سه شنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۱:۲۵ - ۲۱ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۵۶۸۶
تئاتر شهر

کاملیا غزلی: کلام در خدمت فضاست

تئاتر کاملیا غزلی,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
کارگردان «من یه زنم صدامو می شنوی» با رد فمنیستی بودن این اثر نمایشی عنوان کرد در این نمایش کلام در خدمت فضاسازی اثر قرار گرفته است.

کاملیا غزلی نویسنده و کارگردان «من یه زنم، صدامو می شنوی؟» که به تازگی اجرای خود را در تالار مولوی آغاز کرده است درباره مضمون این اثر نمایشی به مهر، گفت: متن «من یه زنم صدامو میشنوی؟» درباره زنان است اما بر خلاف باور عموم ویژگی های فمنیستی ندارد خصوصا از این منظر که وقتی صحبت از مشکلات زنان جامعه مان می کنیم فورا انگ فمنیستی به ما می زنند و باور غلطی هم که در جامعه ایران وجو دارد این است که اکثرا می‌پندارند فمنیست به معنی مبارزه و مخالفت با جامعه مردان و ضد مرد بودن است اما در این نمایش نمی‌خواهیم این معانی اشتباه را به مخاطب القا کنیم.

 

وی ادامه داد: این نمایشنامه درباره درون زن، خود زن و ذات اوست. نمایش طبیعت زن در اجتماع که می تواند اتفاقات متفاوتی را برای او رقم بزند و همراهی طبیعت یک زن با رنج و تعمیم دادنش به رنجی که در جامعه با آن روبرو می شود. یک زن از لحاظ فیزیکی دوره های متفاوتی از زندگی اش را با رنج طی می کند و می گذراند و این در جامعه ما و جوامعی که پیشرفته شده اند، تبدیل به زجر شده است.

 

زن‌هایی که در طول جنگ های مختلف ویران شده اند، زن هایی که در گذشته باید حتما برای قبایل خود پسر به دنیا می آوردند و زنانی که مشکلات اجتماعی دارند در این نمایش مورد توجه قرار گرفته اند. در این اثر نمایشی داستان به شکل کلاسیک وجود ندارد بلکه نمایش دارای خرده روایت هایی است که فضایی شاعرانه و سمبولیک دارند و داستان به صورت مونولوگ هایی توسط بازیگران بیان می شود. این نمایش صحبت های ذهنی و درونی یک زن واحد است که در بدن های مختلف تکثیر شده است.

 

غزلی درباره چگونگی شکل گیری این اثر نمایشی توضیح داد: نزدیک به یک سال است که داستان و فضاسازی «من یه زنم، صدامو می شنوی؟» در ذهن من شکل گرفته است. فضاسازی نمایش به شیوه ای طراحی شده است که انگار مخاطب در حال شنیدن یک موسیقی و دیدن حرکات موزون است و در این فضا کاراکترها مونولوگ هم می‌گویند. در اجرای اثر فضا با متن و دیالوگ پر نمی‌شود بلکه با ارتباطی که کاراکتر ها در فرم، بدن و رابطه عاطفی که با تماشاگرها برقرار می کنند، شکل می گیرد و در واقع کلام به نوعی در خدمت این فضا است.

 

این کارگردان تئاتر یادآور شد: متن نمایش ویژگی های کلاسیک ندارد و به شکلی مدرن نوشته شده است به این مفهوم که روند خطی در داستان وجود ندارد و قصه به شکل کلاسیک روایت نمی شود. متن ساختارگریز و ساختارشکن است و شخصیت پردازی به شکل شیوه مرسوم نیز وجود ندارد.

 

وی درباره انتخاب بازیگران توضیح داد: بازیگران نمایش با توجه به آمادگی جسمانی و همچنین ارتباط قوی که بین ذهن و بدن شان جریان داشت، انتخاب شدند. بعد از انتخاب بازیگران به شیوه کارگاهی تمرین ها را شروع کردیم و چون متن شبیه متن های رایج نبود تقریبا دورخوانی نداشتیم و بیشتر فضاهای عاطفی، ذهنی و تخیلی برای بازیگران توضیح داده شد و آنها بر اساس این موارد، موتیف ها و ژست های روان‌تنی را انجام می دانند.

 

غزلی درباره انتخاب تالار مولوی برای اجرا بیان کرد: برای اجرای این نمایش نیاز به عرض و عمق زیادی داشتیم و تالار مولوی مناسب ترین تالار برای این کار بود همچنین ما نمی خواستیم که این نمایش را به عنوان یک اثر لوکس و کالای گران به مخاطبان تحویل دهیم. در واقع ما می‌خواستیم که مخاطب ما در این فضا بیندیشد و فکر کند و تالار مولوی نیز به دلیل سبقه آکادمیکی که دارد بیشتر پذیرای مخاطبان اندیشمند است.

 

وی در پایان صحبت هایش درباره نقش توماج دانش بهزادی در این نمایش متذکر شد: از زمانی که این متن را نوشتم توماج دانش بهزادی در کنار من حضور داشته و در شکل گیری ایده و این که متن به چه سمت و سویی برود به من کمک کرده است. مهمترین کاری که دانش بهزادی انجام داد تحلیل مسایل سیاسی و اجتماعی امروز ایران و جهان و چگونه تصویری و دراماتیک کردن این ایده ها در نمایش بوده است. دانش بهزادی علاوه بر دراماتورژی و مشاوره ای که به من به عنوان کارگردان داده است، تهیه کنندگی نمایش را نیز بر عهده دارد.

 

نمایش «من یه زنم، صدامو می‌شنوی؟» به نویسندگی و کارگردانی کاملیا غزلی کاری از گروه تئاتر «پراکسیس» از دوشنبه ۱۳ آذرماه در سالن اصلی تالار مولوی روی صحنه رفته است. در این نمایش بازیگرانی چون الناز اسماعیل زادگان، دیبا خاتمی، لاله مرزبان، غزاله مشعشعی، ساناز نجفی، مهسا نعمتی، دریا یاسری و سروش کریمی نژاد به ایفای نقش می‌پردازند.

 

 

  • 16
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش