جمعه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
۰۸:۲۶ - ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ کد خبر: ۱۴۰۴۰۲۰۰۰۸
رادیو و تلویزیون

مردم در نوروز فقط «پایتخت» را از تلویزیون جبلی تماشا کردند

سیروس مقدم: محسن تنابنده هر چه دستمزد گرفته باز هم کم است/ برای سکانس خرس، ماکتی از اتوبوس ساختیم

سریال پایتخت,پایتخت 7
سیروس مقدم گفت: سکانس خرس در «پایتخت» به گونه‌ای گرفته شد که همه سکانس‌های حیوانات در تمام دنیا گرفته می‌شوند. فیلم «از گوربرگشته» را نگاه کنید، یا دیگر فیلم‌های این چنینی مدل و فرمول مشخصی دارند و ما هم از تجاربی استفاده کردیم که در تمام دنیا استفاده شده است. چیزی من‌درآوردی وجود نداشت. طبیعی است که یک حیوان رفتار خودش را دارد، عادات و آداب خودش را دارد. هیچ وقت حیوان، به خصوص حیوانی مثل خرس، این‌گونه نیست که آموزش پذیر باشد. کار خودش را می‌کند، گرسنه می‌شود غذا را با سبک خودش می‌خورد، نه با سبک دیگری. به همین دلیل، ما از تجربه‌ای که در تمام دنیا شده بود، استفاده کردیم.

بعد از پایان پخش مجموعه محبوب «پایتخت۷» و ثبت رکوردهای ویژه این سریال در جذب مخاطب، سیروس مقدم در نخستین اظهارنظر رسمی درباره این مجموعه در گفت‌وگویی بامهر، ضمن بیان برخی ناگفته‌ها درباره این سریال، به برخی حواشی واکنش نشان داد.

بخش‌هایی از اظهارنظرهای مهم این کارگردان را در ادامه می‌خوانید:

– به نظرم اصلاً وارد این فضای زرد و سطحی (درباره دستمزد عوامل) نشویم. به نظرم مجسمه این بچه‌ها را باید طلا بگیرند و در تئاتر شهر و دانشکده‌های هنری بگذارند. کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند به کشورهای دیگر بروند تا ببینند به هنرمندانشان چطور احترام می‌گذارند.

ما به تاجیکستان رفتیم و مقبره‌ای که برای هنرمندانشان ساخته بودند به گونه‌ای بود که گویی در بهشت قدم می‌گذارید؛ اینقدر ارج و قرب قائل می‌شوند. محسن ۲ سال است که درگیر این پروژه است و هرچه گرفته باشد، کم گرفته است. باید ما هم قدر بهترین‌ها را بدانیم و ارج بگذاریم.

– در طول این چهار سال شاید ارتباط ما با مدیران فرهنگی قطع شده بود ولی هرگز ارتباط با مردم قطع نشده بود. اگر مسافرت می‌رفتیم در ایران و خارج از ایران، یا در تاکسی و … همواره سوال مردم این بود که چرا «پایتخت» پخش نمی‌شود؟ نمی‌دانستند مشکلات چیست. آنها دلتنگی هایشان را می‌گفتند.

اینکه عادت داشته‌اند با «پایتخت» سال خود را تحویل کنند. ما هم در جمع خود و تیم تولید که با هم در ارتباط بودیم این موضوع را مطرح کردیم که مردم این سریال را از ما طلب دارند و مطالبه می‌کنند. این احساس را درک می‌کردم که مخاطبان همچنان منتظر هستند اما باید اعتراف کنم که حتی خودم هم تصور نمی‌کردم این انتظار تا این حد شدید باشد.

– یک باره «پایتخت» شد «اسمشو نبر» و فصل ۶ را پخش نمی‌کردند، تا فصل ۵ روی آنتن می‌رفت و بعد به گونه‌ای برخورد می‌شد که انگار یک تیمی فصل ۶ را یواشکی روی آنتن برده است. ضوابط تلویزیون را می‌دانید که تا فریم آخر باید هماهنگ جلو ببرید. در آن شرایط، بسیاری از ما ترجیح دادیم به فعالیت‌های شخصی‌مان بازگردیم.

آقای تنابنده و دیگر همکاران به پروژه‌های دیگری مشغول شدند و اتفاقاً پروژه‌های خوب کار کردند، نقش‌های خوب و جایزه‌های خوب گرفتند. اینگونه نبود که آدم‌های بیکاری باشند و فقط بخواهند با این سریال آنتن را پر کنند نه. ارزش‌هایی برایشان مهم بود! طبیعی است که بعد از این دلسردی طولانی تا اتصال دوباره برقرار شود و مدیرانی بر سر کار بیایند که به درک و شناختی برسند که به اصطلاح «در یک مسجد را برای یک بدنماز نمی بندند» کمی طول کشید.

– من چند جای دیگر هم گفته‌ام و الان هم می‌گویم که «پایتخت» متکی به ذهن و شعور محسن تنابنده است. یعنی ابتدا جرقه زده می‌شود، ذهن او به یک ایده می‌رسد و این ذهن پرورانده می‌شود.

سپس او ابزاری نیاز دارد برای اینکه اینها به مرحله اجرا برسد و کار من از جایی شروع می‌شود که ذهن محسن را تبدیل کنم به تکنیکی که قرار است در صحنه اجرا شود. ایده اش به بهترین شکل پیاده شود و در بهترین زوایا بتوانیم برداشت کنیم، بهترین لنز و بهترین زاویه انتخاب شود.

به همین دلیل، یک کار با تعامل اما کاملاً متکی بر احترام و اعتماد متقابل به همدیگر بود. به جرات می‌توانم، بگویم که بین ذهنیت تنابنده به عنوان خالق و من به عنوان کسی که این مخلوق را شکل می‌دهم، تعارض یا ناهمخوانی وجود ندارد. در مورد همه این‌ها تفاهم کامل وجود دارد.

– سکانس خرس در «پایتخت» به گونه‌ای گرفته شد که همه سکانس‌های حیوانات در تمام دنیا گرفته می‌شوند. فیلم «از گوربرگشته» را نگاه کنید، یا دیگر فیلم‌های این چنینی مدل و فرمول مشخصی دارند و ما هم از تجاربی استفاده کردیم که در تمام دنیا استفاده شده است. چیزی من‌درآوردی وجود نداشت. طبیعی است که یک حیوان رفتار خودش را دارد، عادات و آداب خودش را دارد.

هیچ وقت حیوان، به خصوص حیوانی مثل خرس، این‌گونه نیست که آموزش پذیر باشد. کار خودش را می‌کند، گرسنه می‌شود غذا را با سبک خودش می‌خورد، نه با سبک دیگری. به همین دلیل، ما از تجربه‌ای که در تمام دنیا شده بود، استفاده کردیم.

یعنی ماکتی ساختیم که ابعادش از این اتوبوسی که داریم اندکی بزرگ‌تر بود تا جای دوربین‌های متعدد داشته باشیم و بتوانیم در واقع خرسی را که می‌چرخد در این کمپ دنبال کنیم. یک بار ما این سازه را در شیرگاه ساختیم و قرار بود خرس را بیاوریم آنجا و فیلمبرداری کنیم اما به این نتیجه رسیدیم که این کار را نکنیم.

بهتر است به جای اینکه خرس بیاید پیش ما، ما برویم مهمان خرس شویم چون جانور ممکن است که تغییر دما اذیتش کند و آسیب ببیند. ۱۰ ساعت در ماشین برود و بیاید و این باعث شود آسیب روحی ببیند. نور زیاد ممکن است ناگهان عصبی‌اش کند و همه این موارد باعث شد ما به اصفهان و مکانی که خرس مورد نظر آنجا بود برویم.

سریال پایتخت,پایتخت 7

عین این سازه در اصفهان دوباره توسط پیمان قانع ساخته شد و خرس با عزت و احترام از جایی که زندگی می‌کرد، توسط مسئولان شهرداری آن مکان و محیط زیست، وارد دکور ما شد و ما با ۱۲ تا دوربین هر کاری که خرس انجام داد ضبط کردیم. کاری کردیم که خودش برای خودش حرکت کند. مثلاً نقطه‌ای را که می‌خواستیم سر کودک یعنی سالار را بود کند ظرف عسل گذاشتیم.

آنچه که در تصویر دیده می‌شود که نزدیک بچه شده است در واقع عسل را بو می‌کند. یا برایش ماهی قرار دادیم. فکر می‌کنم دو تا سه ساعت آنجا بود و بعد هم خوابید و کار تمام شد.

– یادم است که وقتی می‌خواستیم سکانس (بگومگوی نقی و بهتاش) را بگیریم، تنابنده بازیگران را جمع کرد و یک جمله را به آنها گفت که «بچه‌ها، این سکانس سکانس بهرام افشاری است. همه باید در جهت بهتاش بازی کنید. هیچکس دیگری وجود ندارد. همه بگذاریم که بهتاش این سکانس را بترکاند چون او اولین بار است که می‌خواهد داد دل هم نسلانش را بگوید».

طبیعتاً این حرف هم حرف درستی بود و من هم در میزانسن و جایگاه دوربین‌ها سعی کردم این جمله تنابنده را رعایت کنم. یعنی نشان دهیم جای دوربین‌ها کجاست. بنابراین تنابنده روی این سکانس خیلی حساس بود و واقعاً بچه‌ها همکاری کردند. در واقع همان چیزی که صحبت شده بود، اتفاق افتاد. به همین دلیل است که همه خوب هستند. حتی رحمتی که در ۲ پلان بیشتر نیست، اما حالی که به او دست می‌دهد، همه درست است.

ما به شوخی به محسن می‌گفتیم که خوب خودت را به مظلومیت زدی، ولی واقعاً مظلومیت نقی را شاید اولین بار در این سکانس دیدیم. ویدئوهایی بعد از این سکانس در فضای مجازی پخش شده بود که الهام غفوری به من نشان داد و برایم جالب بود. سکانس‌هایی را که نقی در فصل‌های قبل در حال کار و … بوده است در فلاش بک های سریال پیدا کرده بودند و با این سکانس ترکیب کرده بودند.

در این سکانس وقتی نقی حرف می‌زند، به او حق می‌دهیم و به محض اینکه بهتاش دهانش را باز می‌کند، به او حق می‌دهیم. این یعنی اینکه سکانس درست است. به اعتقاد من این سکانس تله بازیگری همه است. مظلومیت نقی و حق گویی بهتاش و عصیان هما و اعتراض فهیمه … همه را می‌بینیم.

– حضور گراز موقعیت دراماتیک خاصی نداشت، فقط آن لحظه‌ای که به نقی می‌زد و او هوا می‌رفت این موقعیت ایجاد شد اما خرس بار دراماتیکی زیادی داشت. بالای سر بازیگران رفت و این خیلی کار سختی بود. پیش‌بینی صاحبش خیلی درست بود که هر نقطه‌ای که لازم است مکث کند، عسل بگذاریم. برای گراز بیشتر می‌خواستیم یک شروع داشته باشیم و تمام تجربه صحنه گراز را در صحنه خرس کامل کردیم.

***

مردم در نوروز فقط «پایتخت» را از تلویزیون جبلی تماشا کردند

نتایج نظرخواهی از مردم نشان می‌دهد که همچنان ۳۰درصد کاربران با تلویزیون به طور کامل قهر هستند!

بعد از اتمام سریال محبوب «پایتخت۷» که با استقبال بی سابقه مردم مواجه شد و همزمان با انتقادات گسترده منتقدان از صداوسیما بخاطر سیاست حذف چهره‌های محبوب و کاربلد از برنامه‌سازی، نظرسنجی سایت اطلاعات آنلاین نشان می‌دهد؛ تنها حدود ۱۰ درصد مردم تمام برنامه‌های نوروزی تلویزیون را تماشا کرده‌اند. این در حالی است که تلویزیون بعد از ۳ سال برنامه‌ریزی برای «سند تحول»، امسال ظاهرا با دست پر وارد عرصه برنامه‌سازی شده تا شاید تلاقی رمضان و نوروز، افت شدید مخاطب تلویزیون را جبران کند؛ اتفاقی که ظاهرا فقط با پخش پایتخت رخ داده که دست بر قضا ارتباطی با مدیریت تحولی آقایان جبلی و جلیلی در سازمان صداوسیما ندارد.

اگرچه دلسوزان رسانه ملی همواره در محافل عمومی و خصوصی به مدیریت تحولی ۳-۴سال اخیر تذکر ریزش مخاطب و به تبع آن کاهش سرمایه اجتماعی تلویزیون و رادیو را هشدار داده بودند اما گویا لازم بود با اتفاقی چون پخش سریال پایتخت -با همه ضعف ها و حاشیه‌ها- مدیران تحول‌گرا که دنبال اختراع چرخ از ابتدا بودند، شیرفهم شوند که رسانه یک تخصص است که با کلاس درس و تریبون سخنرانی فرسنگ‌ها فاصله دارد.

سایت اطلاعات آنلاین از کاربران خود پرسید «چه نسبتی با برنامه‌های نوروز ۱۴۰۴ تلویزیون دارید؟»؛ بیش از ۱۵ هزار و ۳۶۰ کاربر منحصر بفرد در نظرسنجی شرکت کردند که نتایج جالب و البته منطبق با واقعیت میدانی دارد که البته مدیران صداوسیما آن را قبول ندارند؛ حدود ۱۰ درصد کاربران مخاطب تمام ویژه‌برنامه‌های نوروزی صداوسیما بوده‌اند و در عوض ۶۲ درصد پاسخ دهندگان تلویزیون را فقط بخاطر «پایتخت» روشن کرده‌اند و تاسف بار اینکه نزدیک به ۳۰درصد با وجود پخش سریال محبوب «پایتخت» همچنان با تلویزیون قهرند!

اعداد این نظرسنجی که به طور ملموسی با نظرات کاربران و مردم معمولی کوچه و خیابان همخوانی دارد؛ ضرورت توجه به ساختار تولیدات فرهنگی-هنری بویژه توجه به نظر و علایق مردم را بار دیگر گوشزد می‌کند؛ اگر البته گوش شنوا و اراده‌ واقعی برای توجه به این پیام باشد.

سریال پایتخت,پایتخت 7

  • 13
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش