چهارشنبه ۰۵ شهریور ۱۴۰۴
۲۱:۵۸ - ۱۶ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۳۹۶۹
تئاتر شهر

کارگردان نمایش «عمل کشتن»:

استعداد و ذوق جوانان در جشنواره ها کشته می‌شود

تئاتر عمل کشتن,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

« رضا جعفرمدار»، یکی از کارگردانان جوان تئاتر است که تحصیلات خود در رشته هنرهای نمایشی در دانشکده هنر و معماری به اتمام رسانده است. او در سال ۹۳ گروه تئاتر «بورژوای کثیف» را پایه‌گذاری کرد ونخستين اجرای این گروه، «ملکه‌زیبای لی نین» در تابستان ۹۵ در سالن ارغنون روی صحنه رفته بود. این روزها نمایش «عمل‌کشتن» از این کارگردان در تماشاخانه پایتخت روی صحنه است. «عمل کشتن» کاری با ایده‌ای نو و متفاوت است. این اثر، به نقد مستقیم جشنواره‌های تئاتر و شیوه داوری آن‌ها مي‌پردازد که گاه باعث کشتن استعدادها می‌شود. «عمل‌کشتن»، ماجرای جشنواره‌اي است که گروه‌های مختلف، نمایش‌های گوناگونی با مضمون خشونت را برای داوران اجرا می‌کنند. نمایش‌هایی مانند:«ادیپ»، «مده آ» و... . داوران درباره هرکدام از نمایش‌هایی که اجرا می‌شود، نظر می‌دهند و درباره‌اش بحث می‌کنند؛ در خلال این بحث‌ها می‌بینیم که آثار به شکل خنده‌داری بررسی می‌شوند و در نهایت نیز دبیر جشنواره به نظر هیچ‌کدام از داورها اعتنا نمی‌کند و حتی خودش بین اجرای برخی از این نمایش‌ها خواب است!

 

این اثر، علاوه‌بر ایده جالبش، دارای نکات مثبتی در اجراست که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، ایفای نقش خوب و تاثیرگذار بازیگران جوانش است. با رضا‌جعفرمدار، درباره این اثر گفت‌وگویی کردیم که در ادامه می‌خوانید:

 

«عمل کشتن»، نقد مشخصی از جامعه تئاتر امروز و جشنواره‌ها و نحوه داوری آثار است؛ کمی درباره ایده این اثر صحبت کنید.

ما دانشجو بودیم وبيشتر همدوره‌ای‌ها و هم‌دانشگاهی‌های من، هدف‌شان این بود که از طریق جشنواره دانشجویی یا جشنواره فجر، بتوانند خودشان را ثابت کنند و به این وسیله اجرای عمومي داشته باشند. من از بیرون تلاش، هزینه و وقتی که بچه‌ها برای این کار صرف می‌کردند را می‌دیدم و خیلی برایم دغدغه شده بود که چه اتفاقی برای این گروه‌ها می افتد؟ ما یک‌سری گروه‌ها را در پلاتوها می‌بینیم که همیشه در حال تمرینند ولی هیچ اجرایی از آن‌ها روی صحنه نمی‌رود. دوستانی داشتم که برای شرکت در جشنواره تلاش می‌کردند اما رد می‌شدند و جالب است که بازبین‌ها و داوران، خیلی از کارشان تعریف مي‌کردند ولی جوابی که بعد از آن گرفتند عکس این موضوع بود. این‌ها کسانی بودند که تصمیم گرفتند دیگر کار نکنند. در واقع ایده «عمل کشتن» از این موضوع آمد. من بسیاری از جوانانی را مي‌دیدم که تلاش می‌کردند. اما با شرکت در جشنواره ذوق ،شوق و حتی استعدادشان کشته می‌شد. این ایده به ذهنم رسید و نوشتن را شروع كردم.

 

انتخاب بازیگر چطور بود؟ شما برای این اجرا چه مدت تمرین داشتید؟

یک‌سری از بازیگرانم، کسانی هستند که هروقت شروع به کار کنم با من هستند. تمرین‌ها در حدود ۹ ماه طول کشید. بخشی از متن نوشته شده بود و در اختیار بازیگران قرار گرفت. بخش داوران نيز این‌گونه بود که تلاش کردیم از بیرون بشنویم که در جلسه داوران جشنواره‌ها چه می‌گذرد و به این ترتیب، بخشی از متن به‌صورت کارگاهی نوشته شد اما اهداف مشخص بود و ما براساس همين اهداف بداهه‌سازی می‌کردیم. این قصه‌ای است که تاکنون گفته نشده و هم برای ما تجربه محسوب مي‌شود و هم برای مخاطب.

 

خرده نمایش‌های کار، سرشار از خشونت بودند. این نمایش‌ها چقدر با داوران و اتفاقی که آن‌ها قرار است رقم بزنند مرتبط هستند؟

سعی کردم خرده نمایش‌ها یا اپیزودها، کنشی از کشتن باشد که هم تماشاچي را جذب كند و هم اینکه بتوانیم در فضای تئاتر نشان‌شان دهیم. کشتن فقط گرفتن جان یک آدم نیست. من در این نمایش تلاش کردم به مینی‌مال‌ترین شکل ممکن مقوله کشتن را نشان دهم و به سمت رئال بودن بروم. این دو بخش، یعنی اپیزودها و داورها در طول نمایش،يك روند را دنبال می‌کنند؛ با این تفاوت که اپیزودها و خرده نمایش‌ها، تئاتریکال‌تر و داوران، واقعیات جامعه امروز ما هستند. ممکن است مخاطب با این‌ها درگیر نباشد و شاید هم آن‌قدر حوزه ترسناکی باشد که هرکسی حاضر نباشد درباره آن صحبت کند.

 

بخش آخر نمایش به نوعی نقد رسانه نيز بود. بقیه اپیزودها کلاسیک بودند ولی این بخش خیلی مدرن بود و به نظرم رسید که می‌تواند قابلیت یک اجرای مجزا را داشته باشد. کمی درباره این بخش صحبت کنید.

وقتی متن را می‌نوشتم،خبری خواندم که برایم عجیب بود. مادری برای اینکه فالورهای اینستاگرامش بالا برود، فرزندش را به شکل‌های گوناگون مریض می‌کند و با او در بیمارستان سلفی می‌گیرد! در نهایت این کودک می‌میرد و مشخص می‌شود که مادر به شکل‌های مختلف فرزندش را بیمار می‌کرده است و این برای من خیلی ترسناک بود که رسانه تا چه حد می‌تواند در زندگی انسان دخیل شود. تاریخ نگارانی گفته‌اند که وقتی نمایش «مده آ» در ۲۵۰۰ سال پیش اجرا می‌شود، عده‌ای از تماشاچیان با دیدن نمایش فرار می‌کنند. چه اتفاقی در این مسیر افتاده است که انسانِ امروز چنین بی‌تفاوت از کنار همه چیز ردمي‌‌شود؟ بیشترین ترسی که در ناخودآگاه جمعی شكل مي‌گيرد از طریق رسانه است. همه رسانه‌ها درباره جنگ، بحران مالی، بحران محیط‌زیست، بحران اقتصادی و... صحبت می‌کنند که هرکدام از این‌ها بسیار ترسناک است.

 

کار در بازبینی سانسور شد؟

در بازبینی نه. ولی وقتی متن را برای بازخوانی دادم، دیدم که به نمایشنامه من چندین صفحه پیوست شده است. یک سری ایرادهاي عجیب گرفتند. می‌گفتند: چرا «ادیپ»؟ چرا «مده آ»؟ می‌گفتند این‌ها را نمی‌توان در ۱۰ دقیقه اجرا کرد. کسانی که برای بازبینی آمدند، اتفاقا کار را خیلی دوست داشتند اما تا کنون چهار بار از مرکز بازرس آمده است و برای بعضی از دیالوگ‌های داوران، چند بار اخطار دادند. سوال من این است که چرا این مسائل را در بازبینی مطرح نکردند؟

 

«عمل کشتن» خیلی مشخص به مساله تجاری شدن تئاتر اشاره می‌کند. نمایش‌های زیادی این روزها روی صحنه می‌روند که ستاره‌های سینما و به اصطلاح سوپراستارها در آن ایفای نقش می‌کنند و به‌طور معمول از سطح کیفی مناسبی نيز بهره‌مند نیستند. شما به‌عنوان یک کارگردان جوان، این وضعیت را چطور می‌بینید و فکر می‌کنید رفتن تئاتر به سمت تجاری شدن تا چه اندازه و به چه شکل می‌تواند برایش مخرب باشد؟

این مساله در کل مقوله بدی نیست و حتي خیلی جذاب است که ستاره‌اي را روی صحنه ببینیم اما مشکل اینجاست که جز تئاتر شهر، بقیه سالن‌ها، خصوصی هستند و تئاتر مستقل ما نیز براساس همین ستاره چیده شده و این باعث می‌شود که یک‌سری گروه‌ها محکوم به نابودی شوند. این‌ها یا دیده نمی‌شوند و یا به مرحله اجرا نمی‌رسند چون بيشتر سالن‌های مستقل، شرط‌شان این است که دست کم یک بازیگر چهره داشته باشید. برخی کارگردانان هستند که به صحنه و گیشه اهمیت می‌دهند؛ این اتفاق خوبی است اما عده‌ای نيز هستند که فرآیند تئاتر در کارشان وجود ندارد. اینکه خود کارگردان می‌خواهد پول دربیاورد و حتی فضای تئاتر را نمی‌شناسد و حتي کار را دوبار بازتولید می‌کند، می‌تواند بسیار مخرب باشد. اوایل که وارد تئاتر شدم، این مساله خیلی آزارم می‌داد اما بعد متوجه شدم که نباید به این مسائل تن بدهم. ما برای همین اثر در ابتدا، دو بازیگر چهره داشتیم كه وقتی برای تمرین می‌آمدند می‌خواستند در انتخاب بازیگران دست ببرند و من با این مساله مخالفت کردم که خیلی هم به ضررمان شد؛ چرا که به دلیل پایین بودن سن بازیگران، به ما برچسب دانشجویی زدند. همین برچسب باعث می‌شود که مخاطب عام تئاتر، احساس کند که کار ضعیف است.

 

چرا برای مخاطب تئاتر این‌گونه جا افتاده که کار دانشجویی ضعیف یا در نهايت متوسط است؟

اغلب چیزی را مد می‌کنند. آدم‌هایی از جنس ما که کار می کنند، به دلیل همین مساله کمتر کارشان دیده می شود. ما پشت در می‌مانیم و این برای‌مان خیلی ترسناک خواهد بود. حلقه تئاتر بسیار تنگ است. ما دیالوگي در نمایش داشتیم که حذف شد. یکی از داورها می‌گفت: «تئاتر این مملکت را یک جمعیت سه هزار نفری تشکیل می‌دهد. همان سه هزار نفر کارها را می‌بینند، نقد می‌کنند و اجرا می‌کنند و همان سه هزار نفر به خودشان جایزه می‌دهند». در واقعيت هم چیزی غیر از این نیست.

 

این اجرا دغدغه جشنواره دارد، با توجه به این موضوع، فکر می‌کنید جشنواره‌ای مثل جشنواره فجر چه تاثیری بر پیشرفت تئاتر دارد؟ در بخش بین الملل اغلب شاهد آثار خوبی نیستیم و حتي این بخش یکی از پرهزینه‌ترین بخش‌های جشنواره است.

جشنواره فجر زمانی به علت فقدان سالن، خیلی رقابتی بود. گروه‌ها با هم مسابقه می‌دادند تا ببینند چه کسی اجرا می‌رود! تا اوایل دهه ۸۰ اتفاق بدی نبود و در کنار این رقابت تلاشی بود اما در حال حاضر جشنواره به دنبال این است که چه کسی را برند کند و اتفاقات عجیبی نيز می افتد. گروهی ۱۵۰هزار دلار دریافت می‌کند و اجرای خوبی نيز دارد و در بزرگ‌ترین و بهترین سالن ما به اجرا می‌رود اما در دکور خود به مشکل می‌خورد.

 

چرا باید این اتفاق بیفتد؟ چرا باید به خودمان برچسب بین‌المللی بزنیم وقتی یک سالن بین‌المللی استاندارد نداریم؟ چرا باید برای گروهي خارجی هزینه کنیم؟ چرا این هزینه را صرف ساختن یک سالن استاندارد نمی‌کنیم؟ می‌توان گفت این نوعی خودنمایی است. در جشنواره‌های بزرگ دنیا، چیزی به اسم رقابت نيست. جشنواره‌های کمی وجود دارند که هنوز رقابتی هستند. اگر جشنواره به این سمت برود خیلی بهتر خواهد بود. یکی از مسائلی که باید به آن توجه شود، سالن‌سازی است. به‌دلیل استاندارد نبودن سالن‌ها و راحت نبودن صندلی‌ها، مخاطب نمی‌تواند یک کار دو ساعته را ببیند.

 

فکر می‌کنید کاندیدا شدن و جایزه گرفتن در جشنواره، چقدر می‌تواند در موفقیت و پیشرفت کاری شما تاثیرگذار باشد؟

شاید من هم اگر جایزه‌ای بگیرم، دچار توهم شوم. چه بسا این اتفاق برای یکی از دوستان من افتاد که بعد از گرفتن جایزه به طور کلی تغییر کرد. حتی به نظر من این اتفاق باعث می‌شود که شخص به سمت نابودي رود و دیگر خودش را به روز نکند. «عمل کشتن»، نقد جشنواره است و نمی‌دانم واکنش داوران این جشنواره با دیدن نمایش چه خواهد بود.

 

تئاتر در این شرایط چقدر می‌تواند جنبه آموزشی و آگاهی‌رسانی داشته باشد؟ صرف‌نظر از اینکه تنها یک سرگرمی تلقی ‌شود.

تئاتر در حال حاضر مخاطب بسیار پایینی دارد چون با هیولاهایی مثل سینما و تلوزیون و اینترنت می‌جنگد. امروز دیگر هنر برای هنر جوابگو نیست. تئاتر یا باید سرگرم کننده باشد یا باید برای مخاطب یک تجربه ایجاد کند. ما این تجربه‌گرایی را در کارهای کمی می بینیم و این باید بیشتر باشد چون قدرت آموزشی ای که تئاتر دارد بسیار زیاد است و این جادوی تئاترمحسوب مي‌شود.

 

 

 

 

  • 15
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش