها نقاشي شده است و مخاطب و كاراكترهاي فيلم در لحظه‌اي كه در كنار پنجره هستند، اين انعكاس در مردمك چشم را با هم تجربه مي‌كنند و دريچه ذهن كاراكتر به روي مخاطب گشوده مي‌شود. نقاشي «زني در نور خورشيد» ادوارد هاپر را در نظر بگيريد؛ حالت ماليخوليايي و ماتم‌زده‌اي كه خبر از بحران مي‌دهد، بسيار شبيه شخصيت مادر است.

 

شخصيت مادر فيلم و زن نقاشي هاپر گويي هر دو گناه را انتخاب كرده‌اند، در انتظار انهدام هستند و در انتظار بحران نشسته‌اند. در اين نقاشي هاپر، تپه‌هايي كه از پس پنجره نشان داده شده‌اند حس «كار از كار گذشتن» را القا مي‌كنند و در فيلم «بدون عشق»، درختان بي‌برگ در هوايي سرد كه برف را انتظار مي‌كشند، براي القاي اين حس انتخاب شده‌‍‌اند.

 

در نقاشي «نور خورشيد در اتاق خالي»، منتقدان هنري به دلالت بر لحظه پاياني اشاره كرده‌اند؛ جايي كه اتاق، خالي از فيگور و پيكره به گذرگاهي براي رهايي و مرگ تبديل مي‌شود، از آنجا كه زوياگينتسف همان طور كه قبلا اشاره شد، به لحظات پيش‌بيني‌كننده علاقه دارد و با يك پلان تمام داستان را لو مي‌دهد (بازنمايي پدر در حالت مرگ مسيح مانتنيا در فيلم بازگشت را به‌ياد بياوريد) در «بدون عشق»، زماني كه تيمي در حال جست‌وجوي پسر در ساختمان نيمه‌كاره هستند با صحنه‌هايي كه نور از طريق پنجره‌ها صحنه را پر كرده است، مانند نقاشي «نور خورشيد در اتاق خالي» هاپر كه خبر از مرگ پسر و ويراني اميد پدر و مادر در زندگي جديد مي‌دهد.

 

ارجاعات فراوان به نقاشي‌هاي هاپر و دورر و نقاشي شهري امپرسيونيست‌ها ختم نمي‌شود و تركيب‌بندي‌هاي صدر مسيحيت هم از فيلم سر درمي‌آورد. در ابتداي فيلم زماني كه مشتري براي خانه زن و مرد آمده، زن به نزديكي كليسا به خانه تاكيد مي‌كند و چندين دقيقه بعد نيز متوجه مي‌شويم كه رييس شركتي كه مرد در آن كار مي‌كند، يك مسيحي سفت و سخت است و اگر كسي طلاق بگيرد او را اخراج مي‌كند.

 

زوياگينتسف براي صحنه‌هايي كه در شركت رخ مي‌دهد، تركيب‌بندي صدر مسيحيت را در نظر گرفته است كه پيكره‌ها در كنار هم سطح دوبعدي القا مي‌كنند. اوج اين كار وي را در صحنه آسانسور مي‌بينيم كه ما را ياد نقاشي «موزاييك» ژوستي‌نين و ملازمانش متعلق به قرن ششم ميلادي در كليساي سن ويتاله مي‌اندازد.

 

با اين توضيحات انگار با اين فيلم به فضاي يك موزه نقاشي تاريخ هنر پرتاب شده‌ايم كه بازنمايي مكرر نقاشي‌ها را مي‌بينيم و لذت مي‌بريم اما بايد در نظر داشت، كارگردان، اين روش را كه در تاريخ هنر امتحان خود را پس داده‌، براي تركيب‌بندي‌ها و حتي مفهوم‌پردازي انتخاب كرده است و با فرمي كه بر فيلم سايه افكنده، حس ايجاد كرده و آنچه را مد نظر داشته، به مخاطب عرضه كرده است، نه اينكه سينما را با يك گالري عكاسي اشتباه بگيرد و با چپاندن يك مشت تصوير «قشنگ» و نه حتي زيبا، بدون اينكه هيچ نسبتي متناسب با فيلم خود ايجاد كند، ادعاي فيلمسازي هنري بكند.

 

شاهين محمدي زرغان

 

  • 16
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش