پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۵۹ - ۳۰ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۷۱۲۳
تئاتر شهر

گفت‌وگوی به بهانه «تاکسیدرمی» در جشنواره‌ی تئاتر فجر

خنده‌ای تحت تاثیر یک اتفاق تلخ / تئاتر شهری برای اهواز ایجاد شود

نمایش تاکسیدرمی,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
کارگردان نمایش «تاکسیدرمی» که از زاویه جدیدی به جنگ ایران و عراق پرداخته، معتقد است: ما نیازی به خندیدن و یا خنداندن تماشاگر نداشتیم، زیرا اگر خنده‌ای هم به وجود بیاورد، خنده‌ای متاثر از یک اتفاق تلخ است.

به گزارش ایسنا، نمایش «تاکسیدرمی» که در بخش مسابقه تئاتر ایران دو، سی‌وهفتمین جشنواره تئاتر فجر حضور پیدا کرده، دست به بیان روایتی جدید از دفاع مقدس زده است.

 

مجتبی رستمی‌فر که طراح صحنه و کارگردان این اثر بوده خود بچه اهواز است و جنگ را از نزدیک لمس کرده، او در این باره به ایسنا گفت: هنوز هم اثرات جنگ در زندگی ما وجود دارد. هنوز هم بچه‌هایی به دنیا می‌آیند که در اثر تأثیرات شیمیایی‌ها و حملات جنگ با مشکل به دنیا می‌آیند به همین دلیل می‌خواهم نمایشم را به تمام مردم زجر کشیده اهواز تقدیم کنم و امیدوارم روزی در این شهر که سرمایه بسیار زیادی دارد، حداقل یک مرکز تئاتر شهر ایجاد شود.

 

کارگردان این نمایش معتقد است: «تاکسیدرمی» موضوعیت این اثر حول محور جنگ و دفاع مقدس است. اما این‌بار با نگاه محیط زیستی و توجه به اقلیم خوزستان.

 

در این نمایش تمامی شخصیت‌ها حیوان هستند، حیوانات اهلی که زندگیشان در خلال جنگ ایران و عراق دچار مشکل شد و جنگ بر روی زندگی آنها هم تأثیرات زیادی گذاشته است. به این ترتیب حیواناتی چون کبوتر، گربه، خر، وزغ، سگ، ماهی و خرچنگ و … از کاراکترهای «تاکسیدرمی» هستند.

 

رستمی‌فر با بیان اینکه حوزه کاری‌اش و رسول حق‌جو که نویسنده این نمایش بوده، حوزه جنگ و دفاع مقدس است درباره این تفاوت نگاهی که به مقوله جنگ ایران و عراق داشتند، توضیح داد: همیشه تلاش‌مان این بوده که از دریچه متفاوتی و از منظر حیوانات به مقوله جنگ نگاه کنیم بنابراین، این‌بار به سراغ مشکلات محیط زیستی و زیست بوم این منطقه رفتیم که هنوز که هنوزه بعد از گذشت حدود ۳۰ سال همچنان اثرات آن پا برجاست. محیط زیست این منطقه در اثر جنگ با مشکلاتی مواجه شد، زیست بوم تغییر کرد و به این نتیجه رسیدیم که حیوانات هم بر اثر جنگ دچار مشکلاتی شدند.

 

نمایش تاکسیدرمی,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

 

همانطور که در کاتالوگ این نمایش آورده شده است، بخشی از قسمت‌های این نمایش مستند است؛ از شکسته شدن «حصر خرمشهر» که پس از ۵۷۸ روز اشغال در سوم خرداد ۶۱ صورت گرفت تا گردان «قاطریزه» که در منطقه جنوب غربی کردستان مستقر بودند و به دلیل کوهستانی و صعب العبور بودن منطقه، تجهیزات، نیروها و حتی بازگرداندن مجروحان و پیکر شهدا از خط مقدم از قاطر استفاده می‌کردند، تا شهری به نام «رُفَیِع» که همه ساکنان آن از مردم عرب و شیعه خوزستان بودند که بعد از شروع جنگ تمام ساکنان آن مجبور به ترک محل زندگی‌شان شدند را می‌توان مثال زد که در این نمایش هست.

 

دکور این نمایش در کنار طراحی لباس و کاراکترهای آن از عوامل جذابیت این اثر بود، زمین صحنه پوشیده از خاک بود و جعبه‌های مهمات و نمادهایی از جنگ در بخش‌های مختلف آن به چشم می‌خورد و همین اِلِمان‌ها یادآور فضای جنگ بود. حتی پوششی که برای هر یک کاراکترهای این نمایش طراحی شده بود نشانی از جنگ داشت و به طور مثال صدف حلزون، یک کوله پشتی نظامی بود یا حتی لباس قورباغه و وزغ نیز به همین ترتیب یادآور فضای جنگ بود.

 

بر همین اساس کارگردان این نمایش درباره نمادسازی‌ها و نحوه طراحی صحنه، لباس و دکور «تاکسیدرمی» نیز توضیح داد: نگاهی که من به طراحی صحنه داشتم به بحث محیط زیستی برمی‌گردد که هنوز اثرات جنگ در شهرهای مختلف وجود دارد و هنوز وقتی در خوزستان که قدم می‌زنید نخل‌هایی را می‌بینید که از بین رفته‌اند و یا خاک این منطقه پر از آثار جنگ است. در بخش طراحی لباس هم با مواردی مواجه بودیم که باید به آنها توجه می‌کردیم. تمام شخصیت‌های اصلی ما حیوانات بودند بنابر این باید نمادسازی درستی انجام می‌دادیم اما نمی‌توانستیم از لباس‌های عروسکی و حیوانات استفاده کنیم زیرا در آن صورت نمایش ما از جدی بودن خود خارج می‌شد و اشتباهاً جز آثار کودک و نوجوان قرار می‌گرفت.

 

در زمان اجرای این نمایش بارها پیش آمد که مخاطبان از برخی دیالوگ‌های نمایش می‌خندیدند اما رستمی‌فر معتقد است که ما نیازی به خندیدن و یا خنداندن تماشاگر نداشتیم زیرا اگر خنده‌ای هم به وجود بیاورد، خنده تلخی است. اما با این حال بعد از اجرای این نمایش تعدادی از تماشاگران پیش من آمدند و بیان کردند فکر نمی‌کردیم برای حیوانی، بخواهیم گریه کنیم.

 

نمایش تاکسیدرمی,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

 

او ادامه داد: در قرارداد ما با مخاطب تمامی کاراکترها حیوان هستند بنابراین در این نمایش ما با تعدادی حیوان مواجه می‌شویم که خود شخصیتی مجزا دارند. تنها هدف ما این بود که می‌خواستیم تأثیرات جنگ را بر روی این حیوانات نشان دهیم.

 

کارگردان این اثر نمایشی در بخش پایانی این گفت‌وگو درباره مشکلات حضورشان در این جشنواره و هزینه‌هایشان بیان کرد: در تئاتر همیشه مشکلات مالی وجود داشته است، مخصوصاً برای گروه‌های نمایشی که می‌خواهند از شهرستان در یک جشنواره حضور پیدا کنند و اگر آنها دکور سنگینی هم داشته باشند دیگر همه چیز سخت‌تر می‌شود. واقعاً هزینه‌ها و مشکلات سرسام‌آور شده است اما خوشبختانه کمک هزینه ورودی که قرار بود جشنواره پرداخت بکند به دست گروه‌ها رسیده است.

 

نمایش «تاکسیدرمی» به نویسندگی رسول حق‌جو، کارگردانی مجتبی رستمی‌فر و بازی ناصر آل خمیس، امجد جلالی، حسین گلچین زاده، سید احمد موسوی راد، میلاد هارونی در جشنواره‌ی تئاتر فجر روی صحنه رفت.

 

  • 11
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش