چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۴
۱۱:۳۸ - ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ کد خبر: ۱۴۰۴۰۵۱۶۶۸
فیلم و سینمای جهان

فیلم «سوپرمن» جیمز گان؛ سرگرم‌کننده اما فراموش‌شدنی

فیلم سوپرمن,فیلم سوپرمن جیمز گان

دیجی کالا | فیلم «سوپرمن» جیمز گان شاید آغازگر یک دنیای سینمایی جدید باشد اما نه آنقدر شکوهمند است که ادعا کنیم دی‌سی به اوج بازگشته و نه آنقدر درخشان است که بگوییم مارول به خطر افتاده؛ ما صرفا با یک فیلم سرگرم‌کننده روبه‌رو هستیم که به یک ابرقهرمان کلاسیک احترام می‌گذارد. نقد فیلم «سوپرمن» (Superman) را در این مطلب می‌خوانید.

بعد از اکران «آکوامن و پادشاهی گمشده»، پرونده‌ی دنیای توسعه‌یافته‌ دی‌سی (DCEU) با فرازونشیب‌های فراوان بسته شد و این استودیو با هدایت جیمز گان و پیتر سفرن، وارد دوره‌ی استراحت کوتاه شد تا با یک دنیای سینمایی جدید (DCU) بازگردد، دنیایی که حالا با «سوپرمن» رسما آغاز شده است. از طرف دیگر، از دوران نسخه‌ی کلاسیک ۱۹۷۸، هیچ‌کدام از فیلم‌های «سوپرمن» نتوانسته‌ بودند مخاطبان را به طور کامل راضی کنند. «بازگشت سوپرمن» (۲۰۰۶) و «مرد فولادی» (۲۰۱۳)، هر دو به خاطر رویکردشان و نحوه به تصویر کشیدن این شخصیت مورد انتقاد قرار گرفتند. «سوپرمن» جیمز گان برای اینکه چشم‌انداز بزرگ دنیای سینمایی جدید دی‌سی به درستی شکل بگیرد، باید به آن نسخه‌ی کلاسیک دهه‌ی ۷۰ میلادی نزدیک می‌شد و همین کار را هم انجام داده است اما ساخته‌ی او نقاط ضعف مشخصی دارد تا نتوانیم آن را بهترین برداشت سینمایی از این ابرقهرمان مشهور بدانیم.

نقد فیلم «سوپرمن»؛ خوب اما کافی نه

«سوپرمن» یک فیلم ابرقهرمانی «استاندارد» است و شاید بزرگترین مشکل آن همین باشد. جیمز گان که گویی زیر فشار مسئولیت خلق یک جهان سینمایی جدید، ریسک‌های همیشگی‌اش را تا حد زیادی کنار گذاشته، اینجا یک اثر ابرقهرمانی کلاسیک تحویل داده که در بهترین حالت، قابل قبول است. «سوپرمن» نه قصد تغییر فرمول‌ها را دارد و نه می‌خواهد چیز تازه‌ای ارائه دهد، فقط می‌خواهد ما را سرگرم کند اما انتظارات مخاطب چیز دیگری است. ما می‌خواهیم شگفت‌زده شویم، تحت‌تاثیر قرار بگیریم، با ذوق فریاد بزنیم که «دی‌سی بازگشته!» اما وقتی فیلمساز قدم‌هایش را کاملا با احتیاط برمی‌دارد، نمی‌توان انتظار داشت که عنصر شگفتی (wow factor) خود به خود خلق شود. من اغلب سبک فیلمسازی گان را «رنگارنگِ بزرگسالانه» توصیف می‌کنم، نوعی از رنگارنگ که با چاشنی هوشمندی، خشونت و شوخی‌های نامتعارف پیوند خورده است. اینجا اما از آن رنگارنگِ بزرگسالانه، فقط رنگارنگش باقی مانده است، و تنها برای لحظاتی گوشه‌هایی از شجاعت گان را می‌بینیم.

فیلم قصد ندارد قصه‌ی پیدایش سوپرمن را روایت کند که اتفاق خوبی است. در عوض، گان قصه را از میانه‌ی یک واقعه آغاز می‌کند و البته این بدترین خرده‌ پیرنگی است که او تاکنون نوشته. «سوپرمن» صدها کمیک جذاب برای روایت دارد اما گان می‌خواهد قصه‌ی خودش را روایت کند؛ قصه‌ای که متاسفانه حتی در چهارچوب یک جهان ساختگی هم نمی‌توان به عناصر آن اتکا کرد. جنگ بین دو کشور خیالی -که حتی اسمشان را هم نشنیده‌ایم- چرا باید برای ما اهمیت داشته باشد؟ آیا در این دنیا، همه‌ی جهان در صلح است که دغدغه‌ سوپرمن، جنگ بین این دو کشور شده؟ و گان تا حدی که همه‌چیز به یک پارودی تبدیل شود، بر این جنگ پافشاری می‌کند و از آن حرف می‌زند.

بزرگترین چالش گان اما این بود که سوپرمن را به شخصیتی انسانی تبدیل کند، و او از همان لحظات اول فیلم، سعی می‌کند در مسیر حل این مشکل قدم بردارد تا حس نکنیم این شخصیت آسیب‌ناپذیر است. اولین ملاقات ما با سوپرمن، جایی است که او شدیدا آسیب دیده و کتک خورده است. گان در ادامه، بارها و بارها روی این مسئله پافشاری می‌کند تا نشان دهد که این شخصیت رویین تن نیست و باید نگران او باشیم. برای شخصیتی که اغلب به خاطر بیش از حد نیرومند بودن، بخش زیادی از جذابیت خود را از دست می‌دهد و نمی‌توان با او ارتباط برقرار کرد، خوب است که او را در معرض خطر ببینیم. اما این میان، گان فراموش می‌کند که ارتباط عاطفی مخاطب با یک شخصیت، ابعاد دیگری هم دارد و برای اینکه با این ابرقهرمان حس نزدیکی پیدا کنیم، عوامل دیگری هم تاثیرگذارند.

سوپرمن علی‌رغم تلاش‌های گان، همچنان یک شخصیت تک‌بعدی باقی می‌ماند؛ چون ذاتا خوش‌قلب و مهربان است، پس فراز و فرودی هم ندارد. حتی زمانی که متوجه می‌شود والدینش او را با چه اهدافی به زمین فرستاده‌اند، تغییری در وی ایجاد نمی‌شود و خوب باقی می‌ماند. بله، این رسالت ابرقهرمانان است که پاک و بی‌نقص باشند اما در عصر مدرن، ما با ابرقهرمانانی همراه شده‌ایم که اشتباه کرده‌اند، گاهی کار غلط را انجام داده‌اند، بعضا بد شده‌اند، بنابراین همراهی با ابرقهرمانی که گویی هیچ نقطه‌ی سیاهی در او وجود ندارد، کمی سخت می‌شود و فیلم را کودکانه می‌کند. مشکلی نیست که یک فیلم کودکانه باشد، در کمیک‌ها، نوعی کودکی شیرین نهفته است که اتفاقا بزرگسالان بیشتر آن را می‌فهمند اما از فیلمسازی خوش‌قریحه‌ای همچون جیمز گان انتظار داریم که فراتر از تکیه بر نوستالژی، حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشد و این قهرمان کلاسیک را به جلو هل دهد تا اندکی با مخاطب مدرن همسو باشد. این چیزی بود که حتی زک اسنایدر هم متوجه‌اش شده بود.

دیوید کورنسوت هم چیز زیادی به این شخصیت اضافه نمی‌کند. او اگرچه فیزیک هنری کویل را ندارد، سوپرمن بدی نیست، اما به‌‎یادماندنی هم نیست. به همین منوال، دیگر بازیگران هم چندان خودنمایی نمی‌کنند، ریچل بروزناهان در نقش لوئیس لین، شاید یکی از معمولی‌ترین برداشت‌ها از این شخصیت خبرنگار باشد. مشکل صرفا از بروزناهان نیست، متریال جالبی در اختیار نداشته تا بتواند به این شخصیت عمق ببخشد. جایی که او در حال مصاحبه از سوپرمن است، اگر به موضوع بحث و سوال‌ها و جواب‌ها دقت کنید، سطحی‌تر از آن هستند که کسی را به تفکر وادار کنند. کورنسوت و بروزناهان شیمی نسبتا خوبی دارند اما رابطه‌ی عاشقانه آن‌ها هم پایه و اساس مشخصی ندارد و عشق میان آن‌ها را به سختی احساس می‌کنیم.

فیلم سوپرمن,فیلم سوپرمن جیمز گان

نیکلاس هولت در نقش لکس لوتر، وضعیت به مراتب بهتری نسبت به جسی آیزنبرگ دارد اما او هم نه شرور ماندگاری است و نه ترسی در ما ایجاد می‌کند. هولت در یکی دو سکانس پایانی، مهارت‌های بازیگری‌اش را به نمایش می‌گذارد اما لکسِ او جذابیت زیادی ندارد و به راحتی از یاد می‌رود. دیگر شخصیت‌های فرعی هم حضور فعالی ندارند، هاوک‌گرل (ایزابلا مرسد) فقط در فیلم هست که باشد و گای گاردنر با آن شمایل عجیب ناتان فیلیون، بیشتر سوال‌برانگیز است تا بامزه. اما کسی که انتظار نداشتیم یکی از بهترین بخش‌های «سوپرمن» باشد، مستر ترفیک -با بازی ادی گاتگی- است. این شخصیت نه تنها یکی از بهترین سکانس‌های اکشن فیلم را دارد بلکه نقشش در قصه پررنگ است و حقیقتا به این فکر می‌کردم که برای قصه‌ای پیرامون جنگ دو کشور خیالی، او گزینه‌ی بهتری برای ایفای نقش اصلی بود.

«مرد پولادین» زک اسنایدر یک مشکل بنیادین داشت، اینکه سوپرمنِ آن گویی اهمیت زیادی به نجات مردم نمی‌داد و دغدغه‌های دیگری داشت. اسنایدر می‌خواست یک برداشت مدرن از سوپرمن ارائه دهد اما در این مسیر فراموش کرده بود که دلیل اصلی محبوبیت این ابرقهرمان چیست، با این حال اسنایدر به ما نشان داد که کلارک کنت بودن چه حسی دارد و ما با او همذات‌پنداری می‌کردیم. جیمز گان، رسالت اصلی سوپرمن را در مرکز توجه قرار می‌دهد، کسی که حتی حاضر نیست آسیب دیدن یک حیوان کوچک را ببیند یا یک هیولای بزرگ را به قتل برساند، اما یک شخصیت صلح‌جوی بی‌عیب، بدون کشمکش‌های اخلاقی، حقیقتا جذابیت زیادی هم نمی‌تواند داشته باشد. البته که سوپرمن را برای آنچه که هست باید بپذیرفت، او نمادین است و دلایل واضحی وجود دارد که گان اصرار داشت این جهان سینمایی هم با «سوپرمن» آغاز شود.

فیلم سوپرمن,فیلم سوپرمن جیمز گان

نکات مثبت

نگاه محترمانه‌ی فیلمساز به سوپرمن و میراث او

استفاده‌ی به‌جا از تم کلاسیک سوپرمن

کریپتو

جلوه‌های ویژه قابل قبول

نکات منفی

خرده پیرنگ مضحک بوراویا و جارهانپور

شخصیت‌پردازی ضعیف کلارک کنت و لوئیس لین

غیبت امضاهای آشنای فیلمساز و امتناع او از آزمون و خطا

ضعف ابعاد احساسی و دراماتیک فیلم

و در نهایت به همان جمله‌ی بالا می‌رسم: «سوپرمن» یک فیلم ابرقهرمانی استاندارد کلاسیک است. سرگرم‌کننده پیش می‌رود، لحظات جالبی دارد و کسی را آزار نمی‌دهد. اما در عین حال، فیلمی نیست که سکانسی از آن در ذهن باقی بماند، فیلمی نیست که از جنبه احساسی درگیرتان کند، فیلمی نیست که نفستان را بند بیاورد یا حداقل آن را برای آزمون و خطا تحسین کنید. این در حالی است که سه‌گانه «نگهبانان کهکشان» همه‌ی این ویژگی‌ها را داشت. گاهی اوقات حتی فیلمسازانِ دارای امضاء هم به خاطر شرایط و مسئولیت‌ها، به یک فیلمساز معمولی تبدیل می‌شوند. «سوپرمن» خوب است اما کافی نه.

شناسنامه فیلم «سوپرمن» (Superman)

کارگردان: جیمز گان

نویسنده: جیمز گان

بازیگران: دیوید کورنسوت، ریچل بروزناهان، نیکلاس هولت، ادی گاتگی، آنتونی کریگن، ناتان فیلیون، ایزابلا مرسد

محصول: ۲۰۲۵، ایالات متحده

امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰

امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۸۳٪

خلاصه داستان: پس از اینکه سوپرمن جلوی حمله‌ی کشور بوراویا به همسایه‌اش، جارهانپور را می‌گیرد، سوال‌های متعددی پیرامون انگیزه‌ها و تصمیمات او میان رسانه‌ها و مردم ایجاد می‌شود. در همین حین، لکس لوتر که می‌خواهد وجهه‌ی او را خراب کند، ویدیویی از والدین سوپرمن پیدا می‌کند که در آن او را به سلطنت بر کره‌ی زمین تشویق می‌کنند. این ویدیو باعث می‌شود تا سوپرمن با بحران روبه‌رو شود.

  • 13
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش